شعر شب شهادت حضرت ام البنین (س) سروده استاد زارع شیرازی ۱۸ دی ۱۴۰۱

متن شعر شب شهادت حضرت ام البنین (س)
ام البنینم بعد عاشورا غمینم
گریانم و محزون . ز غصه می نشینم
سوزد دلم از غم که عباسی ندارم
ناله کند این دل. گل یاسی ندارم
روی چنان ماهش .چراغ خانه ام بود
عباس نور خانه و کاشانه ام بود
گفتند دستت را جدا کردند عزیزم
جسمت به قربان خدا کردند عزیزم
گفتند بر چشمت نشسته تیر حرمل
تیر سه شعبه چون دل زنجیر حرمل
قربان چشمانت شوم عباس .مادر
ای پهلوانم حضرت الماس . مادر
قربان جسم بی سرت سقای لشکر
ای بهر آقایت پناه و یار و یاور
دستان نازت را قلم کردند عزیزم
راس تو را از کین . علم کردند عزیزم
هرروز بر داغ تو و داغ حسینم
میگریم و میسوزم ای نور دو عینم
گویند عمود اهنین شد قاتل تو
بشکسته از شرم و خجالتها دل تو
نقش زمین . ادرک اخا گفتی اباالفضل
بر دامن ارباب خود خفتی اباالفضل
دستت جدا و راس تو مثل علی شد
روی مهت از خون فرقت منجلی شد
از لطف حیدر . زارع شیراز.خوانده
عباس . شعرم را به عشق تو کشانده
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.