آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1402

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس استاد زارع شیرازی سال 1402

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1401

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1401

  • حاج مهدی رسولی

    حاج مهدی رسولی

    مداحی الحمدلله که نوکرتم الحمدلله که مادرمی

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم دهه اول محرم 1399

  • حاج محمود کریمی

    آلبوم فاطمیه 99

اشعار ولادت حضرت زینب (س) سال ۱۴۰۱

0
اشعار ولادت حضرت زینب (س) سال 1401

شعر ولادت حضرت زینب (س)

نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب
نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب
نشستم يادي از زهرا كنم دل گفت يا زينب
قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب

زني عاشق که زهرا گونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را

همينكه لحظه ي از او نوشتن شد قلم لرزيد
از او خواندم هوا در دم نفس در بازدم لرزيد
به خود گفتم به سويش گام بردارم قدم لرزيد
حريمي محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد

خداوندا حريمي اينچنين را كيست سلطانش
هزاران جان فداي او هزاران تن به قربانش

نخوانش زينت بابا بگو جان علي زينب
نگو دختر بخوانش مرد ميدان علي زينب
سر و سامان مولا روح و ريحان علي زينب
علی دستان الله است و دستان علي زينب

علي را آنچنان در پوست و در خون خود دارد
كه گويا جسم زينب يك علي در كالبد دارد

سلام اي روز ميلادت هم اشك چشم ها جاري
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداري
و اين يعني حسينت را تو خيلي دوست ميداری

هنوز ای خواهر عاشق نخوردی شیر مادر را
که می خواند طپش های دلت نام برادر را

كجا وصف كسي همچون تو در قاموس من باشد
كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد
نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد
كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد

کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد
و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد

اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری
اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری
همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری
و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری

به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست
کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست

چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست

میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست

الا ای عقل مبهوتت الا ای عشق حیرانت
چگونه از تو بنویسم نگویم از شهیدانت
شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت
که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت

و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند
در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند

مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد
که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد
چنان نام حسین بن علی نام تو غم دارد
دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد…

دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات
میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات

شاعر:محمد علی بیابانی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب
که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب

حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب

جهان چشیده همیشه حضور فاطمه را
چرا که بوده ظهور دوباره‌اش زینب

لباس عزت شیعه قیام کرببلاست
که بوده‌است تمام قواره‌اش زینب

چه کاخ‌ها که بنا کرده‌اند اهل‌ستم
به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب

جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب

به خطبه‌اش زده آتش به کاخ کوفه‌وشام
سلاح ‌اوست دم پرشراره‌اش زینب

اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش می‌رسد از هر مناره‌اش؛ زینب

حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب

حسین کشتی دریای درد و داغ که شد
دوباره با دل خون شد کناره‌اش زینب

درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بوده‌است چاره‌اش زینب

چرا که در همه‌ی عمر غوطه‌ور در خون
نکرده بوده دمی هم نظاره‌اش زینب

شاعر:مجتبی خرسندی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

شمس حجاب کبریا زینب است
تجلی شرم و حیا زینب است
روح مناجات و دعا زینب است
شان نزول انما زینب است
فاطمه کرببلا زینب است

دوای درد بی دوا زینب است

ای نفس حضرت ختمی مآب
دختر آسمانی بوتراب
در صدف بحر وفا درناب
روی تو حسرت دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتی به خواب

مصحف مستور خدا زینب است

شب که به امید سحر آرمید
صدای تکبیر فلک را شنید
شب زدگان نسیم رحمت وزید
دوباره شمس روی حیدر دمید
آینه ای به دست زهرا رسید

فاطمه ی علی نما زینب است

دانه تسبیح تو شمس ضحی
چادر تو، پرچم حجب و حیا
به زیر سایه تو عرش خدا
نه فلک از خاک رهت شد بنا
خانه تو مطاف ارض و سما

کعبه سیار خدا زینب است

بیا و جلوه ی پیمبر ببین
شیرزنی چون یل خیبر ببین
ادامه سوره کوثر ببین
حسن حسن نیز مکرر ببین
دوباره یک حسین دیگر ببین

پنج تن زیر کسا زینب است

آمدی ای جان جهان حسین
آمدی ای روح و روان حسین
آمدی ای دل نگران حسین
جان حسین جان تو جان حسین
آمدی و زد ضربان حسین

حسین مروه و صفا زینب است

شمس چراغ در این خانه ات
ماه غبار در کاشانه ات
ارض و سما گر شده پروانه ات
یافته این گونه شفاخانه ات
تهمت عقل است به دیوانه ات

دوای ما نعره ی یا زینب است

هیبت روی تو سر ا پا علی
فاطمه ای به شکل مولا علی
نیست کسی مثل توالا علی
میوزد از نطق تو هرجا علی
لعن علی عدوک یا علی

کوری چشم خصم با زینب است

کرببلا دیده که پیغمبری
فاطمه ای و یک تنه لشگری
فاتح هر رزم چنان حیدری
نیست اگر چه مثل تو خواهری
حسین را برادر دیگری

حسن به دشت کربلا زینب است

پلک بزن شام و سحر خلق کن
چشم بچرخان و قمر خلق کن
حماسه ای بار دگر خلق کن
به بانگ اسکوتو جگر خلق کن
خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن

آیینه دار مرتضی زینب است

گرمی عشق و هرم این تب یکی است
تا به سحر مسیر هر شب یکی است
هر چه نوشتیم مرکب یکی است
چنان که نام خالق و رب یکیس
نام حسین و نام زینب یکیست

جان میان هر دوتا زینب است

روز قیامت که جهان مضطر است
بی سر و سامان صف محشراست
عرصه حشر از نم گریه تر است
هر که خودش مانده و بی یاور است
غم نخورد آن که تورا نوکر است

سایه روی سر ما زینب است

در کف تو چرخ چو دستاس بود
با نفست دهر پر از یاس بود
خاک رهت گوهر و الماس بود
بس که به اکرام تو حساس بود
پله منبر تو عباس بود

ستون خیمه سما زینب است

سیل کرم لحظه باریدنت
گل بکشد منت گل چیدنت
یاس در آرزوی بوییدنت
هیچ گلی ندیده خندنت
مگر به لحظه حسین دیدنت

حسین را چهره گشا زینب است

ازنگهت نور خدا منجلی
هرچه خدا خواست تو گفتی بلی
هیبت تو قصه هر محفلی
خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بود در بر دخت علی

حیدر صحرای بلا زینب است

آمده بر جنگ تو غم از الست
کرببلا غم به بلا داد دست
جنگ تورا حق به تماشا نشست
قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را تنوان دست بست

فصل خطاب خطبه ها زینب است

شاعر:موسی علیمرادی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

گریه‌ی عشاق برای هم است
سینه‌شان تنگِ صدای هم است
آنچه دلِ ایل مرا می‌بَرَد
گیسویِ در باد رهایِ هم است
عاشق و معشوق یکی می‌شوند
عشق در این بزم بجایِ همه است
هرچه که دارند به هم می‌دهند
هرچه که دارند به پای هم است
یک شبه تا قرب تو را می‌بَرَد
عشق پَرِ قرب خدای همه است

عشق اگر نغمه‌ی روز و شب است
هرچه که  دارد همه از زینب است

بر تنِ این دشت که باران نشست
نور دمید و تبِ طوفان نشست
تا به ابد هیچ پشیمان نشد
آنکه سر راهِ کریمان نشست
دید که در پای علی عاشقیم
بر سرِ ما مرغِ سلیمان نشست
راه نشان داد و دلم پر گرفت
رفت نجف گوشه‌ی ایوان نشست
مژده‌ی جبریل چه بود از شعف
حمدِ خدا بر لبِ سلطان نشست

گفت که پیغمبرِ عشق آمده
حضرتِ زهرای دمشق آمده

اینکه شده خاک تو از احترام
قامت عشق است علیه‌السلام
گرچه ندیدند تو و سایه‌ات
سایه‌ی تو بر سرِ ما مستدام
ملتفتِ بابِ تو پیغمبران
ملتمس نافله‌هایت امام
مجمع انوارِ جلال و جمال
جلوه‌ی ذاتیِ خدا را تمام
خادمِ تو حضرت باب‌الحسین
چادرِ تو زینتِ بیت الحرام

مُلک و مَلک مات خروشِ تو است
بیرقِ عباس به دوش تو است

پیش پرت سِیرِ سماوات هیچ
بین دلت جز حرم ذات هیچ
پیش نمازِ شبِ خاکیِ تو
هرچه که طامات و عبادات هیچ
پیش تو و هدیه‌ی قربانی‌ات
خیریه و خدمت و خیرات هیچ
آنهمه طوفان که ندیده است نوح
پیشِ قد عمه‌ی سادات هیچ
هرچه که غم دیده زمین و زمان
پایِ غمِ پیر خرابات هیچ

آمده‌ای کوفه پشیمان کنی
شام به یک صاعقه ویران کنی

نامِ تو را ای دلِ دریا سرشت
در وسط معرکه باید نوشت
حضرت زهرایِ پس از فاطمه
ای نفست بیت علی را بهشت
زنده‌ی تو هفت حرم های ما
خاک درت مسجد و دیر و کنشت
هم حرمت هم حرم کربلا
ساخته شد از دلِ ما خشت خشت
من بفدای قلم شاعری
آنکه از الطاف نگاهت نوشت:

“خواست که غم دست تو بندد ولی
غم که بُوَد در برِ دُختِ علی

قامت تو قامت غم را شکست
دخت علی را نتوان دست بست”
تا که نیافتد به رویت آفتاب
بر سر نیزه سر عباس هست
بر جگرت قبل حسینت زدند
آنهمه تیغی که به یکجا نشست
قطره‌ی خونی که به دوشت چکید
از سرِ بر نیزه ، دلت را گسست
تا به ابد بر سر خود می‌زند
چوبه‌ی محمل که سرت را شکست

سنگ از این ، چوب از آن خورده‌ای
جای همه زخم زبان خورده‌ای

شاعر:حسن لطفی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

سحر است و دمیده دولت عشق
نوبتی باشد است نوبت عشق
کوه می لرزد از اُبُهَت عشق
می نویسم به نام “حضرت عشق”

ما همه عاشقیم و شیداییم
همه مجنون عشق لیلاییم

عرش خوشبو شده است با کرمت
می چکد عطر مریم از قدمت
قُدسیان مات ذات محترمت
عرشیانند خادم و حشمت

آمده سوره ی وفا،”زینب”
السلام ای عقیله یا زینب

بال جبریل بالِش سر توست
کوچه باغ بهشت معبر توست
ظلمت شب نخی ز معجر توست
شاه کرببلا برادر توست

ما همه نوکر حسین تواییم
تا قیامت به زیر دِین تواییم

نوکری تو کار نوکرها
ای همه اعتبار نوکرها
مایه ی افتخار نوکرها
حرمِ تو قرارِ نوکرها

شرزه شیرانِ دشت ایرانیم
دشمنت را ز شام می رانیم

ما همه ریزخوار خوانِ حرم
لاله ی سرخ بوستان حرم
تنمان فرشِ آستان حرم
لقبِ ما:”مدافعان حرم”

از عدوی تو کشته می سازیم
و از این کشته پُشته می سازیم

مقتدای نماز من زینب
خواهر شاه بی کفن زینب
“فاطمه،حیدر و حسن..،زینب
یک تنه کلِّ پنج تن زینب”

تو صدای رسای قرآنی
تو تجلّی روحِ ایمانی

ای کران تا کرانه ی کوثر
آیه ی دخترانه ی کوثر
غزل عاشقانه ی کوثر
روشنی بخش خانه ی کوثر

پای مادر چقدر غم خوردی
مثل یاس مدینه پژمردی

نقشه ای شوم،روزگار،کشید
ناگهان ابر تیره گون بارید
باد پائیزی مدینه وزید
دست ظلمت ستاره ای را چید

کاش می شد همیشه مدح سرود
ختم شعرم شروع روضه نبود

رُخ آئینه تا مُکَدَّر شد
روزگارِ خوش علی سر شد
حرف مسمار و آتش و در شد
پیش چشم تو یاس پرپر شد

کهکشان سوخت تا دمِ خانه
آتش افتاد روی پروانه

تا در افتاد پیکرش افتاد
وسط خانه حیدرش افتاد
رد مسمار بر پرش افتاد
صدف افتاد،گوهرش افتاد

آه!اهل سقیفه بد کردند
چادرش را چرا لگد کردند

شاعر:بردیا محمدی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

هست ساحل زینب و تفسیر دریا زینب است
غم ز طوفان نیست در دل‌های ما تا زینب است

اولین ام‌ابیها حضرت صدیقه بود
شک ندارم دومین ام‌ابیها زینب است

هست ناموس علی بی‌شبهه ناموس خدا
کیست ناموس علی و حقتعالی، زینب است

هر قدم لحظه به لحظه در تمام زندگی
ذکر زینب یا علی ذکر علی یا زینب است

منعکس گردیده مادر در وجود دخترش
حق و الانصاف باید گفت زهرا زینب است

اوست جان حیدر و زهرا و پیغمبر لذا
مومنون و کوثر و اخلاص و طاها زینب است

نَقل یک روح و دو پیکر هست زینب با حسین
او سراپایش حسین و این سراپا زینب است

جان عالم از حسین و جان او خواهر بُود
پس تو دنبال چه می‌گردی مسیحا زینب است

کوفه را لرزاند با صوت رسای حیدری
شیر زن‌تر از تمام شیرزن‌ها زینب است

ارث حیدر را به میدان برده در میدان شام
لا فتی الّا علی مُنجر به الّا زینب است

مرقدش هیهات آسیبی ببیند در دمشق
چونکه خط قرمزِ طوفان سقا زینب است

“لیس للانسان الّا ما سعی” پس سعی کن
دامن او را بگیری حشرِ ما با زینب است

شاعر:مهدی مقیمی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

بهترین خواهر دنیا زینب
زهره حضرت زهرا زینب
همه پست اند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب

قبله‌ی قبله‌نماها زینب!

زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف

نور بخشیده نجف را زینب

شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟دختر!

رحمت خانه‌ی مولا زینب..

عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سُکانش…

نیست دست کسی الا زینب!

مردتر از همه در وقت جدال
کعبه حلم و حیا، نفس کمال
پی توصیف مقامش همه لال
زینبی کیست؟! خدای متعال!

جبل الصبر خدا یا زینب!

مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیه ی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید…

مانده ام بود علی یا زینب!

دامنی قرص قمر پرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!

پس رقیه شده حالا زینب

گرچه او صابره‌ی عالم بود…
تکیه‌ی محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
محرم شاه چه بی محرم بود

بی برادر شد و تنها زینب..

روز و شب یاد بیابان می‌کرد
گریه بر آن تن عریان می‌کرد
گله از خار مغیلان می‌کرد
یاد ویرانه فراوان می‌کرد

ای فلک! قهر شدی با زینب…

ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچه‌بازار مکرر دیدم
من ازینها غم بدتر دیدم

شد تماشا به گذرها زینب..

شاعر:سید پوریا هاشمی

_________________________________________

شعر ولادت حضرت زینب (س)

لگام ارض و سما زیر گام حضرت زینب
پیمبران همه مست مقام حضرت زینب

به امر عشق به پا خواست پای دار و ندارش
که دین قوام گرفت از قیام حضرت زینب

اگر نبود چه می‌ماند از حکایت لیلا
پر است سینه به سینه پیام حضرت زینب

بقاء قافله مدیون ذوالفقار بیانش
کمال شیعه رهین کلام حضرت زینب

تمام ایل و تبارم کنیز حضرت زهرا
تمام ایل و تبارم غلام حضرت زینب

سلام داده ام و دلخوشم به لحظه آخر
به روشنای علیک السلام حضرت زینب

شاعر:محمود یوسفی

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.