آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

  • حاج محمود کریمی

    حاج محمود کریمی

    آلبوم مراسم عزاداری شب اول محرم 1401 - هیئت رایة العباس

اشعار ولادت امام جواد (ع) و حضرت علی اصغر (ع) سال ۱۴۰۱

0
اشعار ولادت امام جواد (ع) و حضرت علی اصغر (ع) سال 1401

شعر مدح امام جواد (ع)

دارد بساط عاشقی تکمیل می گردد
آیات شادی آفرین تنزیل می گردد
لبخند او لحن خوشِ ترتیل می گردد
دُکّان درد و غصّه ها تعطیل می گردد

وقتی که چشمانِ مسیحاگونه اش وا شد
لبخند بر روی لبِ ارباب پیدا شد

سجّاده،محراب دعاها را بغل می کرد
قطره به قطره،برکه دریا را بغل می کرد
آئینه احساس تماشا را بغل می کرد
دستان کوچک داشت بابا را بغل می کرد

جبریل کم کم داشت در این صحنه جان می داد
وقتی حسین آرام در گوشش اذان می داد

باید که درد دردمندان را دوا می کرد
از نور خالق انشعابی را جدا می کرد
باید برای ماه نامی دست و پا می کرد
او را میان کهکشان خود صدا می کرد

مثل ازل هفت آسمان با او بلی می گفت
بابا برای بار سوم”یا علی”می گفت

این ماه‌سیما پرده ها را از حجاب انداخت
از چهره ی آئینه ها رختِ نقاب انداخت
لب های جنّ و انس را با خنده آب انداخت
ارباب،چشمش را به لبخند رباب انداخت

بابا،علی،مادر..،سه تا نور جهان جمع است
خورشید و مهتاب و ستاره جمعشان جمع است

ذکر علی اصغر ستون طاق دین رَب
نور جبینش آیه ی فتح المبین رَب
تا شد حسین انگشتری او شد نگین رَب
بند قماط او نخ حبل المتینِ رب

قطعاً خدا این طفل را باب الحوائج کرد
رسم گدایی را درِ این خانه رایج کرد

ما را صغیر سفره ی بابای او خواندند
ما را اسیر سفره ی بابای او خواندند
ما را فقیر سفره ی بابای او خواندند
جیره بگیرِ سفره ی بابای او خواندند

شکر خدا نان شب ما نامِ ارباب است
شیرینی روی لب ما نامِ ارباب است

گهواره ی او قبله ی سیّار امروز است
کعبه به دورش حاجی هوشیار امروز است
یوسف برو،او گرمی بازار امروز است
دُلدُل سوار و حیدر کرار امروز است

با گریه ها دارد رجز در اصل،می خواند
جنگاوری را در دل گهواره می داند

قربان این کودک عجب ایل و تباری داشت
خون علی را در دل رگهاش جاری داشت
بااینکه گلبرگ تنش عطر بهاری داشت
تیغ نگاهش کاردبرد ذوالفقاری داشت

کوچکترین باز شکاری بین این لانه است
او شیرِ در گهواره ی چوبی این خانه است

او مُحکمات آیه ی تطهیر قرآن است
کوچکترین قطره میان نسل باران است
پیراهنش درمان چشمِ پیر کنعان است
مثل علی اکبر برای عمه ها جان است

قنداقه ی او را میان عرش می چرخاند
زینب برایش “وَاْنْ یَکاد”از جان و دل می خواند

تا آفتاب ظهر می تابید،می خندید
از آسمان باران که می بارید،می خندید
وقتی عموعباس را می دید،می خندید
گاهی رقیّه جان که می خندید،می خندید

چشمان شور ای کاش این ها را نمی دیدند
گل های لبخند قشنگش را نمی چیدند

در کربلا وقتی عطش کابوس بابا شد
از تشنگی قدِّ سکینه،خواهرش،تا شد
ماه قبیله راهی آغوش دریا شد
لب های خشک او بلای جان سقا شد

از تشنگی با مرگ بازی می کند..،ای وای
ماهیِ شش ماهه تلظّی می کند..،ای وای

بعد از پسر از این پدر چیزی نمی ماند
جز آه های شعله ور چیزی نمی ماند
وللهِ دیگر از جگر چیزی نمی ماند
این حنجر و تیر سه پر..،چیزی نمی ماند

نقش سپید بوم او پاشیده شد از هم
آئینه ی حلقوم او پاشیده شد از هم

شاعر:بردیا محمدی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع) و مدح حضرت علی اصغر (ع)

نوری ز عرش آمد و وقتِ سپیده شد
مابِین شهر صوت اذانی شنیده شد
در صور جسم،نفخه ی روحی دمیده شد
آئینه ی جمال نبی آفریده شد

خورشیدِ روی بام رضاجان ما..،سلام
ای سومین محمد ایمان ما..،سلام

لبخند تو به خوشه‌ی گندم سلام کرد
بامِ عروج ، بالِ تو را احترام کرد
شُرب نگاهِ تو چه شرابی به جام کرد
چِل سال انتظار پدر را تمام کرد

از قعرِ چاهِ طعنه ی مَردُم..،رها شدی
تو یوسف مدینه ی یعقوب ما شدی

جود تو شیعه را ز گدایی مُعاف کرد
باید به دور دست کریم‌ات طواف کرد
حُبِّ تو ریسمان دلم را کلاف کرد
حتّی عصا به مرتبه ‌ات اعتراف کرد

عشق تو حُکم قطعیِ حفظ شعائر است
هرکس که بی ولای تو مُرده‌است..،کافر است

در فصل‌فصلِ کوچ،شبیه کبوتریم
از کاظمین تا حرم طوس می پریم
جیره‌بگیرِ گندم خواهر_برادریم
ما ریزخوار سفره ی موسی‌بن جعفریم

این کاسه‌ها رسیده به خوان سِتُرگ تو
قربان سفره‌داری بابابزرگ تو

در خاک ما نسیم دل‌انگیز یاس‌هاست
ایران؛پناهگاهِ ولایت‌شناس‌هاست
روی ضریح‌ها گرهِ التماس‌هاست
این عمه جانِ تو بخدا جانِ فارس هاست

مانند موجِ عاطفه ها در تلاطمیم
خدمتگزار حضرت معصومه ی قمیم

نقش تو طرح نقشه ی آب و گل من است
حِرزَت امید آخر هر مشکل من است
پشت در حریم شما..،منزل من است
باب‌الجواد؛باب مراد دل من است

دروازه ی رسیدن شیعه به جنتی
تو آن جواز آخر قبل از زیارتی

در دشت خشک لذت باران تویی تویی
تلفیقی از کرامت و احسان تویی تویی
روز جوانِ مردم ایران تویی تویی
اصلاً علیِّ اکبر سلطان تویی تویی

هرچند مَشهَدی‌ شده ام..،کربلایی‌ام
من بی قرار بوسه‌ی پائینِ پایی‌ام

زلف تو جز نوازش باد سحر ندید
شش‌ماهگیِّ عاطفه‌ ی تو خطر ندید
گهواره ات لطیف تر از جنس پر ندید
شکر خدا که تشنگی‌ات‌ را.،پدر ندید

آه از دل حسین..،سه‌شعبه بلند شد
اصغر سرش به تکّه ای از پوست بند شد

اشک پدر به گونه‌ی اصغر چکید..،آه
با چه مشقتی به خیامش رسید..،آه
این صحنه را سکینه دم خیمه دید..،آه
ارباب از رباب خجالت کشید..،آه!…

ولله قلبِ اَخنَس و خولی رقیق نیست
قبری که کنده اید برایش..،عمیق نیست

شاعر:بردیا محمدی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

جلوۀ روی تو در آینه تا پیدا شد
عشق، بی‌حُسنِ تو در خاطره، ناپیدا شد

چون “یدالله” که شد جلوه‌گر از آیۀ عشق
باز در دست خدا، دست خدا پیدا شد

ای دلِ خلق به زنجیرِ ضریح تو دخیل!
نورِ چشمانِ تو چون شمسِ ضُحی پیدا شد

مثلِ پروازِ بهار از نفسش گل می‌ریخت
آن ‌که چون غنچه در آغوش رضا پیدا شد

ذرّه شد همسفر شوق، که در بزم وجود
آفتاب رخ تو در همه‌جا پیدا شد

در دل، ای روشنیِ عاطفه‌های ابدی!
آنچه گم بود، ز انوار شما پیدا شد

در کلام دل ما رایحۀ عشق نبود
عشق با نامِ تو در دفتر ما پیدا شد

سجده بردیم چو مشرق به سراپردۀ نور
آفتابِ رخت از پنجره تا پیدا شد

شاعر:غلامرضا شکوهی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

رسیدم باز هم بی استخاره
حرم حال خوشی دارد دوباره
شب است و آسمان با یک اشاره
به روی صحن می ریزد ستاره

دوباره دل فقیرِ خانه زاد است
مقیم جنّتِ باب الجواد(ع) است

تماشا میکنم این تاب و تب را
چشیدم دم به دم طعم رطب را
ببین مولودِ آیینه نسَب را
چراغان میکند ماهِ رجب را

خبر آورده با خود نصّ قرآن
پدر شد حضرتِ شاهِ خراسان

سلامی عرض کردم محضرِ یار
مبارک باد گفتم! کردم اقرار
که هر ثانیه مشتاقم به دیدار
زدم رویِ ضریحش بوسه ده بار

دل از من برده؛ خیلی بیقرارم
جواد إبن رضا(ع) را دوست دارم

دو چشمانش پناهِ اهل عالم
دعایش بهترین دارو و مرهم
به عشقش میچکد بارانِ نم نم
نگاهش هست اعجازِ دمادم

به روی سنگ اگر ذکری بخواند
سریعاً میشود درّ و زبرجد

همان ذکری که عشقِ «إن یکاد» است-
-جواد(ع)است و جواد(ع)است و جواد(ع)است
کراماتش چنان در ازدیاد است
بساطِ حاتم طایی کساد است

شبیه حضرت موسی بن جعفر(ع)
به سائل میدهد از هر چه بهتر

همان عشقی ست که در جستجویم
گدای او شدن؛ شد آرزویم
کنارش گرچه غرقِ گفتگویم
نیازی نیست از حاجت بگویم

نشستم تا که از ماهِ منیرم
براتِ کربلا عیدی بگیرم!

شاعر:مرضیه عاطفی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع) و مدح حضرت علی اصغر (ع)

گدای گاهوارش ماه و خورشیدند باهم
که در یک ماه مثل ماه تابیدند باهم

و تا شیرین شود کام خلائق پس ملائک
رطب از نخل‌های شهر می‌چیدند باهم

حسین از یک طرف شاد و رضا از یک طرف پس
سراسر نور شد وقتی که خندیدند باهم

دل و دلبر شدند و باده و ساغر به یک شب
که از دامان کوثر شیر نوشیدند باهم

چه اعجازی که در ماه رجب شب بود اما
تلاقی دوتا خورشید را دیدند باهم

یکی بر گاهوارش دیگری دور ضریحش
گرفتاران دخیل گریه پیچیدند باهم

یکی باب الجوائج دیگری باب المراد است
گناه خلق را وقتی که بخشیدند باهم

شاعر:علی کاوند

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

در اين حريم، هيچ‌كسی بی‌مراد نيست
بازار اهل معرفت اینجا کساد نیست

همواره بی‌حساب فقط لطف می‌كند
بيهوده نام او كه امامِ “جواد ” نيست

ديدم كه در تمامی حاجت‌گرفته‌ها
فرقی ميان مجتهد و بی‌سواد نيست

از كشور امام رضاييم و بين ما
كمتر كسی به لطف شما، خانه‌زاد نيست

بغضی نشسته در دل شبهای اين حرم
برعكس مشهد است و زائر زياد نيست

پرسيدم از حوائج و بين جواب‌ها
حتی يكی‌ش، “حاجت ما را نداد”، نيست

نامی برای درب ورودی مرقدش
درخور تر از ورودی “باب المراد” نيست

شاعر:نفیسه سادات موسوی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

چیست دین‌داری به‌جز بغض و محبت داشتن

روی اولاد رسول الله غیرت داشتن

زندگی طی کردن عمر است اما خیر چیست؟
لحظه های عمر را شوق زیارت داشتن

گاه تنها راه آدم می‌شود باب المراد
وقت مستاصل شدن هنگام حاجت داشتن

عرض حاجت می‌برم سوی کسی که بودنش
شد دلیل محکمی در خیر و برکت داشتن

با کریمان کارها آسان شود اما جواد
هست معنایش فراتر از کرامت داشتن

مشت‌هایی را که بر روی زمین کوبیده است
یادمان داده است از دشمن برائت داشتن

سرخوشان خط بغدادیم مست کاظمین
فکرمان را می‌برد مستی به خلوت داشتن

(در حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنود)
خوش خیالی بود با او میل صحبت داشتن

شاعر:سید محمد حسین حسینی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

رو زدن خوب است وقتی دست رد درکار نیست

مرگ بر هر عاشقی که عاشق اصرار نیست

خواب خوش کردن حرامش میشود تا به ابد
هرکسی پشت درت تا به سحر بیدار نیست

تو نگفته میدهی و ما نگفته میرویم
مطلقا اینجا نیاز خواهش بسیار نیست

هر کریمی لطف خود را کرد بر سائل ولی
هیچکس لطفش به ما جز تو به این مقدار نیست

هرکسی دستش به دامانت نیامد خار هست
هرکسی دستش به دامان تو آمد خار نیست

هشت ساله هم اگر باشی بزرگ ما تویی
در مقام قرب سن و سال که معیار نیست

فرش زیر پای خود را هم به سائل داده ای
تا که دیدی چیز دیگر در ته انبار نیست

کاظمین الغیظ یعنی حضرت موسی و تو
محضر جد و نواده کارها دشوار نیست

مشت میکوبیدی از غم های مادر بر زمین
آتشی روی دلت چون آتش مسمار نیست

سالها گفتی به اشک چشم و با سوز جگر
حق حوریه عذاب کوچه و دیوار نیست

شاعر:سید پوریا هاشمی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

جواد آنکه به نزدش سخا و جود گداست

جواد آنکه خدا نیست، خنده‌های خداست

جواد آنکه هم از کودکی امام شده است
شبیه حضرت عیسی و حضرت یحیاست

جواد آنکه کریم بن هفت اقیانوس
جواد آنکه جواد بن هشتمین دریاست

جواد آنکه جواب تمام پرسش‌ها
جواد آنکه امام تمام باران‌هاست

جواد آنکه به دل بردن از پدر مشهور
جواد آنکه علی‌اکبر امام رضاست

جواد آنکه پدر از پسر غریب‌تر است
یکی به غربت مشهد، یکی به سامرّاست

جواد آنکه به فرزندی‌اش گمان بردند
غریب طعنه زدن‌های مردم دنیاست

جواد آنکه به لب‌های تشنه جان داده است
جواد آنکه پر از کلّ یوم عاشوراست

جواد آنکه به نزدیک با بصیرتی‌اش
ریا و خدعه‌ی مأمون و معتصم رسواست

دلم شکسته ولی پر تلاطم است هنوز
که عشق فاصله‌ی کاظمین کرب و بلاست

شاعر:مهدی جهاندار

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

کبوتر آمده امشب زیاد گریه کند

به هرکجا که دلش سرنهاد گریه کند

به وقت خواندن اذن دخول می خواهد
اگر که حال خوشی دست داد،گریه کند

وزائری که به مشهد رسیده می داند
که در کجای زیارت زیاد گریه کند

برای اینکه شفاعت کند امام رئوف
در آستانه ی باب الجواد گریه کند

شاعر:مرتضی حیدری آل کثیر

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

عشق تو خورده گره با جگر خیلی ها

این بلایی است که آمد به سر خیلی ها

حضرت شاه خراسان بخودش می بالد
فرق دارد پسرش با پسر خیلی ها

گره کار همه باز شده با دستت
به تو افتاده مدینه گذر خیلی ها

تو جوادی و همه گرد شما میگردند
با تو خالی شده است دور و بر خیلی ها

مدعی های فقاهت به حسد افتادند
آمدی ریخته شد بال و پر خیلی ها

کاظمین تو به این گردن ما حق دارد
جور شد در حرم تو سفر خیلی ها

از درت عشق جدا شور جدا میگیرم
جیره سال خودم را ز شما میگیرم

شاعر:نجمه پور ملکی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

هرکه با اعتقاد می‌آید

سمتِ باب‌المراد می‌آید

خیلِ بسیارِ آرزومندان
از تمامِ بلاد می‌آید

روی لب‌های زائران ذکرِ
یا امامِ جواد می آید

شیعه و سنی و سیاه و سفید
عالِم و بی‌سواد می‌آید

آن‌که یک عمر رو به هرکس زد
حاجتش را نداد… می‌آید

تا بگیرد شفا و برگردد
با مریضیِ حاد می‌آید

حاجتِ اولی اجابت شد
دومی مثلِ باد می‌آید

معنیِ واژه‌ی “جواد” این است:
کم بخواهی، زیاد می‌آید

این چه سرّی‌ست در خراسان هم
کاظمینش به یاد می‌آید

زائرِ مشهدالرضا اول
سمتِ باب الجواد می‌آید

شاعر:عادل حسین قربان

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع) و مدح حضرت علی اصغر (ع)

اي قمر شمس ولايت جواد

اي گهر بحر عنايت جواد

حجّت حق باب مراد همه
نجل علي دسته گل فاطمه

بر همه خوبان جهان سروري
محمّد (ص) استّي و علي پروري

چشم رضا از همه سو سوي تو
ماه رجب شيفته روي تو

روي دل آراي تو بدر رجب
ليله ميلاد تو قدر رجب

جود به خاک درت آرد سجود
بسته به جود تو تمام وجود

صورت تو باغ و بهار رضا
تويي همه دار و ندار رضا

حسن تو مرآت خداوند تو
بهشت بابا گل لبخند تو

بی خردان طعنه ديگر زدند
بر پدرت تهمت ابتر زدند

ولادت تو کوثري دگر بود
روشني چشم و دل پدر بود

نور شد و نور شد و نور شد
چشم همه تيره دلان کور شد

سمند علم و معرفت رام تو
گره گشاي عالمي نام تو

عطر رياحين جنان خاک تو
روح رضا در بدن پاک تو

باب تولاّي تو باب خدا
مصحف روي تو کتاب خدا

عقل نهالي ز دبستان تو
علم گلي رسته ز بستان تو

بين امامان ز عطاي زياد
تويي ملقّب به امام جواد

جز تو که حرز مادر خويش را
به قاتل پدر نمايد عطا

شبي که مأمون ستمکار مست
برد به قتل تو به شمشير دست

در دل تاريک شب اي جان پاک
کرد تن پاک تو را چاک چاک

صبح که آن بي خرد آمد به هوش
گشت سراپا همه سوز و خروش

گفت مرا قتل رضا بس نبود
کشتن نجل مرتضي بس نبود

چگونه من در نظر خاص و عام
شهره شوم به قاتل دو امام

قاصد مأمون به تحيّر شتافت
در بدن پاک تو زخمي نيافت

کرد سراپا به وجودت نظر
ديد ز گل خوب تري خوبتر

از رخ مأمون عرق شرم ريخت
زمام اقتدارش از هم گسيخت

از پي ديدار تو بشتافت باز
گفت که اي مهر سپهر حجاز

جسم تو شد به تيغ من چاک چاک
از چه کنون سالمي اي جان پاک

گفتي از دعاي زهراست اين
معجر حرز مادر ماست اين

مرا خداي داورم حفظ کرد
به يمن حرز مادرم حفظ کرد

شد خجل از کار خود آن رو سياه
گشت به پيش کرمت عذر خواه

عفو از آن جرم و خطا کرديش
خواست دعا را تو عطا کرديش

جود خداييت چه ها مي کند
پيش خطا لطف و عطا مي کند

اي به فداي تو و جودت جواد
جود وجودش ز وجودت جواد

تو دست جود خالق اکبري
جواد اهلبيت پيغمبري

بحر نمي از کرمت يا جواد
جود گداي حرمت يا جواد

روي تو شمس الشّرف اهلبيت
اي دُر ناب صدف اهلبيت

کودک نه ساله بدي کز کمال
دادي پاسخ به هزاران سؤال

زاده اکثم ز دُر افشانيت
گشت يکي طفل دبستانيت

مانده زهر قيل و زهر قال بود
گويي از آغاز کر و لال بود

لکنت نطقش به لب افتاده بود
گويي طفلي عقب افتاده بود

از کف مأمون چو رها گشت باز
ماهيکي گرفت و برگشت باز

تا ببرد ره به کمال تو بيش
ماهي را فشرد در دست خويش

گفت که اي نور دل بوالحسن
فاش بگو چيست کف دست من

پاسخ تو دوباره اعجاز کرد
پرده ز اسرار دگر باز کرد

قصّه تبخير و هوا و شکار
گشت ز دُرج سخنت آشکار

حلم ز رفتار شما حلم شد
علم ز گفتار شما علم شد

معادن حکمت حق شماييد
مساکن رحمت حق شماييد

شما همان ائمه الدّعاييد
مشاعل انوار الهداييد

جلالت خدا نشان شماست
آيه ي تطهير به شان شماست

کلامتان نور است و رحمت است
معجزه و موعظه و حکمت است

ارث نبّوت رسول از شماست
مجد و کرامت بتول از شماست

طاعت مقبول? حق شماييد
رحمت موصول? حق شماييد

شما امامان همگي جواديد
باب نجات و قبله ي مراديد

قرآن يکدم از شما جدا نيست
هر آنکه بي شماست با خدا نيست

«ميثم» را بر درتان التجاست
اميد او به مَن اتاکُم نَجاست

شاعر:استاد غلامرضا سازگار

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع) و مدح حضرت علی اصغر (ع)

ما را هرآنچه حضرت استاد ياد داد

يك گوشه چشم كودك سلطان به باد داد

جايي براي عرضه حاجت نداشتيم
ما را پناه گوشه باب الجواد داد

دستش به كم نميرود و كم نمي دهد
كم خواستيم حاجت خود را،زياد داد

بيهوده تا غروب پي كسب روزي ام
رزق مرا جواد همان بامداد داد

سلطان طوس با قسم يا ابالجواد
هر حاجتي كه پيش از اينها نداد داد

از كربلا فضليت مشهد فزون تر است
اين را جواد ياد من بي سواد داد

در چشم او چه بود كه با ياد مادرش
ابروي او به عاشق حكم جهاد داد

شاعر:محسن عرب خالقی

_________________________________________________________________

شعر مدح امام جواد (ع)

هر کس به جهان سر بسپارد به جواد

کار دو جهان وا بگذارد به جواد
از ساحت ثامن الحجج فیض برد
از بسکه رضا علاقه دارد به جواد

ای دوست به درگهت مراد آوردم
از دست ستم ها به تو داد آوردم
نام تو جواد است و خدای تو جواد
امید به لطف دو جواد آوردم

شاعر:مرحوم استاد سید رضا مؤید

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.