آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

  • حاج محمود کریمی

    حاج محمود کریمی

    آلبوم مراسم عزاداری شب اول محرم 1401 - هیئت رایة العباس

اشعار ایام ولادت امام حسن عسکری (ع) سال ۱۴۰۲

0
اشعار ایام ولادت امام حسن عسکری (ع) سال 1402

متن شعر مدح امام حسن عسکری (ع)

گفتند از کرامت تو… مبتلا شدیم
آدم شدیم با کرمت آشنا شدیم

گفتند با کریم که دشوار نیست کار
ای دومین امام حسن! ما گدا شدیم

دولتسرای توست به ما خانه ی امید
بعد از بقیع ، ریزه خور سامرا شدیم

دیر آمدیم و دیر رسیدیم گرچه ما
با سفره ای که پهن نمودید جا شدیم

ما خانوادتا به شما دل سپرده ایم
پس خاکبوس حضرت ابن رضا شدیم

غربت کشیده ای و غریبی و بی کسی
شیعه غریب مانده ، شبیه شما شدیم

ساعات آخرت طلب آب کرده ای
ما هم گریزخوان غم کربلا شدیم

نیزه نخورده اید اگر زهر خورده اید
آشفته حال کشته ی بر رمل ها شدیم

از قوم و خویش تو به اسیری نرفته اند
گریان وضع خواهر خون خدا شدیم

هر غصه ای که بود کفن داشتی شما
بیچاره ی تن وسط بوریا شدیم

شاعر:علیرضا وفایی

_______________________________________________________

متن شعر مدح امام حسن عسکری (ع)

یا علی گفتیم و راه عشق را پیموده ایم
در پناه بیرق آل علی آسوده ایم
سربه روی خاک پای آل زهرا سود ه ایم
از همان بدو تولد سامرایی بوده ایم

گر چه حق این سینه ها را کربلایی آفرید
سائلان کربلا را سامرایی آفرید

در غریبستان دنیا آشنای ما حسن
کار ماها نوکری ، دنیا و عقبا با حسن
بال پرواز قنوتم یا کریم ویا حسن
سائلی از هرکسی باشد حرام الا حسن

مجتبای دوم این خانواده الدخیل
کار این سائل به لطف تو فتاده الدخیل

بهترین انگیزه صوم صلات ابروی تو
یک جهان دارد مسلمان پیچش گیسوی تو
هرکه را اقبال باشد تا ببیند روی تو
میکشد هو یاعلی هویا علی در کوی تو

دل حسن دلبر حسن ساقی حسن ساغر حسن
هو حسن احمد حسن زهرا حسن حیدر حسن

میرسد ازخاک راهت معجزات نو به نو
آسمان از رد پایت میکند اختر درو
رخت غم دارد به تن کعبه اگر آهش شنو
عاقبت قسمت نشد تا که بگردد دور تو

میرسد با دیدنت انگشت حیرت بر دهان
که خداوند افریده یک خدا در این جهان

مدح تو با واژه ها غیر از خیالی خام نیست
هر چه می ریزد به پیمانه به جز اوهام نیست
مستی ما را به جز تصویر تو در جام نیست
هرکسی جان داده با عشق شما ناکام نیست

شان هرکس میشود پیدا زحال والدین
مادرت انسیه الحورا پدر مرد حنین

ریخت برهم طعم لبهای تو بازار عسل
چشمهایت را گشودی آفریده شد غزل
زلفهایت را شب یلدا شده ضرب المثل
سجده بر محراب ابروی حسن خیر العمل

هر دو عالم را بگردی گر پی می پروری
نیست مثل باده انگورهای عسگری

از فلک باید تماشا کرد خاک پای تو
حق نشسته جای حق این جانشینی جای تو
روز محشر محشری دیگر قد و بالای تو
در قیامت هم شفاعت حق نوکرهای تو

باری از عصیان به روی دوش آوردم کریم
بارکج این بارآمد از صراط مستقیم

مژه هایت صف کشیده تا کند غارتگری
تیغ ابرو را کشیدی جان به لبها آوری
با اشارات نظر داری تو فتح خیبری
حیدری تو حیدر تو حیدری تو حیدری

چشمهایت را بهشت جاودانی گفته اند
زلف هایت را مسیر زندگانی گفته اند

دامنت را گستراند ی آسمانها کشف شد
زیر سایه سار پلکت کهکشانها کشف شد
حد جودت تا عیان شد بی کرانها کشف شد
تا که بشناسم شما را هفت خوانها کشف شد

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل ای اشنا
قدر تو مجهول مانده ای امام سامرا

السلام ای صاحب صحن سرای بی کسی
آشنای غربتی و آشنای بی کسی

آن دردیوارها گشته …

شاعر:موسی علیمرادی

_______________________________________________________

متن شعر مدح امام حسن عسکری (ع)

با دست خالی آمده‌ام سامرایی‌ام
آقا نگاه کن به مرام گدایی‌ام
مِهرت به اوج می‌کشد از بی‌نوایی‌ام
اهل شما نباشم اگر، پس کجایی‌ام؟

دنیا سرور و شادی‌اش از سامرای توست
لبخندهای حضرت هادی برای توست

ای معنی مجسم جود و عطا حسن
ای چشمه‌ی تبسم و لطف خدا حسن
تا رو کنم به قبله‌ی اهل صفا حسن
وا کن درِ بهشت بر این بنده یاحسن

ترسم به آرزو نرسم بی‌زیارتت
هیچم بدون دیدن و درک عنایتت

انگور عسکری به تو دلبسته روی تاک
ذکر مدام باغ تویی ای امام پاک
از نور عشق هر که جدا شد، شود هلاک
باران مهربان خدایی برای خاک

مثل کویر، تشنه‌ام ای زمزم حیات
لطفا کمی به غرق بلا نیز التفات…

ذکر «حسن حسن» غم دل را دهد به باد
جانم فدای عشق که عمرش دراز باد
یادت مرادبخش دلم وقت بامداد
عاشق ملول نیست کند چون ز یار، یاد

ای ده ستاره آمدنت را در انتظار
ای زاده‌ی علی! حسن ای لطف کردگار!

درمان دردهای دو عالم به دست توست
لبخند و شادمانی و مرهم به دست توست
داروی رفع دم‌به‌دمِ غم به دست توست
اِذنِ خلاصی از غُلِ محکم به دست توست

حاجات ما به محضرتان می‌شود روا
ما را خلاص کن چو ابوهاشم از بلا

افتاده‌اند ساده به زلفت نسیم‌ها
این عاشقان عطر خدا از قدیم‌ها
جمع است زیر دست تو لطف کریم‌ها
ای جلوه‌ی معظّم فَوزُ العَظیم‌ها

مهمانی نگاه تو یعنی تمام شوق
شوق از مسیر چشم تو تنها رسد به ذوق

پلکی بزن دو بال مرا باز کن به عرش
پروانه‌ی خیال مرا ناز کن به عرش
جانِ نیازمند مرا ساز کن به عرش
با من بگو از آینه پرواز کن به عرش

«حُسنت به اتفاق ملاحت» مرا گرفت
آری به اتفاق دل من جلا گرفت

شایسته نیست رو به کسی جز شما کنم
باید برای عاقبت خود دعا کنم
شب تا سحر خدای جهان را صدا کنم
بادا ز سامرا سفری تا خدا کنم

امضا کنند کنج شبستان دلبری
قلب مرا به خاطر فرزند عسکری

شاعر:مصطفی کارگر

_______________________________________________________

متن شعر مدح امام حسن عسکری (ع)

خبری آمده که نوبت محشر شده باز
خبری آمده که دوره غم سر شده باز
خبر از معجزه سوره کوثر شده باز
خبری آمده که فاطمه مادر شده باز

روزی اهل زمین رحمت بسیار شده
هادی فاطمه امروز پسردار شده

ای گل حضرت هادی و حُدَیث عرض سلام
ای امام بن امام بن امام بن امام
ای که با یاد تو شد خانه دل ها آرام
دوستی با تو حرام است به اولاد حرام

عشق تو جان به همه مرده دلان می بخشد
به گدای تو خدا کون و مکان می بخشد

تو همان حضرت از عقل فراتر آقا
عالم از مقدم تو گشته منور آقا
حسن دوم زهرایی و حیدر آقا
پدر منتقم آل پیمبر آقا

فارغی از همگان و همگان پابندت
منتقم پروری و مصلح کل فرزندت

سامرای تو سراسر ، خود فردوس خداست
سامرای تو نسیمش چه قَدَر روح افزاست
سامرا قبله مقصود تمام فقراست
کعبه و میکده و خانه امّید ماست

باز هم دست تمنا سوی این در داریم
ما هوای حرم سامره در سر داریم

آسمان مثل زمین منتطر فرمانت
برده هوش از همگان معجزه چشمانت
بوسه بر خاک قدومت زده زندانبانت
جان ما چیست مگر تا که شود قربانت

پسر حیدری و حق به تو عزت داده
دشمنت هم به بزرگیت شهادت داده

من همیشه به دعای سحرت محتاجم
سنگ گردیده دلم بر نظرت محتاجم
شده آواره و بر بال و پرت محتاجم
بی پناهم به ظهور پسرت محتاجم

آمدم این شب عیدی بشوم خاک درت
آمدم تا که رفیقم بکنی با پسرت

ما سیاهیم و چو شب در طلب نور توایم
تو سلیمانی و ما ریزه خور مور توایم
ما کجا و تو کجا ؟ وصله ناجور توایم
اربعین زائر شش گوشه به دستور توایم

اربعین گفتم و شد مرغ دل از سینه جدا
اربعین گفتم و کردم هوس کرببلا

یاد آن دم که رسیدیم به دلدار بخیر
یاد آن هروله با لشکر زوار بخیر
یاد بین الحرمین و حرم یار بخیر
یاد پابوسی ارباب و علمدار بخیر

اربعین فارغِ از غصه دنیا بودیم
اربعین همسفر زینب کبری بودیم

شاعر:محمد حسین رحیمیان

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.