متن روضه و توسل به حضرت رباب (س)

متن روضه و توسل به حضرت رباب (س) – روز هفتم محرم ۹۸
از کربلا رنگ خوشی دیدم ندیدم
بی شیر ماندم بین هر خیمه دویدم
دیشب فقط تا صبح طفلم داد میزد
خیلی خجالت از بنی هاشم کشیدم
* ای بی بی جان یا رباب چرا خجالت کشیدی؟!.. خدایا یه حالی به ما بده بتونیم گریه کنیم .. واقعا احساس مادری به همین شیر دادنه مادرِ .. وقتی نتونه شیر بده ها اصلا میریزه بهم ..*
ای کاش این داغی که دیدم خواب باشد
طفلم سلامت محضرِ ارباب باشد
گفتم حسینم حاضرم در بین این دشت
تشنه بمیرم اصغرم سیراب باشد
مولایِ من حیران و سر افکنده آمد
رو زد سویِ دشمن ولی شرمنده آمد
وقتی که برمیگشت با چشم پر از آب
از لشکرِ دشمن صدای خنده آمد
تیری در این لشکر نبود الا سه شعبه
چیدن آخر غنچه ام را با سه شعبه
ای حرمله انصاف داری بی مروت
اصغر سه شعبه حضرتِ سقا سه شعبه!
مانده حسینُ کل آغوشش پر از خون
صورت پر از خون بر رویِ دوشش پر از خون
چشمم پر از خون شد که شد از ضرب آن تیر
شش ماهه ام از گوش تا گوشش پر از خون
باور کنم شش ماههی من اصغرم رفت
از نعرهی تکبیر این لشکر سرم رفت
خیلی مرا سوزانده این غصه که طفلم
با حالت قهر آخرین بار از برم رفت
*به قول مرحوم آرام ، میگفت وقتی رسید تو بغل باباش حرف که نمیزد پنجه هاشُ نشون داد یعنی ببین مادرم شیر نداشت اینقدر پنجه به سینه ش کشیدم این خونِ مادرمه ..*
نشنیدم آخر صحبت نشنیده اش را
بستن بر نی حنجرِ پاشیده اش را
خیلی خجالت میکشم آبی بنوشم
بر نیزه اش دیدم لب خشکیده اش را
مردم من محزون غم دیده ربابم
هم قافیه نه همنشینِ آفتابم
تا آب میبینم سرم پایین می افتد
هم قافیه نه داغدار مشک آبم
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.