شعر شهادت امام حسن مجتبی (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۷ صفر ۱۴۰۱

متن شعر شهادت امام حسن مجتبی (ع)
جگرم سوخته از زهر . بیا زینب من
رفته از دست. دگر . هستی و تاب و تب من
همسرم. قاتلِ جانم شده من مظلومم
این سخن. وِردِ زبانم شده من مظلومم
زینبم طشت بیاور جگرم پاره شده
باهمین داغ . دگر خواهرم آواره شده
زینبم. مرگِ حسن با غمِ این زهر نشد
روضه ی پاکِ حسن.ماتم این زهر نشد
مرگ من. لحظه ی قتلِ همه . جانم بوده
مادرم خورد زمین و نگرانم بوده
سیلی ی کین به روی مادرمان زد زینب
چه لگدها به سوی مادرمان زد زینب
دیده ام فاطمه افتاد زمین . نیلی شد
نیلی آن صورتِ حور از اثر سیلی شد
ضربِ شلاق به زهرای علی زد دشمن
بر تن فاطمه اش جای علی زد دشمن
زینبم گریه نکن در برِ من. خواهرمن
لحظه ای هست که در بر بگرفتی. سرِ من
نیزه ای نیست کسی نیست که سنگم بزند
یا که چوبی به تن و بر دلِ تنگم بزند
قاتلی نیست ببُرَّد سرِ من را از تن
نیست دزدی ببَرَد از تنِ من. پیراهن
گریه ها را تو نگهدار. عزیزم خواهر
بهر من .همدم و غمخوار. عزیزم خواهر
به حسینش نگهی کرد و به آوای حزین
و بفرمود و لایَومَ کَیَومِک . چه غمین
نیست روزی چو غم روز تو ای بی سر من
ای حسین .گریه کن قتلگهت… مادر من
چه شود گودی ی مقتل به سرِ بی بدنت
چهشود وای بمیرم به تنِ بی کفنت
شعر این زارع شیراز . ز جود حسنست
نام من شد حسن و بس ز وجود حسنست
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.