اشعار مدح امام سجاد (ع) سال ۱۴۰۱

شعر مدح امام سجاد (ع)
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم…
تو را در حرا، در حرم، در مدینه
تو را در صفا، در منا دیده بودم
تو را بین محراب خونین کوفه
تو را در مقام رضا دیده بودم
تو را در همانجا که خورشید گل کرد
کنار همان نیزهها دیده بودم…
::
من از روز اوّل که محو تو گشتم
تو را نیمی از کربلا دیده بودم
تو را کوهی از صبر، انبوهی از عشق
تو را سورهای از خدا دیده بودم
تو را شیرمردی که در اوج سختی
نشد از خدایش جدا، دیده بودم
تو را باصفا چون بهارِ پرستش
تو را روحِ سبزِ دعا دیده بودم…
شاعر:حامد فخار زاده
____________________________________________
شعر مدح امام سجاد (ع)
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم…
تو را در حرا، در حرم، در مدینه
تو را در صفا، در منا دیده بودم
تو را بین محراب خونین کوفه
تو را در مقام رضا دیده بودم
تو را در همانجا که خورشید گل کرد
کنار همان نیزهها دیده بودم…
::
من از روز اوّل که محو تو گشتم
تو را نیمی از کربلا دیده بودم
تو را کوهی از صبر، انبوهی از عشق
تو را سورهای از خدا دیده بودم
تو را شیرمردی که در اوج سختی
نشد از خدایش جدا، دیده بودم
تو را باصفا چون بهارِ پرستش
تو را روحِ سبزِ دعا دیده بودم…
شاعر:محسن ناصحی
____________________________________________
شعر مدح امام سجاد (ع)
آمد و در مقدمش شور و نوا آماده شد
عالمی با نیت مدح و ثنا آماده شد
تا که اربابم صدایش زد علی بن الحسین(ع)
در طوافش کعبه و سعی و منا، آماده شده
منسبش ذرّیة الحیدر، برای وصف او
مسجد و محراب، با قبله نما آماده شد
بیقرارِ بندگی بود و لبش مشغولِ ذکر
تا شود ورد زبانش؛ «ربنا» آماده شد
اسوهٔ عشق و عبادت بود زین العابدین
در قنوتش بهترین حالِ دعا آماده شد
غبطه میخوردند بر حالش تمام انبیا
تا برای ارتباطِ با خدا آماده شد
آیه آیه، نسخه نسخه، صفحه صفحه عشق را
در صحیفه ثبت کرد و پس شفا آماده شد
دردمندان آمدند و در مدینه صف به صف
دانه دانه دانه مُهر کربلا آماده شد
شد نماز شکرِ میلادش به خوبی برگزار
تا به دست سائلان سجاده ها آماده شد!
شاعر:مرضیه عاطفی
____________________________________________
شعر مدح امام سجاد (ع)
به دست تو خاتم به سر نیز تاج کیانی
تو پیوند نیکوی اسلام و ایرانیانی
همه دادمردان گیتی کس و دودمانت
عروس علی هستی و دخت نوشیروانی
بزرگی چنان تخت جمشید یا طاق کسری
سترگی، گرانمایه آنسان که رشک جهانی
جهانشاه یا شهربانو کدام است نامت
تورا راد مرد جهان هرچه نامیده آنی
هراست نباشد ز ضحاکهای عرب هیچ
که هم در پناه فریدون و شیر ژیانی
انیرانیان کی به بندت کشیدند هرگز
تویی را که شه بانوی شاه آزادگانی
تمامی ایل و تبار تو یکتا پرستند
گریزان ز آیین مهری و آیین مانی
تو را پور فرخنده پی آفتاب نیایش
ستایش تویی را که هم ماه و هم مهربانی
نگهبان ایران نگاه تو و شوهر تو
گرامی فروزندهی آتش جاودانی
رهاننده نیز از نژاد اهورایی تو
تو مادربزرگ بزرگ امام زمانی
مزارت کجای جهان است رود است یا کوه
به هر روی از چشم بیگانگانت نهانی
شاعر:سید محمد حسین حسینی
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.