اشعار شب هفتم محرم ۱۴۴۵-۱۴۰۲

متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
این طفل زبان بسته ی من خواب ندارد
از تشنگی اش در بغلم تاب ندارد
گفتم که از آن مشک عمو قطره ی آبی
گفتند که شرمنده عمو آب ندارد
یک مشک تهی، تشنگی و گریه طفلی
دیگر چه کنم قافله میراب ندارد
بُرد آن شه دین زیر عبا کودک خود را
دیدند که تنها شده اصحاب ندارد
گفتند عجب! چیست که بردست حسین است
رخشندگی اش را رخ مهتاب ندارد
در دفتر خود یک مه دیگر بنویسید
اینگونه مهی جز خود ارباب ندارد
از بین همه حرمله گویا پیِ کاریست
اینجا چه بگویم که دلم تاب ندارد
یک تیر سه پر، حنجر نازک، چه سکوتی
گفتند که شاید دلِ پرتاب ندارد
آن سنگ دل اما به دل زاده ی زهرا
زخمی زده که زخمه و مضراب ندارد
با کوچکیِ دست، همین غنچه ی پرپر
وا کرده هزاران گره، اعجاب ندارد
سالک هم از او حاجت خود را طلبیده
زیرا که به دل جز غم احباب ندارد
شاعر:حسن تقی لو
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
ملتهب است حنجرت بس که ندیده آب را
داده به خیمه های ما وضع تو التهاب را
شکر عدالتت خدا اصغر ماست تشنه لب
مرکب شمر میخورد از لب رود آب را
چنگ به سینه میکِشی مادر خویش میکُشی
تشنه ترینِ تشنگان سعی مکن سراب را
مشک گرفت و رفت تا علقمه تا بیاورد
یا که به خیمه آب را یا خبر رباب را
کُشت تمام خیمه را رفتن چشمهای تو
تا به کجا به مادرت میدهی اضطراب را
دست به دست رفتهای تا ته خیمهی زنان
گریهی بی امان تو خواب نموده خواب را
آب نمانده در حرم شیر نمانده در برم
گبر و جهود و هم نبیند این چنین عذاب را
رفت و کشید اماممان منت خولی و سنان
حرمله داد آن میان بر سخنش جواب را
شاعر:سید محمد حسین حسینی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
آری اگرچه دستِ هجران بسته بالم را
بستم کنار مرقدت پای خیالم را
روزی که از داغ تو گریه میکنم خوبم
از وضع چشمم میتوان فهمید حالم را
باکی ندارم از تباکی وقت بی اشکی
کافیست که زهرا ببیند قیل و قالم را
سینهکبودتبودنم هم ماجرا دارد
بر گردنم انداخته زهرا مدالم را
از کل قبرستان عذاب قبر بردارند
با من اگر در قبر بگذارند شالم را
رد میشدم از محفلی و میشنیدم شمع-
در محضر پروانهها میزد مثالم را
از شُستن دیگِ غذای نذریِ روضه
دارم تمامیِ مقاماتِ کمالم را
هرچه که دارم از بساط روضهات دارم
از برکت روضه گرفتم رزق سالم را
**
گفتند از هُرم عطش گلهای باغت سوخت
داغ گلستان تو سوزاندهست عالم را
نیزه کجا و حنجر ششماههی تشنه؟
عباس گریه میکند بر نی سؤالم را
شاعر:گروه یا مظلوم
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
کاش میشد با لالا آرومت کنن
یا که بی سرصدا آرومت کنن
تو همینجا بمون و هی گریه کن
نکنه نیزهها آرومت کنن
اخلاق تو و باباتو میشناسم
نالههای آشناتو میشناسم
نگو این صدای گریهی تو نیست
من صدای گریههاتو میشناسم
خیمهخیمه با شتاب رفتم علی
هرطرف خونهخراب رفتم علی
هفت دفعه هاجر دوید، به آب رسید
صددفعه دنبال آب رفتم علی
راستی خندون شدنت مبارکه
مرد میدون شدنت مبارکه
گریه کردی و همه کِل کشیدن
آخ رَجَزخون شدنت مبارکه
از کسی سه شعبه خوردی انگاری
بازه چشمات ولی مردی انگاری
عجله داشتی برا بزرگ شدن
سه تا دندون درآوردی انگاری
ی خبر فقط برام بیاد بسه
خیلی نه! یه خط برام بیاد بسه
حالا که بابات میره پشت خیام
بند قنداقت برام بیاد بسه
کاش بشه تیر و یه گوشه چال کنم
زبون سپاه شام و لال کنم
من اگر هم که ببخشم همه رو
محاله حرمله رو حلال کنم
حالِ من، بی تو دیگه جا نمیاد
سر تو پیشم با دعوا نمیاد
من دلم خوش بود هنوز نَفَس داری
نفساتم دیگه بالا نمیاد
اومدم پشت حرم خاکت کنم
یه گوشه با قد خم خاکت کنم
بابا میگه دیر شده خاک و بریز
چه کنم نمیتونم خاکت کنم
روی دست دلاوری کردی علی
مث جدت حیدری کردی علی
آبرومو خریدی بین زنا
روت سفید، چه محشری کردی علی
شاعر:سید پوریا هاشمی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
قراره زندگیهامون
همش دور و برت باشه
تموم زندگیم روضهس
تا حرف اصغرت باشه
صدا پیچیده تو خیمه
صدای اصغره انگار
رباب از غصه دلخونه
بازم اصغر شده بیدار
ببخش ای کودکم، مادر
نداره قطرهی شیری
تو که حال منو دیدی
چرا آروم نمیگیری
بابات تنها توو مِیدونه
دلش پُر غُصه و درده
صداتو بشنوه ایکاش
صداش کن بلکه برگرده
اجابت شد دعام، بابات
نشد گریَهت فراموشِش
میخواد آبِت بده مادر!
بخواب آروم توو آغوشِش
چه سخته، روضه سنگینه
حسین با کودکش اومد
برای قطرهی آبی
حسین به دشمنش رو زد
چی شد اصغر شده خاموش
چرا توو دشت غوغا شد
گلوش خشکیده بود اما
با تیر حرمله وا شد
حسین و اضطرار ای وای
چرا حیرونه توو این دشت
اومد سمت حرم اما
چرا هی اومد و برگشت
شاعر:محسن ناصحی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
آنقدر نیزه زمین زد بدنش پیدا شد
حرمله از همه انگار که بهتر گشته…
شاعر:گروه یا مظلوم
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
خون از لبان چاکچاکش پاک میکردم
با دست خود ششماههام را خاک میکردم
شرمندهی ششماههام هستم خبر دارید؟
چشمان بازش را خودم بستم خبر دارید؟
هرگز نکرده هیچ کس کاری که من کردم
با تکهای قنداقه طفلم را کفن کردم
بالای سر مشغول تلقین دادنش بودم
خیره به رگهای ظریف گردنش بودم
در گوشش استرجاع را با لحن غم خواندم
آنجا به تنهایی نمازش را خودم خواندم
من هم وجودم رنگ و بوی محتضر دارد
بابایِ بچهمرده از حالم خبر دارد
چشم انتظار لحن باباگفتنش بودم
از روز میلادش به فکر جوشنش بودم
حالا تمام هستیام در گور خوابیده
داغش به روی خیمه، خاکِ مرده پاشیده
یادم نرفته آن ترکهایی که بر لب داشت
یادم نرفته روزهای آخری تب داشت
لرز سرش، ضعف تنش، آتش به جانم زد
با هر تلظی کردنش آتش به جانم زد
از مادرش هم نیز کاری بر نمیآمد
از فرط بی حالی صدایش در نمیآمد
از وصلهی جان دلبریدن گریه هم دارد
از این و آن منت کشیدن گریه هم دارد
بیش از بقیه حرمله خیلی عذابم کرد
تیر سه شعبه عاقبت خانهخرابم کرد
از کشتن ما حرمله هرگز نشد خسته
آمد برای کشتن طفل زبان بسته
ای کاش مثل اکبرم من را صدا میزد
طفل عزیزم روی دستم دست و پا میزد
دیگر رباب از فکر او بیرون نمیآمد
راحت سه شعبه از گلو بیرون نمیآمد
در راه دین، ششماهه مثل مادرم دادم
در راه خیمه بود یاد محسن افتادم
با حسرت دیدار او عمری برادر سوخت
محسن، همان که پشت در همراه مادر سوخت
شاعر:علیرضا خاکساری
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
خیمهها را عجیبتر میکرد
گریههایِ عجیبِ آن نوزاد
پیشِ گهوارهاش زمین میخورد
مادرِ بی شکیبِ آن نوزاد
همه مشغولِ کودکش بودند
خبر از سمتِ علقمه آمد
که عمو رویِ خاک افتاده
وَ پدر دست، بر کمر میزد
نا امیدانه مادرِ اصغر…
رو به زینب، چکار باید کرد؟
دارد از دست میرود طفلم
سوخت از تب، چکار باید کرد؟
اینچنین صحنه را تصور کن
این همه درد را کجا دیدی؟
تا به حالا تمامِ عمر آیا
سُرفهی خشکِ طفل را دیدی؟
پدرش آمد و عبایی خواست
طفل را در عبایِ خود پیچید
نرم و آهسته گام بر میداشت
لبِ او را چقدر میبوسید
تا عبا را کنار زد بابا
دید طفلش دوباره تب میکرد
پسرِ مظهرِ مناعتِ طبع
آب از دشمنش طلب میکرد
اشکِ بابا فقط تمسخر داشت
به علی رحم شد؟ بگو اصلاً
حرمله آمد و نشانه گرفت
یک سه شعبه رسید تا گردن
گره افتاده بود در کارش
پدری مانده بود شرمنده
این طرف گریهی حرم بود و
آن طرف یک سپاه در خنده
وَ گذشت و گذشت و گذشت
روزگاری به مادرش طی شد
اصغرش را ندید تا وقتی
که سرِ او سوارِ بر نِی شد
گفت حالا به رویِ این نیزه
لااقل قد کشیدهای، مادر
از کبودیِ پلکِ تو پیداست
چِقَدَر زجر دیدهای مادر
شاعر:مهدی قربانی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
بدون معجر هم میکند حجاب رباب
ز نور فاطمه دارد به خود نقاب رباب
کدام قافیه خوب است شعر مرثیه را
بدون وقفه دلم داد زد رباب رباب
ز داغ سینهی خشکیده از عطش بی شک
تمام عمر به خود میدهد عذاب رباب
به التماس اباالفضل زیر لب میخواند
به گوش مشک علی و به گوش آب رباب
از آن زمان که به دنبال آب رفته حسین
ندیده است علی را مگر به خواب رباب
تمام روضه همین است: بعد از عاشورا
خطاب میکندش شمر با عتاب: رباب!
پس از امام که ماندهست پیکرش بر خاک
نشسته است فقط زیر آفتاب رباب
نجات بخش حسین است از جفای یزید
چه کرده است در آن مجلس شراب رباب
به گوش او نرسد کاش گریهی نوزاد
که از صداش میوفتد به اضطراب رباب
شاعر:سید محمد حسین حسینی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
آنقَدَر لب تشنه و معصوم بود
گریه هم میکرد، نامفهوم بود
صورتی کوچک شبیه غنچه داشت
استخوانش نرم، مثل موم بود
مادرش از تشنگی شیری نداشت
در میان خیمهها مغموم بود
جان به قربانِ غریبیِ حسین
از دو قطره آب هم محروم بود
آب را بستن به روی کودکان
در کدام آیین و دین مرسوم بود؟!
شد از این کودک تلظی کردنش_
سهم بابایی که خود مظلوم بود
با سه شعبه، طفل ششماهه زدن
در میان کفر هم مذموم بود
بین دستش یک طرف جسم علی
یک طرف هم صورت و حلقوم بود
گوش تا گوش علی پاشیده شد
چون به جرم عاشقی محکوم بود
**
عصر عاشورا رسید و صحبت از
نبش قبر کودکی معصوم بود
پیش چشم مادرش رأس علی
لا به لای نیزهها معلوم بود
شاعر:محمد جواد شیرازی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
شب و روزام اینطوری سر نمیشه
بدتر از این میشه بهتر نمیشه
دلمو به گهوارهش خوش نکنین
اینا واسم علی اصغر نمیشه
حرمله وصلهی جونمو گرفت
عصای قدّ کمونمو گرفت
مگه من چند تا دیگه پسر دارم
حرمله یکی یدونهمو گرفت
اشک ابر تو مگه یادم میره
قتل صبر تو مگه یادم میره
کفْن و دفن تو اگه یادم بره
نبش قبر تو مگه یادم میره
نیزه میخواد بی نقابت ببره
بهره از بوی گلابت ببره
وقتی نیزهدار داره تابت میده
لالایی میگم که خوابت ببره
سندی بودی که رو شدی علی
هق هق بُغض گلو شدی علی
آرزوم بود ببینم بزرگ شدی
حالا همقدّ عمو شدی علی
شاعر:گروه یا مظلوم
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
گفتم از باران ، هوا ابری شد و باران گرفت
گفتم از دریا ، نمی دانم چه شد طوفان گرفت
در دل ساحل نشینان اضطراب افتاده بود
کشتی امن حسین آمد ، امیدم جان گرفت
خسته بودم خسته بودم خسته بودم یا حسین !
خستگی هایم ولی در کربلا پایان گرفت
عارفی آمد ، تو را دید و چراغ راه خواست
سائلی چون من ، از این درگاه آب و نان گرفت
با کلافی می شود از مشتری های تو بود
می شود یک یوسف از بازار غم ارزان گرفت
زیر خنجر چون تو را مشغول یا رب دیده بوده
نیزه مشتاق عبادت شد به سر قرآن گرفت
آیه ی هم راکعون تفسیر شد در کربلا
ساربان ، انگشتری می خواست در پایان گرفت
شاعر:محسن ناصحی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
تا تر کند یک لحظه خشکی دهانش را
پیوسته می گرداند دور لب زبانش را
در بین آغوش پدر آرام شد هر چند
هرم عطش می سوخت جسم نیمه جانش را
ناگاه بین خیمه قلب مادری لرزید
وقتی کسی برداشت در آن سو کمانش را
تیری دویید و خنده های کوچکش را برد
تیری که پایان داد رنج بی امانش را
سنگی رسید و ماهی کوچک به خون غلطید
دریا به خون آمیخت صحن آسمانش را
یک لحظه بعد از آسمانها قاصدک می ریخت
هر قاصدک می برد درد بی کرانش را
می خواست اندوه پدر را کم کند قدری
لبخند زد ته مانده ی تاب و توانش را
زیر عبا می رفت پشت خیمه اما کاش
دشمن نمی فهمید در آنجا نشانش را
جان جهان بادا فدایش که میان تشت
همراه بابا خورد سهم خیزرانش را
شاعر:حسن شیرزاد
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
دیدنِ دشمن و روی تو ندیدن سخت است
جای انگشتِ پدر تیر مکیدن سخت است
خواب بودی و تو را بوسه زدم امّا زد
ناگهان بی نفَس از خواب پریدن سخت است
جانِ تو سختترین کارِ جهان آسان است
پیشّ یک مادرِ بی شیر رسیدن سخت است
دست بر تیر زنم حنجرِ تُردت ریزد
تیر از حنجرِ خشکیده کشیدن سخت است
رو زدم ، رو زدم و رو زدم و رو ، اما
عوضاش خندهی این قوم شنیدن سخت است
بر رویم خونِ تو پاشید و زمین هم نچکید
در عوض تا حرم از شرم چکیدن سخت است
روی تو سنگِ لحد چیدم و عمداً گفتم :
طفل را از زیر این خاک کشیدن سخت است
لااقل قافله ، ایکاش که آرام رود
پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است
از تکانهای عبا حرمله فهمید چه شد
نفسِ آخر خود را نکشیدن سخت است
این زبان بسته نشد آب بگوید ، نامرد
آب با لب زدنِ خود طلبیدن سخت است
شاعر:حسن لطفی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
فرات بود ، ولیکن نبود آب اینجا
که بود مهریهٔ فاطمه سراب اینجا
صدایِ گریه ، نمی داد رنجشان انگار
که بی محلیِ بر طفل شد ثواب اینجا
به دست شاه دو عالم که طفل بالا رفت
نسوخت هیچ دلی غیرِ آفتاب اینجا
مگر به گوشِ علی ، تیر خواند لالایی ؟
که بُرد کودکِ معصوم را بخواب اینجا
غروبِ روز دهم زود اتفاق افتاد
سپهر گشت به خونِ گلو خضاب اینجا
حسین تنها شد وای بر دل زینب
خدایِ صبر گرفت از غم اضطراب اینجا
سه روز زخم تنش را که نور تازه گذاشت
حرام کرد به خود سایه را رباب اینجا
شاعر:حامد آقایی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
شبیه هاجرِ دنبالِ آب باگریه
دوید در دل صحرا رباب باگریه
برای مادر اصغر در آسمان آن روز
نشست، روضه گرفت، آفتاب باگریه
به یاد گریهی طفل رباب، ساقی شد…
کنار علقمه از غصّه آب باگریه
شبیه عاشق دلتنگ، تیر از چلّه
دوید سمت علی باشتاب، باگریه
بهگریه گفت: که سیراب شد علیاصغر؟
حسین داد بهزینب جواب؛ باگریه…
حسین گفت: علیجان خدانگهدارت!
رباب گفت: عزیزم بخواب…، باگریه
برای داغ دل مادر علیاصغر
دل زمین و زمان شد کباب باگریه
به روی حنجر او فتح باب شد با تیر
اگر چه بسته شد آخر کتاب با گریه
دلی که سوخت به یاد گلوی نازک او
به روسیاهی خود زد نقاب باگریه
شاعر:سجاد روانمرد
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
هِی کتک خورد زنی پشتِ تو و هِی اُفتاد
پشتِ تو مادرِ بی شیر پیاپی اُفتاد
نگران بود نسیمِ خنکی هم نوَزد
باد هروقت گذر کرد سر از پی اُفتاد
گرچه بستند سرت را به نخِ قنداقهات
باز تا نیزه تکان خورد سر از نِی اُفتاد
سر در آغوشِ رُباب و دو سه ساعت بعدش
نیزهدارِ تو به او گفت : سرش کی اُفتاد؟!
شاعر:حسن لطفی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
السلام آقاجان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
ای پادشه خوبان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
از آب شدی محروم ، یاسَیّدَنَاالمَظلوم
لب تشنه شدی قربان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
از داغ تو ای بی سر ، ای غریب بی مادر
عالم شده بی سامان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هرکس که شود امروز ، در عزای تو گریان
فرداست لبش خندان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هم آب حیاتی تو ، هم فلک نجاتی تو
دیگر چه غم از طوفان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
این خطّ و نشان یک روز ، از داغ تو میمیرم
هستم سرِ این پیمان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
گفتی که بود اشکم ، بر زخم تنت مرهم
گریم به تو چون باران ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
من سینه زنِ شاهم ، پیرهن نمیخواهم
یاد آن تنِ عریان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
سینه میزنم یادِ ، سینه ای که بشکستند
در زیرِ سمِ اسبان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
جبرئیل بر آدم ، روضه عطش خوانده
با اشک و دلِ سوزان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هیچ جای این عالم ، هیچ کس نمی بندد
آب بر روی مهمان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
بعد کربلا دیگر ، آب هم گوارا نیست
شعله میزند بر جان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
مادرت چه حالی داشت ، آن لحظه که میگفتی
یا قوم اَناَالعطشان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
شمر و مرکبش سیراب ، اصغر از عطش بی تاب
ای دریغ از باران ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
یَابنَ ساقی کوثر ، مجبور شدی آخر
رو زدی به نامردان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
حرمله جوابت داد ، با سه شعبه آبت داد
من بمیرم آقاجان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
تیر بوده یا خنجر ، یک لحظه سرِ اصغر
شد به پوست آویزان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
هی سمت حرم رفتی ، هی دوباره برگشتی
حیرانی و سرگردان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
با دست خودت کَندی ، قبر شیرخوارت را
از چشم همه پنهان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
مادرش چه حالی داشت ، روی نیزه وقتی دید
آن ستاره تابان ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
این سر از روی نیزه ، با نسیم می افتاد
سنگی نخورد بر آن ، یاسَیّدَنَاالعَطشان
شاعر:عبدالحسین میرزایی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
از سمت خیمه آمده اخبار تازه ای
از گاهواره آمده سالار تازه ای
عباس هم در علقمه تکبیر می کشد
جای عمو رسیده علمدار تازه ای
نامرد های کوفه بترسید از این پسر
چون آمده است حیدر کرار تازه ای
صد مرده زنده میشود از نام اعظمش
عیساست یا که احمد مختار تازهای
اعجاز طفل ما به کلام و کتاب نیست
رو کرده است بر همه آثار تازه ای
آقا بلند کرد علی را و خطبه خواند
آغاز شد کلام گهربار تازه ای
میگفت رحم بر پسر تشنه ام کنید
“مُنّوا علیَّ” گفت به اصرار تازه ای
ناگاه قاتلش روی زانو نشان گرفت
آماده بود حرمله بر کار تازه ای
تیری که خورد بر گلویش داغ داغ بود
این تیر بود یا نوک مسمار تازه ای؟!
بابا و یک پسر پسری که دو تکه شد
مظلوم تازه ای و گرفتار تازه ای
دیدی دومرتبه ز عبا خون تازه ریخت؟!
بالا گرفت روضه دشوار تازه ای
حجم سه شعبه بیشتر از صورت علی ست
این ضرب تیر ساخته رخسار تازه ای
شاعر:سید پوریا هاشمی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
زِ هر تکانِ لبت هر چه آب ،شرمنده
زتشنگیِ تو قلب کباب ، شرمنده
فقط به مادر تو عرض می کنم که نشد
نشد که آب بنوشد رباب ، شرمنده
کسی ندیده که یک مرد پیشِ همسرِ خود
شود به صورت ِ از خون خضاب شرمنده
سپاهِ کوفه ببین روی من زمین انداخت
شد عاقبت پسرِ بوتراب ، شرمنده
شتابِ تیرزیاد وگلوی تو نازک
به چوبِ تیر، گلو خورده تاب ،.. شرمنده
پسر ببین پدرت را هنوز می لرزد
به پشتِ خیمه روم با شتاب ، شرمنده
اگر مراسمِ دفنت سریع گشته ببخش
شدم ز غصه ای در اضطراب ، شرمنده
اگر که قبر تو پیدا کنند من چه کنم؟
به زیرِ خاک همینجا بخواب ، شرمنده
تنِ تو ، پهنیِ نیزه؟! خدا به خیر کند
اگر به نیزه تنت شد عذاب ، شرمنده
عزیز ِ غیرتی ام ،دیده بسته ای، نشوی
زمحملی که شده بی حجاب ، شرمنده
شاعر:قاسم نعمتی
________________________________________________________
متن شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
غریبانه دستی به مویت کشیدم
پس از آن عبا را به رویت کشیدم
نمیشد که با تیر خاکت کنم
خودم تیر را از گلویت کشیدم
شاعر:محمد جواد مطیع ها
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.