اشعار حلول ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱

متن شعر ماه مبارک رمضان
آمد رمضان سفره ی دل باز کنیم
گُلبانگِ دعا به سویش ابراز کنیم
ایامِ مناجات و ثَنا آمده است
تا عَرش خدا دوباره پرواز کنیم
تبریک به اهل معرفت باید گفت
فَرخُنده شویم و خنده آغاز کنیم
هنگامِ سَحَر، به وقتِ افطار و نماز
گوشِ دل خود مَحرَم این راز کنیم:
جز آب و غذا، کِبر و حَسَد هم ممنوع
غیبت نکنیم و عشق اِحراز کنیم
صد شُکر که مهمان خداییم همه
با حال خوشی روزه ی خود باز کنیم
شاعر:محسن زعفرانیه
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان
سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیحنفس شد، به مقدم رمضان
جوانهها همه دست دعا به شاخه بلند
شکوفههای بهاری به ذکر الرحمان
وضو گرفته شقایق به جرعهای شبنم
نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان
گل محمدی و نغمۀ خوش صلوات
نگاه نرگس سرمست همچنان نگران
خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت
خوشا دعای سحر در نمازخانۀ جان
اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین
نگاه لطف تو کافیست تا بگیرد جان
سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست
سلام بر سحرستان اول رمضان
شاعر:نغمه مستشار نظامی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان
میدانم آدم بودم و آدم نبودم
محرِم شدم اما دمی محرَم نبودم
دست تو را گاهی رها کردم خدایا
اما به انکارت به قدر نم نبودم
لذت نبردم از گناهم شاهدی تو
آسوده از وجدان خود یکدم نبودم
مقصود من گردنکشی هرگز نبوده
وقتی که پیش معصیت محکم نبودم
آری نبودم بندهی خوبی برایت
اما گنهکار درستی هم نبودم
پروردگار مهربان و پرده پوشم
جز بار عشق تو چه دارم روی دوشم
با من چه خواهی کرد وقتی ناتوانم ؟
وقتی تو باشی من که را باید بخوانم
عمری به رویم سفرهی تو باز بوده
در دست تو بوده است عمری آب و نانم
تنها پناهم سایه سار رحمت توست
تنها تو را دارم تو را ای مهربانم
با دوستانت دوستی کردم همه عمر
آیا عذابم میکنی با دشمنانم ؟
حکمت اگر دوزخ شود تسلیمم، اما
بر تو خداوندا همیشه خوش گمانم
شاعر:سعیده کرمانی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان
آمدم با چشم گریانم ,قبولم میکنی?
این منو حال پریشانم ,قبولم میکنی?
من که غیر از خانه ات جایی ندارم ,ای کریم
آمدم با بار عصیانم ,قبولم میکنی?
عمر من در غفلت و در معصیت عمری گذشت
آمده بر لب ببین جانم ,قبولم میکنی?
بال پرواز مرا بار گناهانم شکست
از خطاهایم پشیمانم ,قبولم میکنی?
چشم پوشی های تو من را چنین گستاخ کرد
اگهی از جرم پنهانم ,قبولم میکنی?
ابرو دادی همیشه .ابرو بردم ولی
بر سر این سفره مهمانم, قبولم میکنی?
اشگ چشمم را گرفت و گفتم ای معبود من
تار میبیند دو چشمانم, قبولم میکنی?
رانده از این سو و آن سو امدم ,راهم بده
هر چه باشم از محبانم ,قبولم میکنی?
دست خالی امدم تو دست خالی رد مکن
نوکر شاه خراسانم ,قبولم میکنی?
عاشقی دیدم میان گریه میگفت با خودش
ای رضا جانم, رضا جانم, قبولم میکنی?
آه چیزی در بساطم نیست غیر از این بکا
یاد آن لبهای عطشانم, قبولم میکنی?
تا که هل من ناصرش را بین گهواره شنید
گفت شش ماهه, پدر جانم, قبولم میکنی?
شاعر:میلاد الیاس وند
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان
در بساطم باز چیزی نیست، آهم را نگاه
قطرههای شرم، در ابرِ نگاهم را نگاه
این زمستان هم گذشت؛ از برفِ پیری بگذریم!
روسپیدان را ببین؛ روی سیاهم را نگاه
بر تن دیوار زندانم به جای پنجره
میلههای چوبخطّ سال و ماهم را نگاه
خاک بر سر ریختم، پای دل ویرانهام
سقفِ خاکآلودهام را، سرپناهم را نگاه
با خودم در جنگ بودم، قلعههایم فتح شد
چشم، زهرآلود؛ دل، زخمی؛ سپاهم را نگاه
کور کردم چشمههایی را که غرق نور بود
خشکسالِ چشمهای بیگناهم را نگاه
در بساطم نیست جرمی لایق غفّاریات
کوهِ غفران را ببین، مثقال کاهم را نگاه
چشمپوشا! نامهی اعمالِ زشتم را نبین
«یاحسینم» را، گریزِ قتلگاهم را نگاه
شاعر:رضا قاسمی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان
از من ندیده است کسی بی پناه تر
روزم شده است از شب تیره سیاه تر
دست مرا بگیر که از خود فراری ام
راضی نشو ببینی ام ازاین تباه تر
زانو زدم مقابل تو چون اسیرها
این بار ازهمیشه ولی بی سلاح تر
مولاي انت تعلم ضعفی عن البلا
آری به جزتو کیست به ضعفم گواه تر
هرگز ندیدم از تو کسی را کریم تر
هرگز ندیدم از کرمت دلبخواهتر
با اشک آمدم که شنیدم پسند توست
چشمی که میشود به ازای گناه، تر
یاربِّ انت اکرم مِنْ اَنْ تُضيعُنی
حالا که از همیشه شدم بی پناه تر
شاعر:عالیه رجبی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان
که می داند چه پایانی است فصل آخر ما را
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را
قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم
حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
شاعر:حسن شیرزاد
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان – مناجات با خدا
صدام کردی که باز، بی تاب باشم
تا با تو باز توی یک قاب باشم
تو گفتی که خوبه اینجایی اما
توو مهمونیت بده که خواب باشم
مثه بارون مثه دریایم امشب
دوسم داشتی که من اینجایم امشب
دلم با گریه آرامش گرفته
چه خوبه فارغ از دنیایم امشب
تموم خواهشام از جنس درده
ببین دنیا با این بنده ت چه کرده
می ترسم خب، نزار تنها بمونم
ببین شیطون داره دورم می گرده
گناه، دست دلم، باز کار داده
دلم دوره ز معراج السعاده
ببخشم، باز قصد توبه دارم
خدا جون می دونی که روم زیاده
اسیر خواهشای بی خودم من
گرفتاره جهان لابدم من
من اینجوری نبودم که میدونی
همونی که نمی خواستم شدم من
شاعر:حسن کردی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان – مناجات با خدا
بیدارم و اما دل بیدار ندارم
در توشه به جز این دل بیمار ندارم
گفتی که بیا توبه کن و بنده ی من باش
صد حیف که من گوش بدهکار ندارم
صد بار به رویم در این خانه گشودی
اما من بیچاره به تو کار ندارم
این چشم خطاکار شده مایه ی خجلت
در روضه دگر چشم گهربار ندارم
این بار ضرر کن، بخر این عبد گدا را
من جز تو در این شهر، خریدار ندارم
من در دو جهان دل به علی داده ام و بس
جز با علی و آل علی کار ندارم
می سوزم از این سوز که سربار حسینم
سربار شدم، همت عیّار ندارم
می سوزم از این روضه که با گریه حسین گفت:
ای اهل حرم میر و علمدار ندارم
شاعر:وحید محمدی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان – مناجات با خدا
جز گریه نداریم به پیشِ تو هنر هیچ
تاکیم که جز اشک نداریم ثمر هیچ
هیچیم ، اگر جلوه نماییم به واقع
ماییم ، بگیرد به خودش شکل اگر هیچ
اوهام تو هیچ است و خیالات تو هیچ است
بیهوده چرا دل بنهی اینهمه بر هیچ؟!
بیداریِ دل شرطِ طریق است نه چشمت
جز تیره دلی دزد چه دارد ز سحر ؟ هیچ
بیچاره ی مژگان سیاهش شدم ای دل
تیغ اینهمه بر ما بکشد یار و سپر هیچ
شاعر:عاصی خراسانی
_____________________________________________________
متن شعر ماه مبارک رمضان – مناجات با خدا
من و این نَفسِ گرفتار الهی العفو
تویی و این دل بیمار الهی العفو
عوضم کن عوضم کن عوضم کن اینبار
خستهام زینهمه تکرار الهی العفو
روبروی حرم و چشم به گنبد دارم
سرم و شانهی دیوار الهی العفو
نکند بگذرد این ماه و نبخشی ما را
بُگذر ای حضرت غفار الهی العفو
دلِ ما را بتکان تاکه بریزد جز تو…
آه از غلفت غمبار الهی العفو
چند شب مانده از این سُفره ، الهی ارحم
چند شب مانده به دیدار الهی العفو
نکند آدمِ قبل از رمضان باز شوم
باز نااهل و گنهکار الهی العفو
نگذاری بروم ، رو بزنم بر غیرت
آه از خاری اصرار الهی العفو
به همان حامی تنهای علی در کوچه
به همان مادر تبدار الهی العفو
به همان دست که از شال علی کنده نشد
مگر از ضربهی بسیار الهی العفو
به همان چادر خاکیِ در آتش مانده
در میان در و دیوار الهی العفو
به نفَسهای حسن ، آه حسن داد حسن
-آی لعنت به تو مسمار – الهی العفو
شاعر:حسن لطفی
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.