اشعار استاد زارع شیرازی – شهادت حضرت زینب (س) سال ۱۳۹۸

شعر استاد زارع شیرازی به مناسبت شهادت حضرت زینب (س)
دیده از گریه و قلب از غم دل خسته شده
دل ز افزونی ی غصه ست که بشکسته شده
همه جا یار و کنارِ شه اطهربودم
باحسین جای دل حضرت مادربودم
کربلا یار مرا از دل من بگرفته
گریه کردم ولی او حاصل من بگرفته
من به عاشور. غم و غصه ی اکبر دیدم
حنجر خونی ی گُلگشته. زاصغردیدم
تن قاسم به دو صد سم ستوران دیدم
خون یاران شهیدم که فراوان دیدم
من ندیدم به جز از قامت صد پاره عشق
شدم از درد و غمِ یارِ دل…آواره عشق
دست عباس جدا قامت عباس جدا
سر آن ساقی لشکر به سرِ داس جدا
قامتم خم شد از آن لحظه که یارم بی سر
وسط قتلگه افتاد عزیز حیدر
زده ام بر سر و معجر که ندادم از غم
نایبم بر دل زهرای علی از ماتم
وای مادر که ندارد بزند ناله برش
خواهرش گریه کنانست به داغ جگرش
وای حسینم شده از نیزه ی دشمن خونین
دستم از خونِ گلویش شده چون گل. رنگین
آهِ جانسوز کشیدم به همان گودالش
چه بگویم به پیمبر ز همین احوالش
یا محمد تو ببین قامتِ خونینِ حسین
خون چه فواره کند از تنِ رنگینِ حسین
کوفه وشام به راهش چه کتکهاخوردم
همه جا همره خود دختر او را بردم
لیکدر بین خرابه سر بابا دید و
گوییا در سر او چهره زهرا دید و
من به ویرانه و با دفن رقیه چه کنم
دلم آواره و با دفن رقیه چه کنم
سوختم ناله زدم بر سر قبرش به خراب
طرفی جسم رقیه که ندارد تب وتاب
طرفی راس پر از خون حسینم چه به خواب
چه شبی بودشب دفن رقیه به تراب
چه بگویم که فقط قامت زینب خم شد
خم از این بار غم و غصه وصدماتم شد
گریه کن. زارع شیراز .چنین شعر نوشت
اسمم عباس نوشته به سرِ باب بهشت
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.