اشعار آغاز امامت حضرت صاحب الزمان (عج) ویژه سال ۱۴۰۰

متن شعر آغاز امامت حضرت صاحب الزمان (عج)
هرچند در برابرت از ذره کمتریم
از دلخوشان آن نگه ذره پروریم
ای مهربان ترین پدر ! ای آبروی ما
مارا ببخش…ناخلف و آبرو بریم…
مارا ببخش…گرچه که دور از تو سالهاست
سنگین دلیم گاهی و گاهی سبک سریم
مایی که بی تو شیخ و فقیهایم و مدعی
خود هاج و واج ماندهی معروف و منکریم
معصوم مردمیم! ولی در خفای خویش
درگیر توبههای مدام و مکرریم
مارا سر نگاه به صوم و صلاه نیست
دلبستگان جلوهی محراب و منبریم
ایمانمان قویست! به قدری که آخرت
اصلا بعید نیست بفهمیم کافریم!
کاهیم و در توهم خود کوهی استوار
سنگیم و در تصور خود در و گوهریم
اما بگو اگر تو نباشی که بشنوی
از دست خود شکایت خود را کجا بریم
باید به جز تو با که بگوییم الغیاث؟
مایی که سخت بی کس و بی یار و یاوریم
“آقا” اگر تویی که همه بنده ایم ما
“رهبر” اگر تویی که فدایی رهبریم
یکبار اگر که رد شدهایم از برابرت
لطفی کن و دومرتبه مگذار بگذریم
شاعر: علیرضا نور علیپور
____________________________________________________________
متن شعر آغاز امامت حضرت صاحب الزمان (عج)
چقدر غم به دل روزگار می آید
شراره بر جگر سوگوار می آید
به لطف قسمت و تقدیر، خون دل هر شب
به میهمانی این لاله زار می آید
چه گریه ها که نکرده است مردم چشمم
صدای ناله ازین جویبار می آید
دلم خوشست که بعد از سیاهی اسفند
به باغ ماتم ما هم، بهار می آید
نگاه کن به غباری که در دل جاده است
سواری از پس این انتظار می آید
شاعر: سمیه مومنی
____________________________________________________________
متن شعر آغاز امامت حضرت صاحب الزمان (عج)
همدمِ گریه ی سحر نشدیم
آخرش از تو باخبر نشدیم
گرچه لطفت زیاد از حد بود
“کم برای تو دردسر نشدیم”
ندبه خواندیم دورِ هم،اما
سیصد و سیزده نفر نشدیم
یک شبِ جمعه،سمتِ کرببلا
با تو ای عشق،همسفر نشدیم
بندِ هر معصیت،شدیم، ولی-
غافل از روضه های “در” نشدیم
نوکریِ تو آبرومان داد
ما سرِ خود که معتبر نشدیم
عمرمان رفت و بی خبر ماندیم
آخرش از تو با خبر نشدیم…
شاعر: محمد پور مرادی
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.