آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

شعر ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۲۵ بهمن ۱۴۰۲

0
استاد زارع شیرازی

متن شعر ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)

پسر ناز علی . حضرت عباس آمد
گل باغ علوی . سوده ی الماس آمد

پسر ام بنین است اباالفضل علی
ثمر حبل متین است اباالفضل علی

سر و‌ سردار حسین است یل ام بنین
چه سپهدار حسین است یل ام بنین

قمر هاشمیان حضرت عباس علی
قبله عالمیان . حضرت عباس علی

گل لبخند به لبهای علی هست امروز
صوت تبریک خداوند جلی هست امروز

مادرش ام بنین است و پدر . شاه ولا
سید و سرور او پادشه کرببلا

یک برادر حسن و خواهر نورش زینب
جای زهرای علی سنگ صبورش زینب

او سپهدار تمامیت لشکر باشد
عاشق و مست حسین . نائب حیدر باشد

رزم او رزم علی . هیبت او چون مولا
علت قرب بشر هست الی عرش علا

بصرش نافذ و چشمان کمینی دارد
وه حسینست چنین ماه مهینی دارد

ماه . یک شعبه ز انوار رخت شد عباس
بر عدو یک نگه . اخطار رخت شد عباس

باب حاجات منی عشق مناجات منی
حافظ هر دو جهان . روح اشارات منی

بس که این زارع شیراز . ز عشق تو سرود
نظر لطف تو عباس به . دل. گشته فرود

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در ایتا

شعر ولادت امام حسین (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۲۴ بهمن ۱۴۰۲

0
استاد زارع شیرازی

متن شعر ولادت امام حسین (ع)

سید و‌سرور و سالار شهیدان آمد
حجت حضرت رب . ناطق قرآن آمد

مادرش فاطمه . آن کوثر یکتای نبی ست
پدرش وجه خدا . پادشه ارض . علی ست

مادرش طاهره . صدیقه ی اطهر باشد
پدرش . سیدنا حضرت حیدر باشد

از جمالش . بخدا خلقت جنت گشته
از حسین است که بر سینه چه شوکت گشته

یک برادر . حسن و خواهر اعلا زینب
عاشق روی بهشت شه دلها زینب

رهبر و جان ابالفضل . حسین بن علیست
سر و سامان اباالفضل . حسین بن علیست

خامس آل عبا دلبر دادار . حسین
بر همه عالمیان . سرور و سالار حسین

وه چه سلطان ز سماوات خدا نازل شد
حضرت عشق به عصیان عباد . حائل شد

جد منجی جهان حضرت مهدی ست حسین
حسین است به زهرای علی نور دو عین

رهبر دسته ی احرار جهانست حسین
در فرج . سرور و سردار جهانست حسین

من بنازم گل لبخند علی را امروز
شادی عرش خداوند جلی را امروز

بعد مهدی بشود رجعت و آید به زمین
حضرت عشق . حسین بن علی . ماه مهین

تاابد نوکر درگاه حسینم یارب
چاکری بر در درگاه حسینم یارب

روز میلاد تو شد حضرت ارباب . حسین
بنما رخ . بده امرم چه زر ناب . حسین

منم و نوکری باب عظیمت آقا
تویی و سروری و دست کریمت آقا

حضرت پادشه قلب عبادست حسین
بر تقرب به خداوند که جاده ست حسین

ره انسانیت و شور و شرف . ابن علیست
زاده پادشه عشق نجف . ابن علیست

در زمین . زارع شیراز . غلامت باشد
آخرت را بخدا عبد مقامت باشد

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام

لینک کانال اشعار استاد زارع شرازی در ایتا

اشعار مدح ویژه ولادت حضرت علی اکبر (ع) سال ۱۴۰۲

5
اشعار ویژه مدح ولادت حضرت علی اکبر (ع) سال 1402

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

چشمانمان بر دست ذره‌پرور لیلاست
مستی ما از نام مستی‌آور لیلاست
یک قافله حور و پری، دور و بر لیلاست
در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست

دل می‌تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست

کوری چشم هرکه ما را بی نوا خوانده
محبوب‌مان مارا به دیدار خدا خوانده
دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده
ما را برای جشن فرزندش فراخوانده

این مُهر و دعوت‌نامه لطف دیگر لیلاست

امشب برای شمس دین، قرص قمر آورد
بانو برای شاه عالم، شیر نر آورد
یک دسته گل، یک پارچه آقا، پسر آورد
صاحب نفس، صاحب لوا، صاحب جگر آورد

میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست

در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد
در مهربانی فاطمه و در کمال احمد
در بین میدان مرتضی و در جمال احمد
ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد

این تازه مولود مدینه، محشر لیلاست

“والیل”  قطعاً مدحت گیسوی او باشد
مصداق ناب “والضحی” هم روی او باشد
عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد
“إنا هدیناه السبیل “اش سوی او باشد

شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست

با یک نظر از مُهر تربت، باده می‌سازد
سجادها از وصله‌ی سجاده می‌سازد
“قد قامتِ…” او قبله را آماده می‌سازد
با یک نفس، صدها مؤذن‌زاده می‌سازد

الله اکبر! او علیِ اکبر لیلاست

در خاک دشمن می‌دهد جولان به تنهایی
با نعره‌هایش می‌کند طوفان به تنهایی
با ذوالفقار تشنه و بُرّان به تنهایی
سر می‌زند مثل سپهداران به تنهایی

شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست

رود زلالی هست و دریا می‌شود گاهی
در شب چو خورشیدی هویدا می‌شود گاهی
مثل عموی خویش، سقا می‌شود گاهی
جمع تمام آینه‌ها می‌شود گاهی

عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست

با روضه‌اش، راز پریشانی شش‌گوشه‌ست
مرثیه‌ی همواره طوفانی شش‌گوشه‌ست
هم رونق شب‌های روحانی شش‌گوشه‌ست
هم شک ندارم باعث و بانی شش‌گوشه‌ست

کربُبَلا سرمست سیب نوبر لیلاست
::
قطعاً تحمل کردن زخم زبان سخت است
بوسه گرفتن از عزیز نیمه‌جان سخت است
راهی شدن تا کوفه‌ی نامهربان سخت است
داغ جوان دیدن برای مادران سخت است

مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست

تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد
غرق به خون از پشت مَرکب، بی هوا افتاد
با “یا أبا”یش ولوله در خیمه‌ها افتاد
این ارباً اربایی که زیر دست و پا افتاد

ای کربلایی‌ها! جوانِ پرپر لیلاست

شاعر:علیرضا خاکساری

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر
نوشتم اول خط، سیدی علی اکبر
خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر
خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر

خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت
علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت

و جلوه کرد در عالم، علی دوباره علی
که بُرد نام علی را به هر مناره علی
علی‌ست وارث والایی و وقار علی
به دست اوست برازنده… ذوالفقار علی

حسین بر لبش الله اکبر آورده
خدا برای جهان باز حیدر آورده

به سینه مُهر “أنا فاطمی نسب” دارد
زمانْ زمانِ تبراست، پس غضب دارد
به انتقام، سر از دشمنان طلب دارد
همیشه نعره‌ی یا فارس العرب دارد…

علی کنار ابالفضل، مثل جان و تن‌اند
بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن‌اند

اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد
اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد
قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد
ولی مقابل زینب همیشه زانو زد

حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت
اگر نبود… علمدار من رفیق نداشت

میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_
_علی شده، که برای حسین جان بدهد
چرا بهانه به دست حرامیان بدهد
نخواست تا به امان‌نامه‌ها امان بدهد

نظام لشکر خودکامه را به هم می‌زد
همین که دور و بر خیمه‌ها قدم می‌زد

شاعر:مجید تال

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است

چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست

حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بوده‌ست مگر یا لیلا؟

با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چقدر تازه مسلمان دارد

ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
«پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست»

سنگ در دستش از اعجاز قمر می‌گردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد

جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده
سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده

هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خواست
نفس پنج تن آل عبا برمی‌خواست

ذاتش آیینه در آیینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته…

بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است

چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت:

«شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان»

زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده

کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود

أشهدُ أنّ… به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت

جلوی چشم پدر، رد شدنش را عشق است
أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است

باد آورده به همراه، شمیم #صلوات
می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات

ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت
مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت

کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات..

شاعر:محمود یوسف پور

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

آفتاب خدا نمایان شد
بین دریا دوباره طوفان شد
ماه در پشت ابر پنهان شد
خانه ای بازهم چراغان شد

چون رسیده دوباره پیغمبر

به تحقق رسیده رویاها
نعمت آمد دوباره از بالا
کشتی نوح آمده اینجا
گشته مجنون این پسر لیلا

بیقرارش هزار شمس و قمر

در این خانه باز غوغا شد
دو جهان غرق در تمنا شد
باب رحمت در آسمان واشد
یکی از اهل بیت بابا شد

میدهد مژده بر فلک اختر

تو به سمت خدا نظر داری
ارث زهراست گر جگر داری
باغ طوبایی و ثمر داری
بعد از امشب توهم پسر داری

مهر فرزند هست روی جگر

این جهان هر زمان ولی دارد
مشکل و غم سینجلی دارد
ذوالفقارش چه صیقلی دارد
فاطمه بازهم علی دارد

در شجاعت مثال او حیدر

کوثر از لعل او سبو گیرد
عالم از نامش آبرو گیرد
کعبه با بودنش وضو گیرد
عمه بوسه ز روی او گیرد

شافع محشر است و خود محشر

ریزه خوار دعای او افلاک
قدر وشانش فراتر از ادراک
پیش پایش شود سلیمان خاک
او کجا و کجا خس و خاشاک

مثل و همتا ندارد او دیگر

همچو دریا که بر خروش آید
خواب و بیدار هم به هوش آید
خون رگهای ما بجوش آید
از دل دشت چون به گوش آید
بانگ الله اکبر  ،، اکبر

همچو یک شیر نر به میدان زد
از همه زودتر به میدان زد
تا که قرص قمر به میدان زد
آرزوی پدر به میدان زد

از پی اش چشم ساقی لشگر

بین آن ازدحام تا افتاد
پیش چشم امام تا افتاد
و علیک السلام تا افتاد
وسط قوم شام  تا افتاد

آمد از ره پدر ولی مضطر

هستی اش را به خالقش بخشید
پدر افتاد تا پسر را دید
روی جسم جوان خود خوابید
ثمرش را روی عبایش چید

یک عبا و هزار تا پیکر

شاعر:عباس گروسی

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

به نام خالق هستی..به نام نامیِ حیدر
قلم بر صفحه میچرخد به اذن ساقی کوثر
ملائک یک صدا گویند با اولاد پیغمبر
علی اکبر..علی اکبر..علی اکبر..علی اکبر

جوان ارشد ارباب چون برگ گل و شبنم
نزاییده چنان شهزاده ی ما مادر عالم

عجب سروی عجب ماهی عجب دلدار زیبایی
چه اربابی..چه مهتابی..چه خورشید دل آرایی
چه آقایی..چه غوغایی..چه مجنون و چه لیلایی
عجب تصویر زیبایی…حسین و صوت لالایی

به یک جلوه رسول الله و یک جلوه خود حیدر
به هیبت چون عموجانش…بنازم بر علی اکبر

از این پس او نفس های امیرالمومنین باشد
برای او همین کافیست..باقی نقطه چین باشد
خدا می خواست اصلا ماجرایش اینچنین باشد
که او نور دو چشم حضرت ام البنین باشد

به پیشانی او مهر لب مولای ما خورده
به هر خنده علی اکبر،دل از ارباب ما برده

تو آن عشقی که در عالم ندارد هیچ مصداقی
دلیل سر کشیدن ها…حدیث بزم عشاقی
حَسن گونه ست رفتار تو از بسکه خوش اخلاقی
کریمی و کرم داری…در این ره صدر آفاقی
-‌
بده خرجیِ مارا..ما به دستان تو دل بستیم
علی جان رد مکن مارا..گدای خانه ات هستیم

به پای مدح تو زانو زده ارباب قاجاری
به منطق چون کلافِ خواجه عبدالله انصاری
تغزل در نگاه شاعران در وصف اشعاری
گهی در شعر لیلایی..گهی در شعر سرداری

تو بالاتر از اعجازی..شفیق ساقیِ خیمه
تو بودی از همان اول رفیق ساقی خیمه

تو در میدان همان‌ بودی که عباس بن حیدر بود
چنان کردی که لشکر گفت این طوفان محشر بود
تمام دشت از خشم نگاهت معدن سر بود
نفهمیدند این حیدر و یا غوغای اکبر بود

همه دامانشان را خیس کردند از نگاه تو
چرا که ترس مولا بود در چشم سیاه تو

تو رفتی و حرم پاشیده شد از هم علی اکبر
کنارت شد قد رعنای سقا خم علی اکبر
تو پخشی در دل صحرا ولی کم کم علی اکبر
حسین آمد به بالینت ولی درهم علی اکبر

تو خس خس کردی و بابا کنارت بال و پر میزد
ز داغت پیش یک لشکر،پدر داد از جگر می زد

شاعر:آرمان صائمی

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

میخانه ی ما گرچه فرشی ساده دارد
قدرومقام اندازه ی سجاده دارد
اینجا متاعی که گران است اشک چشم است
اینجا سبویی که شکسته باده دارد
رَد میشدم ازکوی دلبر هاتفی گفت
باغی پر انگور آخر این جاده دارد
آن خانه ای که صاحبش مردکریم است
حتی برای گرگ هم قلاده دارد
روزی اگرآقاسفرباشدنباشد
عیبی ندارد خانه آقازاده دارد

آنکس که دل را از گِل حیدرسرشته
ماراگدایان علی اکبرنوشته

من عاشقم دربه در صحراشدن را
خاک قدوم اکبرلیلا شدن را
سِرِ ابی عبداللهی این بوده اما
باتوچشیده لذت بابا شدن را
ازمجتبی و مرتضی و مصطفی تو
ارثیه بردی خوش قدوبالا شدن را
توقبله بودی کعبه رادادی گرفتی
این فیض در شش گوشه پایین پاشدن را
شبهای شیرین مناجاتم گرفتم
ازپیچش موهای تو یلدا شدن را

نورجمالت درشب تاریکم ای ماه
بردأَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَم را به الله

بهترهمان که صورتت مستورباشد
تاچشم های شوم ازتو دور باشد
مثل ستون مسجدازسنگم بخواهی
درسنگها هم میشودانگورباشد
خورشیدی وبر روی نی منزل گرفتی
تامحمل عمه حجابش نورباشد
بعدازحسن توسفره داری درمدینه
پس سفره ممکن نیست جمع وجورباشد
یابن الحسن یابن الحسین آیینه ی توست
کاری بکن تا که گدامجبورباشد

پا بند سفره تاصف محشربماند
درنامه اش مهرعلی اکبر بماند

غرق کن امشب مرا در جام در می
بستند دوباره جامه ی احرام در می
وقتی طوافم در مَطاف کربلا شد
عیبی ندارد که شوم بدنام در می
شد قامت رعنای تو قدقامت دین
پس میشد کرببلا اسلام در می
تیروکمان مِی نیزه ها مِی سنگها مِی
چه پر مَشِقَت میگذاری گام در مِی
حرف عبا آمد حسین بن علی سوخت
پیغمبرش رادید سرانجام در مِی

حرف عبا آمدنمازی دست وپاکن
باخواهرم برگرد اذانت را به پاکن

بالابلندکربلا برگردعمه
بالاسرتو آمده با درد عمه
ازخیمه تامقتل برای دیدن تو
بالشگری جنگیده فرداً فرد عمه
افتادی و بعدازتوبابای حرم را
تنها خودش تاخیمه ها آوردعمه
پیغمبربین عبا پیچیده برخیز
افتاده بین لشگری نامردعمه
ازحنجرت خون لخته بیرون کردبابا
ازگوش خود خون لخته بیرون کردعمه

شاعر:حسین قربانچه

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

ای طلعت زیبای تو، عکس جمال لم یزل
وی غره ی غرای تو، آیینه ی حسن ازل

ای دره ی بیضای تو، مصباح راه سالکان
وی لعل گوهر زای تو، مفتاح اهل عقد و حل

ای غیب مکنون را حجاب، زان گیسوی پر پیچ و تاب
وی سر مخزون را کنار، زان خط و خالی از خلل

پیش قد دلجوی تو، طوبی گیاه جوی تو
ای نخله ی طور یقین، وی دوحه ی علم و عمل

روح روان عالمی، جان نبی خاتمی
طاووس آل هاشمی، ناموس حق، عزوجل

در صولت و دل حیدری، زانرو علی اکبری
در صف هیجا صفدری، درگاه جنگ، أعظم بطل

در خَلق و خُلق و نطق و قیل، ختم نبوت را مثیل
ای مبدأ بی مثل و بی مانند را نعم المثل

ای تشنه ی بحر وصال، سرچشمه ی فیض و کمال
سرشار عشق لا یزال، سرمست شوق لم یزل

ذوق رفیع المشربت، افکنده در تاب و تبت
تو خشک لب، ز آب و لبت، عین زلال بی زَلَل

کردی چو با تیغ دو سر، در عرصه ی میدان گذر
بر شد ز دشمن الحذر، وز دوست بانگ العجل

دست قضا شد کارگر، در کارفرمای قدر
حتی إذا انشق القمر، لما تجلی و أکتمل

عنقاء قاف قرب حق، افتاد از هفتم طبق
در لجه ی خون شفق، نجم هوی، بدر أفل

یعقوب کنعان محن، قمری صفت، شد در سخن
کای یوسف گل پیرهن، ای طعمه ی گرگ أجل

ای لاله ی باغ امید، از داغ تو سروم خمید
شد دیده ی حق بین سفید، و الرأس شیباً إشتعل

ای شاه اقلیم صفا، سرباز میدان وفا
بادا «علی الدنیا العفا» بعد از تو ای میر أجل

ای سرو آزاد پدر، ای شاخ شمشاد پدر
ناکام و ناشاد پدر، ای نونهال بی بدل

گفتم ببینم شادیت، عیش شب دامادیت
روز مبارک بادیت، «خاب الرجاء و الأمل»

زینب شده مفتون تو، آغشته أندر خون تو
لیلی ز غم مجنون تو، سرگشته ی سهل و جبل

شاعر:محسن غروی اصفهانی

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

ندا رسید که امشب شب جوانان است
شب بلند سرور همـه دل و جان است

میان خانـه مـولا گلـی نـمـایـان شد
ز برکت قدمش عالمـی چـراغـان شد

دوبـاره جلـوه نموده جـمـال پیغمبر
به خلق و صورت و سیرت مثال پیغمبر

علی ست نام نکویش بُود علی اکبـر
عـلیِ اکبـر مـولا نگـو بگـو حـیـدر

شباهتی ست علی را به جده اش زهرا
شباهتش بشـود آشـکـار در صحـرا

ستاره ای شده پیدا در آسمان حسین
تمام هستیِ مولا، علی جوان حسین

عمو حسن عمو عباس بیـقـرار توأند
هـزار شاخه گل یـاس بیـقـرار توأند

تـو یاس مـادری و فـاتح دل پدرت
خدا کـشیـد تو را از شمـائـل پدرت

به گرد توست چو پروانه عمه ات زینب
به یاد مادر خود بوسه می زند بر لب

به روی دست تو را ناز میدهد همچين
ز عمه دل تو ربودی چه چیز بهتر ازاین

تو را کشید در آغوش مثل یک قفسی
تو را گرفت و گمانم نمیدهد به کسی

حسین دوم دنیـا تـویـی علی اکبـر
عصـای پـیـری مولا تویی علی اکبـر

به روز کرب و بـلا تکـیـه گـاه بابایی
تو هم شبـیـه عمویت سپــاه بابایی

موذنی تـو به روز دهم به کرب و بـلا
اذان بگو تـو بـرای اهـالــی دنـیــا

بگو خدای ، بزرگ است و بعـدِ الاّ الله
ببر تـو نـام رسـول و علـی ولـی الله

به گوش های کر خلق این خبر برسان
علی ولی خدا هست و مـرد با ایمان

بگو وصی نبی هست جد تـو حیـدر
خلیفه نیسـت وصیِّ به حقِ پیغمبـر

اذان بگو و بـبـر نـام حـیـــدر کـرار
اذان بگو بشـود قلب کافــران بیـدار

اذان بگـو و عـلـی را عـلـم بکـن اکبر
بگو بدون علی شخـص می شـود کافر

بدون ذکر علـی هر اذان، اذان نشـود
بگـو بدون علی یک عمل گران نشـود

مناره‌های مدینه ‌ مناره های حجاز
بدون نام علی میزنند بانگ نماز

موذنان حـرم را بگـو علـی داری؟؟؟؟
به هر اذان تو که گفتی به او بدهکاری

برای این دل محسن اذان بگو اکـبــر
عبادتـی است کـلام علی علی حـیـدر

شاعر:سید محسن حبیب الله پور

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين
ماه را كامل نديده آسماني بيش از اين

تير مژگان و كمان ابرويش عاشق كش است
بر هدف هرگز نزد تير و كماني بيش از اين

اشبه الناس است بر پيمغبر خاتم علي
از پيمبر نيست در شخصي نشاني بيش از اين

حيف شد گم كرد عقاب تيزپايش راه را
نيست لازم در هجا كردن زماني بيش از اين

اربأ اربا شد جوان ام ليلا كربلا
كس نديده در بهار خود خزاني بيش از اين

رفت بالاي سرش با كنده ي زانو پدر
گفت آيا ميشود پيشم بماني بيش از اين

لااقل پلكي بزن تا جان ندادم پيش تو
دل نبرده از پدر هرگز جواني بيش از اين

شاعر:محسن صرامی

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

باز هم آسمان این خانه‌ شب پر رفت و آمدی دارد
باز هم کوچه‌ی بنی هاشم بوی عطر محمدی دارد

در شبستان زلف تو ترسا، خال بر گونه‌ی تو هندوکش
طاق زیبای ابرویت محراب، وه که لیلا چه معبدی دارد

کار چشم تو مبتلا کردن، خاک را با نظر طلا کردن
این زلیخای نفس ما یوسف ! عاشق توست هر بدی دارد

خَلق تو خُلق تو تعالی الله!، چه شکوهی است در تو  یا الله!
این علی تا که می‌رسد به خدا صلوات محمدی دارد
***
می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو

نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو

هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی

یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات

یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات

می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!

تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد
آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد

ناز قدمهایت دل سلطان دین را می‌برد
موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد

غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو
بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو

وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد
یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد

ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ
پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد

صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند
مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند

شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب
ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی،  یا للعجب!

چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب!
صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب

دستان تو میراثی از دست کریم مجتبی
اصلا تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا

تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی

با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟

ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو
ای شیر مست هاشمی اینجاست جولانگاه تو

می‌خواستت در خاک و خون اصلا خدای کربلا
اصلا سرشتت از گِلی خونین برای کربلا

تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا
اما در این توفان امان از ناخدای کربلا

با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد
با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد

شاعر:قاسم صرافان

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

روشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است
به تمنّایِ علی(ع) خیل گدا آمده است
گفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده است
نوهٔ فاطمه(س) و شیر خدا آمده است

رنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر دارد
علی اکبر(ع) لقبِ شبه پیمبر(ص) دارد

داده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا(س)
بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا(س)
قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا(س)
چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا(س)

کعبه را گل زده و بازگشایی کرده
آن خدایی که علی بن حسین(ع) آورده

صوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش میگردد
قبله حیران شده و دورِ سرش میگردد
دورِ لبخندِ ملیحِ پدرش میگردد
پدرش هم که به دورِ پسرش میگردد

دلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگو
أشهدُ أنّ علیا ولی الله بگو

در اصالت علوی، خَلقاً و خُلقاً نبوی
در سخاوت حسنی، صاحبِ گفتارِ قوی
شده شهزاده ای از طایفهٔ مرتضوی
هست با سیدِ سجّاده نشینان؛ أخَوی

وقتِ جاری شدنِ چشمهٔ احساس رسید
قامتش تا که به سرشانهٔ عباس(ع) رسید

درس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموخت
راهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموخت
سبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموخت
از عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت

یاعلی(ع) گفته و شمشیر گرفتند به دست
عمه زینب(س) به تماشایِ دو آیینه نشست

خوش عمل کرد به قولِ ازلی روز دهم
بود، دور و برِ ناموسِ علی(ع) روز دهم
در جواب پدرش گفت: بلی… روز دهم
ماند، بی چون و چرا پایِ “ولی” روز دهم

بسکه از هر چه به جز؛ عشقِ پدر دست کشید
رزقِ پرواز رقم خورد و به شهزاده رسید
*
رفت از خیمه و با آه نمیرفت ایکاش
با لبِ تشنه و جانکاه نمیرفت ایکاش
طرفِ لشکرِ بدخواه نمیرفت ایکاش
پیش چشمانِ پدر راه نمیرفت ایکاش

دوره کردند و همین خورد زمین؛ جانِ حسین(ع)
حلقه زد اشک، سراسیمه به چشمانِ حسین(ع)

نفس ِ تازه-جوانش نفسی-دائم بود
غرقِ خون در وسطِ هلهلهٔ ظالم بود
چند مردِ قدَر و تازه-نفس لازم بود
بُردنش کارِ جوانانِ بنی هاشم بود

شد سراپایِ تنش یکسره إرباً إربا
جمع شد عشقِ حسین بن علی(ع) بینِ عبا!

شاعر:مرضیه عاطفی

______________________________________________________________

متن شعر مدح حضرت علی اکبر (ع)

مژده که محبوب داور آمده
در شگفتم که پیمبر آمده
کوثری از نسل کوثر آمده
یا که مرآتی ز حیدر آمده
یا ز ره عباس دیگر آمده
تهنیت بادا که اکبر آمده
ماه رویش می‌برد دل از همه
حیف در آنجا نباشد فاطمه
****
روح و ریحان حسین است این پسر
سرو بستان حسین است این پسر
نور چشمان حسین است این پسر
ماه کنعان حسین است این پسر
قدسیان، جان حسین است این پسر
بلکه قرآن حسین است این پسر
آفتاب آیینه دار روی او
در فضا پیچیده عطر و بوی او
****
شافع محشر بوَد یا محشر است
زاده‌ی حیدر بوَد یا حیدر است
شمس دین را این فروزان اختر است
بالله از یوسف، تماشایی تر است
جان بقربانش علی اکبر است
این تمام آرزوی مادر است
شد دل ما از قدومش منجلی
مست او باشد حسین بن علی
****
گوهر یکتا به دنیا آمده
ماه رویان! ماه لیلا آمده
حبّذا دلبند زهرا آمده
جان دین و روح تقوا آمده
آفتاب عالم آرا آمده
بر جوانان پیر برنا آمده
از تمام انبیا دل می برد
ناز او را عمه زینب می خرد
****
سوره والشمس مهتاب رویش
سوره والیل باشد گیسویش
چون محمد خِلقت و خُلق و خویش
چشم عیسی بر جمال دلجویش
خضر خود لب تشنه‌ی آب جویش
بوسه‌ی جبریل بر دو بازویش
دلبری از دلربایان کار اوست
یوسف مصری سر بازار اوست
****
خرم از این عید قلب عالم است
دل اسیر زلف خم اندر خم است
گر چه روز عید شبه خاتم است
لیک در دل حسّی از درد و غم است
حیف او چون فاطمه عمرش کم است
تیرها بر زخم جانش مرهم است
آه چیده یاس لیلا می‌شود
پیش بابا، ارباً اربا می‌شود

شاعر:محمود اسدی

 

اشعار ویژه مدح امام زمان (عج) سال ۱۴۰۲

0
اشعار ویژه مدح امام زمان (عج) سال 1402

متن شعر مدح امام زمان (عج)

ممنوتم که اومدم حوالی مناجات
من و آوردی قاطیِ اهالی مناجات

شبای شعبانه و باز  شبای عاشقیه
وقت مناجات دل و دعای عاشقیه

من اومدم  که از خودم دلم رو پس بگیرم
دو خط مناجات بخونم کمی نفَس بگیرم

الهی إِنْ خَذَلْتَنِي چه خاکی سر بریزم
الهی إِنْ حَرَمْتَنِي ، کجا برم عزیزم

الهی إن اَخَذْتَنی … اَخذْتُکَ بِعَفْوِکْ
و إِنْ اَخَذْتَنی بِجُرمی ، اَخذْتُکَ بِلُطفِکْ

إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی  فقیرا
الهی جئتُ خائفاً بِبابک اسیرا

بیا به زندونی که باز برام گناها ساختن
هیشکی سراغم نیومد وقتی من و شناختن

بیا به سلولم و از غیر خودت رهام کن
فکری برا شکستن زنجیر دست و پام کن

جدام کن از هرچی من و از تو جدام می‌کنه
اهل سحر وقتی بشم  علی دعام می‌کنه

هرچی بزرگه جرمِ ما لطفِ تو بی حسابه
دلارو می‌بریم حرم  دعا که مستجابه

اگر هنوز سنگه دلت  خشکه چشات تو شعبان
سفارشِ مادرمه سه بار بگیم حسین جان

شاعر:حسن لطفی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

ای رفیق امروز خاک ما طلا شد یا نشد
بخت از خواب زمستانیش پا شد یا نشد
این دل وامانده ام حاجت روا شد یا نشد
نیمه ی شعبان قرارم کربلا شد یا نشد

مست مستم کوچه کوچه می‌زنم هرخانه را
تا ببینند اهل شهر امشب من دیوانه را

چهارده قرن است ماه و سال ما تکراری است
امشب اما از بهشت امواج کوثر جاری است
هرکسی امشب سرش برروی یک دیواری است
افضل اعمال عاشق ها امانت‌داری است

پس تو امشب مستی ما را ببین و دم نزن
حرف عاشق بودن ما را به نامحرم نزن!

عشق ما را از صف اغیار منفک می‌کند
کوری هرکس به خوشحالی ما شک می‌کند
حق تعالی امشب ما را مبارک می‌کند
فاطمه “عجّل فرج” در مصفحش حک می‌کند

از رسولان الهی تا امامان گرام..
یک قصیده در پی یک مصرعِ حسن ختام

تا به کی تاریک باشد آسمان سامرا
می‌دمد خورشید ما از پادگان سامرا
چشم و قلبت روشن ای مرد جوان سامرا
یک جهان هستند از امشب در امان سامرا

باد از بام بهشت امشب خبر آورده است
خوش به حال نوکران! نرجس پسر آورده است!

این پسر جان است و جانان است و ایمان همه
حرف هایش خط به خط آیات قرآن همه
گیسویش آرامش حال پریشان همه
پس نگو دیگر به او خورشید پنهان همه

او همیشه حاضر است و آنکه پنهان است ما
چشم او باز است و آنکه چشم خود را بست ما

عاشقان دیوانه ی روی نگار آخری
نام او مهدی‌ست، تنها یار،یار آخری
سفره دار آخری، دلدل سوار آخری
می‌رسد یکروز صاحب ذوالفقار آخری

نعره ی یا فاطمه در دشت و هامون می‌کشد
آن دو تا نامرد را از خاک بیرون می‌کشد

این‌همه گفتیم از مهدی آل مصطفی
این‌همه گفتیم ازآن آقایی و شور و صفا
ما کجا هستیم؟ فکر درهم و فکر شفا
نوکرانش بیخیال و دوستانش بی وفا

هرچه گفتیم عاشقیم افسوس لاف و لاف بود
در پی دنیا گدای غافلش علاف بود

مرهم مردم شدیم و مرهم او نیستیم
آدم مردم شدیم و آدم او نیستیم
همدم مردم شدیم و همدم او نیستیم
محرم مردم شدیم و محرم او نیستیم

جای دست باز او رو به کس و ناکس زدیم
دست خود آورد سوی ما ولی ما پس زدیم

مطمئنم راه ما آخر به کویش می‌رسد
نوکر بیچاره هم به آرزویش می‌رسد
گفت سائل از کدامین سمت بویش می‌رسد؟
گفت در هر خیمه ای حرف عمویش می‌رسد!

به تمنای فرج رخصت بگیر از فاطمه..
با خود صاحب زمان بنشین کنار علقمه

ای عمو ای خوش قد و بالا چرا پس کم شدی
ابرویت کو؟ چشم هایت کو؟ چرا درهم شدی
چون کمان حرمله از چند قسمت خم شدی
با خبر از حمله ی یک مشت نامحرم شدی؟!

بعد تو این روضه ها اوج مصیبات منند
زینب السادات را خولی و اخنس میزنند!

شاعر:سید پوریا هاشمی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

هوای نفسگیر و غمگین شهر
پر از عطر رویاییِ نرگسه
بازم بوی پیراهن سبز تو
داره به مشام همه میرسه

سیاهیه چشمامو پر میکنه
یه صبح دل انگیز نور خودت
برات جشن میلادبرپامیشه
ولی ایندفه باحضورخودت

اَلا زائر کوچه گرده بقیع
شده بی قرار تو بیت الحرام
به حال قیام وقعودت درود
به حس رکوع وسجودت سلام

شبایی که پر میشم از دلهره
فقط یادتو میشه آرامشم
اگه مثل هر روز پشتم باشی
باتو زود از این لحظه ها رد میشم

بذار این همه تلخی انتظار
با شور ظهور توشیرین بشه
بهت خیره باشیم و ذکر همه
سلام علی آل یاسین بشه

تو ذهنم یه سالو مرور میکنم
یه سالی که بی تو برا من گذشت
تو اون تک سواری که توقصه مون
یه روز جمعه رفت و دیگه برنگشت

تو دنیایی که پر شده از دروغ
دیگه سخت عاشق بشن آدما
ولی مطمئنم دلی هست که
برات گوشه ای بشکنه بیصدا

ترکهای قلبم گواهی میده
که تکراراسمت عجب شهدیه
یه عمره که روی لب جمعه ها
دم یا اباصالح المهدیه

شاعر:امیر اسدی ، عالیه رجبی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

گفتم بایستم که بیاید از من فقط عبور کند چه
چشم مرا مصیبت دوری پیش از ظهور کور‌ کند چه

تنها به دست سبحه گرفتیم هی لقمه های شبهه گرفتیم
نان ریای ما اگر او را از ما همیشه دور کند چه

عشق است و کارهای عجیبش قربان عاشقان نجیبش
یک روز اگر خدای نکرده دوری مرا جسور کند چه

این شرح حال ماست به غیبت یک عمر ناسپاسی مفرط
بعد از ظهور قصه‌ی ما را گاهی اگر مرور کند چه؟

ما از شهادتیم فراری دنبال کارهای اداری
ما را اگر به رسم امامت دعوت به آن تنور کند چه

اصلا چه دیده اید خدا را گر بعد از انتقام عزیزان
تقویم های پر ز عزا را لبریز از سرور کند چه

آدم به چیست زنده به امید گیرم همان دمی که مرا دید
آغوش‌خود گشاید من را  سرشار از غرور کند چه

ما بین خواب حاکم مصریم ای خلق ناامید ز یوسف
این قحط را اگر به دعایی اکنده از وفور‌ کند چه

آماده ایم امدنش را در شهرمان قدم زدنش را
آذین بیا به کوچه ببندیم فردا اگر ظهور‌ کند چه

شاعر:سید محمد حسین حسینی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

امشب خبر ز عالم بالا رسیده است
زیباترین ستاره‌ی دنیا رسیده است

امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری
با هیبت و شمایل طاها رسیده است

در او خلاصه گشته خِصال پیمبران
موسی رسیده است، مسیحا رسیده است

جبریل با هزار فرشته از آسمان
کرده نزول، بهر تماشا رسیده است

امشب دلم به مأذنه این‌گونه داد اَذان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
ای که کرم سجیّه و، لطف است عادتت
بالاتر است از همه عالم سیادتت

پنهان شدی اگرچه تو در پشت ابرها
هردم رسیده است به دل‌ها عنایتت

هر صبح وعده‌ی من و تو در دعای عهد
هر عصر جمعه زمزمه‌های زیارتت

آقا سلامِ ما به رکوع و سجود تو
آقا درود بر تو و ذکر و عبادتت

کِی می‌رسد ندای أنا المَهدی‌ات به گوش؟
بالاتر از تمام عَلَم‌هاست رایتت

کانون عدل و داد شود با تو این جهان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
بار فراق یوسف زهرا کشیدنی‌ست
گر وصل او به جان بخَرم من، خریدنی‌ست

ای آنکه طعنه میزنی – آقای تو کجاست؟-
روز ظهور منجی عالم رسیدنی‌ست

آن‌روز ذوالفقار علی، دست او بُوَد
یعنی که رنگ از رُخ کافر پریدنی‌ست

یا فارس الحجاز! من از مشهدالرّضا
بیتی بیاورم ز شفق، که شنیدنی‌ست

(سوگند می‌خورم گل باغ تو چیدنی‌ست
چشم سیاه و خیمه‌ی سبز تو دیدنی‌ست)

ای آخرین امام من! ألغوثُ ألاَمان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
وقتی که نیستی تو، خزان است روزگار
وقتی که می‌رسی، همه‌جا می‌شود بهار

تقصیر ماست اینکه بیابان‌نشین شدی
محروم مانده‌ایم ز درک حضور یار

ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟!
وقتی که هست أفضل أعمال انتظار

آقا چقدر جمعه گذشت و نیامدی!
دیگر نمانده است برای دلی قرار

این اشک ماست کز غم هجران شده روان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
ای هر غریبه‌ای همه‌جا آشنای تو
این بند را مدینه سرودم برای تو

این شهر بوی غربت خورشید می‌دهد
این کوچه‌هاست منتظر ردّ پای تو

رفتم به پشت پنجره‌های بقیع و بعد
خواندم به اشک چشم، زیارت به جای تو

گویا هنوز مادر تو درد می‌کِشد
در بستر است چشم به راه دوای تو

ای شاد از ظهور تو بانوی بی نشان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان..

شاعر:علی اصغر انصاریان

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

خدا کند که بیایی بهار با تو بیاید
امید با تو بیاید، قرار با تو بیاید

جفا و جور و ستم از عدالتت بگریزد
صفا و روشنی هر دیار با تو بیاید

زمانه صورت دیگر بگیرد از گل رویت
تو فخر عالَمی و افتخار با تو بیاید

به انتظار نشستن چه تلخِ تلخ و چه شیرین
نتیجه‌بخشی این انتظار با تو بیاید

درست بودن کردار و روشنایی پندار
به فضل و مرحمت کردگار با تو بیاید

فریب و وسوسه هرچند فتنه‌گر شده باشند
حساب کار و درستی کار با تو بیاید

رها ز پنجۀ ظالم، امور کار به دستان
و خیرخواهی ما بی‌شمار با تو بیاید

شاعر:محمد جواد محبت

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

عشق رختی‌ست که بر قامت جان دوخته‌ایم
این متاعی‌ست که جان داده و نفروخته‌ایم
ترس از فقر و نداری دو جهان در ما نیست
عشق رزقی‌ست که تا آخرت اندوخته‌ایم
عشق مشقی‌ست که هرشب بنویسیم علی
عشق درسی‌ست کز آن زیستن آموخته‌ایم
عشق یعنی علی و آل علی؛ دیگر هیچ
شعله‌ی هستی از این عشق بر افروخته‌ایم
یازده بار علی بعد علی آمده است
یازده مرتبه از عشق علی سوخته‌ایم

گرچه در هردوجهان عشق به معنای علی‌ست
آخرین عشق از این سلسله لیلای علی‌ست

او همانی‌ست که جا در دل ایمان دارد
عاشق عاقل و دیوانه فراوان دارد
او همانی‌ست که از آل علی دل برده
جان زهراست که جا در دل جانان دارد
گرکه شانه بکشد سیل بَلاکش ریزد
سر هر زلف خمش، حلقه‌ی رندان دارد
هر که رفته به تماشای نگاهش گفته
جای چشمش به خدا مصحف قرآن دارد
او همانی‌ست که هر چند ندیدند او را
یک جهان آن قد و بالاش مسلمان دارد

خبرِ آمدنت را که ملائک دادند
همه از شوق تو بر سجده‌ی شکر افتادند

خبر آمد گل بی خار به دنیا آمد
عاشقان! حضرت دلدار به دنیا آمد
کُلُّهم نور نبی‌اند پسرهای علی
آخرین احمد مختار به دنیا آمد
یازده زاده‌ی زهرا همه شیرند و کنون
آخرین حیدر کرار به دنیا آمد
گرحسین بن علی سبط نبی شیرین است
او حسینی‌ست که نُه بار به دنیا آمد
سیزده کعبه به دور سر او می‌گردند
نقطه‌ی مرکز پرگار به دنیا آمد

اینکه از عشق رخش، عشق به فریاد آمد
مهدی ماست که با حُسن خداداد آمد

عطر نرگس شدی و نیست از این بو خوش‌تر
حلقه‌ی دام بلا نیست از این مو خوش‌تر
سوی چشمان شما کعبه به پا کرده نماز
قبله‌ای نیست به والله از این سو خوش‌تر
نه غلط گفته هر آنکس که بهشتت گفته
کِی بهشت است به اندازه‌ی این رو خوش‌تر
گر که دیوان غزل مدح تو گوید نشود
از دوبیتی که نوشتی به دو ابرو خوش‌تر
روی لب‌های تو انگار سلیل است روان
هست از آب بقا، کوثرِ این جو خوش‌تر

جان فدای لب تو باد که در دیده‌ی مست
چمن آرای جهان خوش‌تر از این غنچه نبست

نَقل کردند که تو هیبت طاها داری
نَقل کردند که تو عصمت زهرا داری
بی گمان پشت ندارد زره‌ات چون حیدر
نَقل کردند که تو قدرت مولا داری
دشمنت هر که شود، قبر خودش را کنده
همه جا پُر شده که دیده‌ی سقا داری
گر رجزخوان بشوی، اهل زمین می‌لرزند
این نشانی‌ست که از اکبر لیلا داری
تو خودت یک تنِ یک کرببلایی آقا
این مرامی‌ست که از زینب کبری داری

ای گل سر سبد عرشِ خدا! یا مولا
جان زهرا قسمت می‌دهم آقا که بیا

شاعر:موسی علیمرادی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

مژده بیداردلان! پیک سحر در راه است
شب دلواپسیِ منتظران کوتاه است

همه‌جا صحبت درمان تب سختی‌هاست
همه‌جا حرفْ سرِ نسخه‌ی خوشبختی‌هاست

گوش کن! زمزمه‌ی خاتمه‌ی تاریکی‌ست
خیمه‌ی حضرت خورشید، همین نزدیکی‌ست!

گوش کن لایحه‌ی دولت خوش‌عهدی را
بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را

شوق دیدار رسانده‌ست به لب جان‌ها را
بوی اسپند قرق کرده خیابان‌ها را

خبر این‌بار دقیق است! می‌آید منجی
وعده‌ی عهد عتیق است، می‌آید منجی

لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده
دل به آن لهجه‌ی آرام و صبورش داده

می‌رسد بت شکنی! چون بت و نمرودی هست
قول قرآن و زبور است که موعودی هست

گفته انجیل که فریادرسی می‌آید
صبح آدینه مسیحا نفسی می آید

دو قدم مانده فقط! خسته شدن بی معناست
پشت این گردنه‌ی سخت، بهشتی پیداست

عمر دجال به فردا نرسد، کوتاه‌ست
باخبر باش! خبرهای خوشی در راه‌ست

ذوالفقار خِردش مصلح کژ تابی‌‌ها
برسد کاش به گوش کر وهابی‌ها

کعبه آماده‌ی اثبات مسلمانی‌هاست
نوبت بستن پرونده‌ی سفیانی‌هاست

شاعر:وحید قاسمی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

باز قدسی‌نفسان زمزمه‌پرداز شدند
به سوی سامره آماده‌ی پرواز شدند
چهره‌ها با گل لبخند و شعف باز شدند
بلبلانِ چمنِ حُسن در آواز شدند

نورِ شادی به زمین و به فلک موج زند
از فلک تا به زمین، فوج ملک موج زند

باز هم شاهد غیبی به شهود آمده است
پیک شادی به سلام و به درود آمده است
چه وجودی‌ست که اکنون به وجود آمده است
این خبر چیست که جبریل فرود آمده است؟!

محشری گشت به‌پا گر که قیامت کردند
همـه در هاله‌ای از نور اقـامت کردند

نوری از بیت ولایت شده پیدا امشب
که از او گشته جهان غرق تجلا امشب
همه عالم شده چون وادی سینا امشب
مات از این نور بُوَد دیده‌ی موسی امشب

عشق پرسید چرا همهمه برپا شده است
همه گفتند که مهدی‌ست هویدا شده است

برهمه خلق جهان خیر کثیر آمده است
سوره‌ی نور خداوندِ قدیر آمده است
به محمد، به علی، باز نظیر آمده است
هاشمیون همه را ماه منیر آمده است

او بُوَد جنت ما، کعبه‌ی ما، مقصد ما
خال رخساره‌ی او شد حجرالاسود ما

هستی از یُمن قدومش ز غم آزاد بُوَد
خُرم از جلوه‌ی او گلشن ایجاد بُوَد
این همان وعده‌ی موعود و خداداد بُوَد
هرکه شد منتظر مَقدم او شاد بُوَد

آری ای اهل ولا! موسم دیدار شده
آیت نَصــرُ مِــنَ الله پــدیــدار شده

غرق آیات مبین است رخ رخشانش
شب‌نشینانِ سماوات همه حیرانش
عرشیان مات ز قدر و شرف و ایمانش
کرده در عرشِ خداوند سه شب مهمانش

در سماوات کنون فصل گل و هم عهدی‌ست
میزبانْ خالق و مهمان عزیزش مهدی‌ست

خیز کز مقدم مولا همگی بنده شویم
همچو گل‌ها ز نسیم سحری زنده شویم
پیرو مکتب آن دولت پاینده شویم
نکند روز وصالش همه شرمنده شویم

دل او را همــه با پیــروی‌اش گرم کنیم
همه در محضر اوئیم، از او شرم کنیم

همه گویند «وفایی» گل توحید کجاست
مروه پرسید کجا، کعبه بپرسید کجاست
آن دل‌انگیزترین مایه‌ی امید کجاست
آفتاب دل زهرا، گل خورشید کجاست

کاش ما را ز وفا ره به حضورش بدهند
عیدی ما همه را حکم ظهورش بدهند

شاعر:سید هاشم وفایی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

و باز افسوس فروردین نشد اسفندها باتو
بیا تا وا شود دلهای ما از بندها با تو

زمانش می‌رسد جایِ غم و اندوه‌ها داریم
فقط  لبخند‌ها  لبخندها  لبخندها با تو

مبارک کُن زمین را و خودت را آفتابی کُن
که در عالم بپیچد آتشِ  اسپند‌ها با تو

ببر ما را به شادی‌های محض از تلخ کامی‌ها
دلم قرص است شیرین می‌شود این قندها با تو

تو ما را امتحان کردی و دیدی پایِ تو ماندیم
تو ما را خوانده‌ای محکم شود پیوند‌ها با تو

زمین این روزها غرقِ نشانی‌های موعود است
چه نزدیک است می‌آییم با سربندها باتو

چه دارد خاک ما ایرانیان سهم تو می‌گردند
و عریان می‌شود شمشیرِ غیرتمند‌ها با تو

به جان چشم هایت حالِ حَوِل حالنا داریم
“بیا تا راست باشد عاقبت سوگند‌ها” با تو

شاعر:مرحوم قیصر امین پور

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

سنگ در دستان تو لعل بدخشان می‌شود
گل به سرمای زمستان گرده افشان می‌شود

ماه اگرجمعه شبی چشمش به تو روشن شود
دیده‌اش نورانی از شمس درخشان می‌شود

ماه را تبدیل به خورشید کن یبن الحسن
چون ستاره با نگاهت ماه تابان می‌شود

گر قدم رنجه نمایی زیر خاک  مقدمت
سنگ هم گُل می کند گلشن فراواران میشود

این غلط باشدکه با یک گل نمی آید بهار
گر تو آن یک شاخه گل باشی که میزان میشود

بی تعارف یوسف زهرا دگر کم نازکن
گربیایی با تو  یک عالم گلستان میشود

نَیِّر تابنده هرآن پرُتو افشان گرشوی
ریگ سوزان  بیابانها دُر افشان میشود

کیمیاگرهای دیگر پیش تو خُنیاگرند
وه که مشکلهای ما دست تو آسان میشود

کیمیاگر در حقیقت نرگس چشم شماست
مور چون با یک نگاه تو سلیمان
میشود

کوردل بودم ولی دلداده دیدم با دمت
کور مادرزاد هم بینای  دوران میشود

گرکنی یک آن نظر کافر که باشد پیشکش
گبر و بودا و یهودی هم مسلمان میشود

شاعر:ساسان آقایی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

بعد سرما بهار می آید
لطف پروردگار می آید
بی قراری؟ قرار می آید
به سر این انتظار می آید

جام اعلاتری دهید امشب
باده ی کوثری دهید امشب
مژده بر عسکری دهید امشب
دلبرِ گل عذار می آید

عید موعودِ نیمه ی شعبان
روز مسعودِ نیمه ی شعبان
برکت و جودِ نیمه ی شعبان
ناجی روزگار می آید

پسر نرجس، آفتاب زمین
بهجت و شور هر دل غمگین
آرزوی تمام صدیقین
نور لیل و نهار می آید

مهر جانانِ خود نگه دارید
در دل، ایمان خود نگه دارید
عهد و پیمان خود نگه دارید
مرد باشیم، یار می آید

لحظه لحظه گناه من را دید
واسطه شد، خدا مرا بخشید
باز چشم از معاصی ام پوشید
با بدی ام کنار می آید

دیده ام اشک بار می بیند
همه را جز نگار می بیند
مثل یعقوب، تار می بیند
مرهمِ چشم تار می آید

از کرامات حضرتش خجلم
مِهر خود ریخت بینِ آب و گلم
نخلِ خشکیده ی کویرِ دلم…
…با نگاهش به بار می آید

شده قلبم به ذکر او مأنوس
مُحرمش نیستم هزار افسوس
خسته ام از فراق، نه مأیوس
مژده بر دل، نگار می آید

چهره اش انعکاسی از مادر
روی دوشش عبای پیغمبر
بر سر خود عمامه ی حیدر
یار با اقتدار می آید

هیبتش مثل هیبت زهرا
وارث نور عصمت زهرا
باز با یادِ غربت زهرا…
… بر دل او فشار می آید

می شود دولتش به نام حسین
سر دهد در جهان، پیام حسین
می رسد روز انتقام حسین
صاحب ذوالفقار می آید

روضه با آه و ناله می خواند
روضه از باغ لاله می خواند
گر که از آن سه ساله می خواند
چشم ما هم به کار می آید

یاد عمه رقیه و حالش
یاد آتش گرفتنِ بالش
یاد حال کنار گودالش
اشک، بی اختیار می آید

شاعر:محمد جواد شیرازی

_____________________________________________________

متن شعر مدح امام زمان (عج)

ندارم از تو به جز تو نه خاطری نه خیالی
نشسته‌ام سرِ راهی شکسته‌ام به چه حالی
به اشتیاقِ نگاهی در آرزوی وصالی
خدا کند که بیایی در این هوا و حوالی

خدا کند که بریزم به پات خون حلالی

قلم گرفتم و نقشت به قبله‌گاه کشیدم
ببخش حضرت قبله که اشتباه کشیدم
نه کعبه را که تورا تکیه‌گاه کشیدم
تمام خلقِ جهان را در این پناه کشیدم

که مثل قله بلندی  که مثل آب زلالی

مَلک به سجده بخواند که مالکِ ملکوتی
نفس به سینه بماند چه حیرتی چه سکوتی
و آمدی و سرودند  اُمیدِ این برهوتی
چه جلوه‌ای چه جلوسی، چه جذبه‌ای جبروتی

عجب جمال جمیلی عجب شکوه و جلالی

مُحامِد تو چه گویم که ماورای صفاتی*
که کردگار صراطی  محمدی و جناتی
همه حَسن سکناتی  همه علی جلواتی
چقدر پُر برکاتی  چقدر فاطمه ذاتی

که تو حسینِ حسینی که تو حسین خصالی

همینکه تیغ بگیری به اقتدار بگیری
علی شَوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری
شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری
تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری

رکاب تواست ابالفضل امیر ماه جمالی

خدای غیرت و قدرت  علیِ همت و صولت
نجف تبارِ شهامت شرف‌نژادِ شجاعت
به تیغ هول و مهابت  بزن به ریشه‌ی ذلت
که جهل و تلخی و غارت رسیده‌است به غایت

که تو امان و امینی که تو پیمبر و آلی

برس به دادِ زمانه  که کفر را بتکانی
که خصم را سرِ جایش به یک غضب بنشانی
برای اینهمه غزه ،  برای قبرِ نهانی
حرم بساز و  به آنجا سلامِ ما برسانی

تویی و لشگر ایرانی‌ات ، ببین چه وصالی

کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی*
به کشتگانِ خودت خوان  نماز بر سرِ راهی
شهید عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی

به عاشقان تو مانده  نه قوَّتی نه مجالی

مخواه بی تو عزیزم در انتظار بمیرم
در اضطراب بمانم در احتضار بمیرم
در این هوای گرفته در این غبار بمیرم
بیا که آخرِ عمری  کنارِ یار بمیرم

خدا کند که جوابی دهی به  غرقِ مَلالی

گرفته‌ام به اُمیدی دوباره دست دعا را
که گفته‌اند برایم حدیثِ شاه و گدا را
نشسته‌ام که بگیرم کمی نگاه خدا را
برای مادرم امشب برات کرببلا را

که پیرزن بفرستد سلام و عرض سوالی

شنیده‌ام که شب و صبح  گریه نانِ تو است و
هزار سال غم و روضه داستانِ تو است و
هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و
هنوز عمه‌ی سادات روضه‌خوان تو است و

که در برابر زینب به نیزه هست هلالی

شاعر:حسن لطفی

اشعار مدح ویژه ولادت امام سجاد (ع) سال ۱۴۰۲

0
اشعار مدح ویژه ولادت امام سجاد (ع) سال 1402

متن شعر مدح امام سجاد (ع)

بسم عشقی که نشسته در دلم
عُلقه اش آمیخته شد با گلم
هست کل آبرو و حاصلم
فخر دارم تا قیامت سائلم

خوشه چینم، خوشه چینم، خوشه چین
خوشه چین بر خوان زین العابدین

بهره می گیرد زمین از خنده اش
شمس، سائل بر رخ تابنده اش
بنده ی حق است و عالم بنده اش
هست زین العابدین زیبنده اش

شکر، نامم عبد خانه زاد شد
نام او هم حضرت سجاد شد

آشنا کرده دلم را با حسین
یاد داده تا بگویم یا حسین
گفته در هر غم بگو تنها حسین
پشت بر هر کس نما الا حسین

هر که هستی هر چه هستی بنده باش
با حسین بن علی پاینده باش

او به ما لحن دعا آموخته
در صحیفه رازها آموخته
هم ابوحمزه به ما آموخته
هم بساط روضه را آموخته

با علی بن حسین بن علی
شد به دل ها نور ایزد منجلی

ما همه انسان سجادیم و بس
تشنه ی عرفان سجادیم و بس
در پی رضوان سجادیم و بس
دست بر دامان سجادیم و بس

کاش ما را در کلاسش جا دهد
مشق حب حیدر و زهرا دهد

حال خوبم بد شد از یک داغ و غم
قامتم را یک مصیبت کرده خم
با که گویم ای خدا از این ستم
مانده آقای دو عالم بی حرم

بر خلاف هر کسی مولای من…
سنگ قبری هم ندارد، وای من

در بقیعش مشهدی خواهیم ساخت
صحن های بی حدی خواهیم ساخت
روی قبرش مرقدی خواهیم ساخت
بر فرازش گنبدی خواهیم ساخت

قبر او هم چون خراسان می شود
شهربانو شاد و خندان می شود

شاعر:محمد جواد شیرازی

_______________________________________________________

متن شعر مدح امام سجاد (ع)

اگر چه در ره حق صدهزار دشواریست

میان حادثه ها کار حق نگهداریست

اگر چه جنگ، اگر چه اسارت است ولی
همیشه کار خدا یاری و مددکاریست

خوشا اسارت اگر آخرش حسین بُوَد
که بی حسین شدن اول گرفتاریست

سخن به مدح زنی می کنم شروع، که شعر
به مدح و منقبتش متهم به کم کاریست

سخن به مدح زنی می کنم شروع،‌ بلی
که از گناه، تمام وجود او عاریست

همان‌ که چشم و دلش رو به عالم بالاست
که قصر در نظرش جلوه ی دل آزاریست

همان که جلوه صد قصر غافلش ننمود
همان که چشم و دلش، پُر ز نور و هشیاریست

زبان و مرز به درگاهِ نور بی معناست
یگانه محور و معیارِ حق سزاواریست

به خاستگاری او فاطمه به خواب آمد
“زهی مراتب خوابی که به ز بیداریست”*

به هر کسی نرسد اینچنین مقام رفیع
که این نتیجه ی یک عمر خویشتن داریست

خدا برای حسین آفریدش از اول
جواب او به حسین از همان ازل آری ست

شرافتیست بلی مادر امام شدن
ز عشق بو نبرد آن دلی که زنگاریست

همین که دامن او مهد حجت الله است
نشان رفعت شان و بلندمقداریست

” دهد ثمر ز رگ و ریشه درخت خبر”*
که خُلق مادر در خُلق بچه ها جاریست

بُراق عشق تو را تا خود مدینه رساند
که در مسیر خدا مرکبت سبکباریست

که خواستی وطنت خانه‌ی حسین شود
کجای قصه هجرت ز جبر و ناچاریست؟!

تو آمدی که به زن شأن دیگری بدهی
به نُه امام نشان تو جاری و ساریست

“هزار مرتبه شستم دهان به مشک و گلاب”
هنوز از تو سرودن کمال دشواریست

شاعر:عاصی خراسانی

_______________________________________________________

متن شعر مدح امام سجاد (ع)

هرچه بین راه گفتم شد علی

هرچه وصف ماه گفتم شد علی
هرچه مدح شاه گفتم شد علی
هرچه بسم الله گفتم شد علی

تا حسین از برکت اولاد گفت
سجده و سجاده یاسجاد گفت

حاجت شاه و گدا پیوست شد
از شلوغی، کوچه ها بن بست شد
ساقی آمد میکده یکدست شد
شهربانو قبل ساقی مست شد

ریخت از تسبیح او بی معطلی
یا علی بن حسین بن علی

این حسین است و صدای او علی است
کعبه و سنگ بنای او علی است
مروه و سعی و صفای او علی است
اسم کلّ بچه های او علی است

من که ویران همین آبادی ام
نوکر اربابم و سجادی ام

ما رکاب و تاج ما سنگ یمن
او پیمبر، ما اویسی از قرن
بار داده نخل عمر پنج تن
آمده دلبند عباس و حسن

جلوهء مولاست، شکل حیدر است
سیرتش مثل علی اکبر است

انس دارد عشق با تب، بیشتر
بنده دارد خواهش از رب، بیشتر
ماه دارد جلوه در شب، بیشتر
ذوق دارد عمه زینب، بیشتر

در مدینه حال مردم عالی است
بین خانه جای زهرا خالی است

می نشیند نور سیمایش به دل
می نشاند کشتی غم را به گل
سائلانش را نمی بینی خجل
می شود هر یاعلی `یا مَن تُحِل”

اعتقادم بر امامم محکم است
چونکه او مشکل گشای عالم است

هر زمان که خورده چشمانش به آب
سقف دنیا بر سرش گشته خراب
چونکه دیده سوخته طفل رباب
قبر او هم مانده زیر آفتاب

پیکر ارباب یادش مانده است
بی مزار و بی حرم افتاده است

ماجرای شام را یادش نرفت
مردمان عام را یادش نرفت
سنگ روی بام را یادش نرفت
خیزران و جام را یادش نرفت

داغِ روی سینهء صد چاک شد
دختری که در خرابه خاک شد

شاعر:رضا دین پرور

 

دلسوختگان مرجع دانلود مداحی

مداحی هنری ملی، مذهبی و از دسته هنرهای نمایشی است که از زمان‌های گذشته در ایران مرسوم بوده است. خواندن اشعاری در مدح و ثنای پادشاهان از دیرباز در این سرزمین رواج داشته است و شاعران درباری همواره مورد حمایت و لطف پادشاه وقت بودند.بعد از پیدایش دین اسلام بسیاری از مسلمانان و مخصوصا شیعیان به دلیل اعتقادات قلبی به سرودن اشعاری در مدح و ثنای پیامبر عظیم‌الشان اسلام و اهل بیت ایشان روی آوردند.

بازگویی تاریخ رشادت‌ها و زندگی ائمه اطهار به زبان مداحی و با آهنگی دلنشین، نه تنها باعث آشنایی بیشتر مردم با زندگی بزرگان دین می‌شود، بلکه احساس عمیق قلبی بین مردم شیعه و مظلوم‌ترین قوم تاریخ یعنی امامان ایجاد می‌کند. شاید دلیل علاقه وافر جوانان شیعه و پیرغلامان اهل بیت به مداحی و نوحه نیز همین باشد.

سایت نوحه

بسیاری از افراد علاقه‌مند به مداحی برای ارتقا سطح مداحی‌های خود نیاز به دیدن و شنیدن مداحی‌ها و نوحه‌های مختلف و متنوعی دارند. جستجوی مداحی و پیدا کردن جدیدترین نوحه‌خوانی‌ها کاری زمان‌بر و دشوار است. سایت دلسوختگان که در ادامه معرفی می‌کنیم با آرشیوی بالغ بر هزاران فایل صوتی و تصویری نوحه و مداحی بهترین سایت نوحه و مداحی جهان تشیع به شمار می‌آید.

دانلود مداحی جدید

برای دانلود مداحی جدید و آگاهی از جدیدترین سبک‌های مداحی و نوحه‌خوانی می‌توانید از سایت دلسوختگان استفاده کنید. این سایت مجموعه‌ای کامل از محتواهای صوتی و تصویری مناسبتی از مشهورترین مداحان و نوحه‌سرایان ایرانی و غیر ایرانی دارد و برای افراد علاقه‌مند به این نوع محتوا و افرادی که کار مداحی انجام می‌دهند بسیار مفید و ارزنده خواهد بود.

دلسوختگان مرجع دانلود مداحی

می‌توان گفت مداحی و مرثیه‌خوانی برای پیامبر و خاندان او پیوندی عمیق با اعتقادات شیعیان دارد و شیعه همواره در مراسم ولادت، وفات یا شهادت ائمه مجالس شادی یا عزاداری با حضور مداحان دلباخته اهل بیت برگزار می‌کند. سایت دلسوختگان بزرگ‌ترین و کامل‌ترین سایت مذهبی جهان تشیع است. شما در این سایت می‌توانید به جدیدترین محتواهای صوتی و تصویری مذهبی دسترسی داشته باشید. دلسوختگان مرجع کاملی از انواع مداحی‌ها، نوحه خوانی‌ها و روضه خوانی‌ها است که علاوه بر جدیدترین آثار تولید شده در این زمینه، آرشیوی کامل و منحصر به‌فرد از آثار تولیدی در سال‌های گذشته دارد.

اگر در جستجوی مداحی خاصی هستید یا به دنبال مجموعه کاملی از آثار مداحان و روضه‌خوان‌های مشهور می‌گردید سایت دلسوختگان انتخابی عالی برای شما است. علاقه‌مندان به مداحی می‌توانند اطلاعات بهترین کلاس‌های آموزش مداحی را در این سایت مشاهده کنند و از خدمات اساتید مجرب و باسابقه‌ی آن بهره ببرند.

یکی از بخش‌های پرطرفدار سایت دلسوختگان اشعار بسیار زییا و فاخر در مدح و مرثیه ائمه اطهار است که در مناسبت‌های مذهبی مورد استفاده قرار می‌گیرد.شما می‌توانید در این سایت به جدیدترین سبک‌های نوحه، زمینه و شور از مشهورترین مداحان و سباک‌های جهان تشیع دسترسی داشته باشید. مداحان گرانقدر برای برگزاری هر چه پرشورتر مجالس خود می‌توانند از محتواهای متنوع و کامل سایت دلسوختگان استفاده کنند.