برخیز علمدار رشید لشکر من؛ بنگر که با داغت چه آمد بر سر من…
امیر سپاهم تویی تکیه گاهم؛ برادر ابوالفضل برادر ابوالفضل
گرد غریبی بر سر و رویم نشسته؛ بغض گلو راه نفس درسینه بسته
زیر بغل هایم بگیر پشتم شکسته! مسوزان دل من مشو قاتل من!
برادر ابوالفضل… برادر ابوالفضل…
یاری نموده گر مرا دست جدایت؛ میگردم ای سقا به دنبال صدایت
چیزی نمانده زان قد و بالا برایت؛ ببین حال یارت چه سازم کنارت
برادر ابالفضل… برادر ابالفضل…
امشب دل اهل حرم را غم گرفته؛ در کنج خیمه مادری ماتم گرفته
در کنجِ خیمه؛ خواهری ماتم گرفته…
دم نینوایی امان از جدایی! برادر حسین جان
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.