متن و سبک واحد شب ششم محرم

متن واحد شب ششم محرم ۹۸
بند اول
با التماس به پات میوفتم
دستتو میبوسم عموجون
میخوام شهید بشم تو راهت
بزار منم برم به میدون
عموجونم اینقدر گریه نکن بخاطرم
آسمون که به زمین نمیرسه بزار برم
آرزومه که منم بشم مدافع حرم
قاسمو دست کم نگیر خون علی توی رگامه
برای تو فدا شدن خدا میدونه از خدامه
بند دوم
روی لبم ان تنکرونی
بردم هجوم تو قلب لشکر
دوروبرم خیلی شلوغ شد
با یک سپاه شدم برابر
توی میدون زنده شد یاد علمدار جمل
تو رکابت عموجون شهادته خیرالعمل
رولب من حالا با دست خودت بزار عسل
منتظر امروز بودم باید که پس بدن تقاصو
میرم بگیرم از اینا انتقام غنچهی یاسو
بند سوم
سرباز سیزده سالهی تو
حالا دیگه حاجت روا شد
تا نیزه ها خون گریه کردن
روضهی من حقش ادا شد
نتونستم که بیام تا خیمه حتی یه قدم
عموجون از زیر سم مرکبا صدات زدم
شده حالا شبیه ماه بنی هاشم قدم
مثل گل لاله شدم پرپر تو روخاک صحرا
منو گرفت توی بغل مادرتو حضرت زهرا
_________________________________________
متن واحد سنگین شب ششم محرم
بند اول
ببین التماسو تو چشمای من
ببین بغض توی صدامو عمو
اگه که تو راه تو پر پر نشم
بدم چی جواب بابامو عمو
نبینم غریبیو توی چشات
الهی بمیرم عموجون برات
تا اینکه به من اذن میدون بدی
با اشکای چشمام میفتم به پات
منم عهد کردم شهیدت بشم
به عهدی که بستم عمل میکنم
بذار که برم تا ببینی چطور
به عشق تو مرگو بغل میکنم
عمو جونم
بند دوم
میرم سمت میدون ولی بی زره
جلو نیزه سینه سپر میکنم
میخونم رجز با همین سن کم
همه کربلارو خبر میکنم
تا فریاد کشیدم انا ابن الحسن
منو از سر بغض و کینه زدن
مثه حیدره زخم روی سرم
مثه فاطمه درد پهلوی من
نمیتونم از رو زمین پا بشم
بیا تا سرم رو نبردن عمو
ازین قوم هرچی بگی بر میاد
ببین چی سر من آوردن عمو
عمو جونم
بند سوم
ببین سم اسبا با من کاری کرد
که مثل تو خوش قد و بالا بشم
میخوام پیش پات پاشم از رو زمین
اگه پاهامو رو زمین میکشم
ببین استخونام شده روضه خون
تو این روضه زخمام گرفتن زبون
به اونکه میخواستم رسیدم عمو
میریزه عسل از لبام جای خون
بغل کن منو این دم آخری
چه آرامشی داره آغوش تو
صدای تپش های قلبت داره
میخونه توی گوش من اشهدو
عمو جونم
__________________________________________
متن واحد شلاقی شب ششم محرم
بند اول
ای حسن کرب و بلا قاسم
هم قسم خون خدا قاسم
تو نوهی حیدری و قاسم کراری
با جنم و غیرتی و بوی حسن داری
چون که شهادت به لبت مثل عسل باشد
بی سپر و خود و زره در صف پیکاری
مرد نبرد تن به تن یا قاسم ابن الحسن
سبط نبی موءتمن یا قاسم ابن الحسن
یا قاسم ابن الحسن
بند دوم
روی تو چون قرص قمر قاسم
ابروی تو تیغ دو سر قاسم
لشگر دشمن همه محو رخ ماه تو
ماه پریشان شده از برق نگاه تو
قدر به هم خوردن چشمی وسط میدان
ازرق شامی شده مغلوب سلاح تو
ای پسر شیر جمل یا قاسم ابن الحسن
کنیهی تیغ تو اجل یا قاسم ابن الحسن
یا قاسم ابن الحسن
بند سوم
ای شرر جان عدو قاسم
ای سپر جان عمو قاسم
تو همهی هستی خود را به خدا دادی
در پیِ برپایی دین از نفس افتادی
با دل و جان ،جان خودت را که فدا کردی
پر زدی از خانه تن در ره آزادی
ای تو شهید نوجوان یا قاسم ابن الحسن
پیر مسیر عاشقان یا قاسم ابن الحسن
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.