متن و سبک های مداحی شب سوم محرم ۱۴۰۱

دودمه سوم محرم حضرت رقیّه (س)
کنجِ این ویران شدم من هم علمدار قیام /۲/
رو به سردادم سلام ۲
روضهیِ اَلشّام یعنی طعنه صبحوُظهروُشام/۲/
رو به سر دادم سلام ۲
_______________________________________________
شور ( زمزمه ) سوّم محرّم حضرت رقیّه (س)
قدم بذار رویِ…. چشمِ تَرم بابا
اومدی و ویران شده حرم بابا
تو اومدی باشی بال و پرم بابا
آخه شکسته هر دوتا پرم بابا
باباحسین بابا /۴/
چه سنگینه روضهَت لبِت شده پاره
چه سنگینه روضهَم شکسته گوشواره
چه سنگینه روضهَت رویِ موهات خونه
چه سنگینه روضهَم موهام پریشونه
بابا…
چه سنگینه روضهَت تنِ تو شد ریز ریز
چه سنگینه روضهَم گفتن بهم کنیز
چه سنگینه روضهَت سرِ تو بر نیزه
چه سنگینه روضهَم بدنم میلرزه
چه سنگینه روضهَت تنور و بویِ دود
چه سنگینه روضهَم محلّهیِ یهود
چه سنگینه روضهَت ضربههایِ خنجر
چه سنگینه روضهَم آتیش گرفت معجر
چه سنگینه روضهَت عمّه برام خونده
حرفایِ عمّه جون تویِ گوشام مونده….
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
دیر رسیدم من…….
_______________________________________________
نوحه سوّم محرّم حضرت رقیّه (س)
علوی مکتبی فاطمی منصبی
صاحبِ بیرقِ حرمِ زینبی
قبلهیِ حاجاتِ حسین روحِ مناجاتِ حسین
عمّهیِ صاحبالزّمان فاطمهساداتِ حسین
میگم الهی العفو بِ روضةالرقیّه
بده راهم یا اللّه بِ خیمةالرقیّه
مدد بی بی رقیه/۴/
روضه دارم خدا بر رویِ دامنم
پایِ سر لطمه بر صورتم میزنم
تو رفتی و شد قافله اسیرِ بند و سلسله
کنایهها خوردم پدر من از سنان و حرمله
دشمن مرا آزرده سیلی به رویم خورده
آویزهیِ گوشم را چنگِ حرامی برده
مدد بیبی……
می خورم غصّه و میکشم آه اگر
یا بمان یا مرا از خرابه ببر
سلام من به این سرِ بریده و آن پیکرِ..…
به رویِ خاکِ کربلا حسین غریب مادره
عمّه رو خسته کردم از بس که هِقهِق کردم
آیندگان میگن من پایِ طبق دق کردم
مدد……..
_______________________________________________
نوحه سه ضرب واحد سوٌم محرّم حضرت رقیّه (س)
رویِ لبهام سورهیِ مریم یارقیّه مولاتی
به لبم آیههایِ عشقه یارقیّه مولاتی
امضایِ کرب و بلا هم یارقیّه مولاتی
با رضایِ ماهِ دمشقه یارقیّه مولاتی
با همین دستایِ کوچیکِش یارقیّه مولاتی
گِرههایِ کارمو واکرد یارقیّه مولاتی
خودش کربلا نرفت و…. یارقیّه مولاتی
منو راهی کربلا کرد یارقیّه مولاتی
بانویِ سهسالهیِ ما آبرویِ آسمان است
قبلهیِ قلبِ کربلا عمّهیِ صاحبزمان است
روضهیِ طفلِ سهساله تسکینِ درد سکینهَست
دمشقِ بیبی رقیّه کربلا و مدینه است
یا رقیّه مولاتی/۴/
دلاور مثلِ عمویی یارقیّه مولاتی
هِقهِق نَه رَجز میخونه یارقیّه مولاتی
واسه دین تو آبرویی یارقیّه مولاتی
علمدار و پهلوُونی یارقیّه مولاتی
بضعهیِ قلبِ حسینی پایِ پرچمِ عقیله
به نخِ چادرِ سرت عیسیَ ابن مریم دخیله
جیرهخوار سفرهیِ تو حاتم نَه که میکائیله
یا رقیّه مولاتی دمِ صورِ اِسرافیله
یا رقیه.
_______________________________________________
نوحه سوٌم محرّم حضرت رقیّه (س)
بادِ صبا آورده از یارم خبر
عمّه بیا بابا رسیده از سفر
به دیدنم با پا که نَه آمد به سر
بر دامنم دارم ببین قرصِ قمر
نورِ دو عینم آمده
عمّه بیا بابا حسینم آمده
بابا حسین مظلوم/۴/
آئینهیِ صد تکّهیِ خونینِ من
آرامِ جان قدری بگو با من سخن
چرا شدی مانندِ من خونیندهن
آمد سرَت امّا کجا مانده بدن
با شور و شینم آمده
عمّه بیا بابا حسینم آمده
بابا حسین……
از کربلا تا شام و کوفه قافله
بر دست و پا زنجیر و بند و سلسله
عمو کجا مانده از او دارم گِله
مویِ مرا خیلی کشیده حرمله
بابا چرا عمو نبود
مثلِ مادرِ تو شد صورتِ من کبود
بابا……..
این اربعین من صاف و ساده میروم
این اربعین جاده به جاده میروم
این اربعین پایِ پیاده میروم
این اربعین با خانواده میروم
قرارِ ما این اربعین
در حرمِ ارباب و یلِ اُمُّ البنین
مولا اباعبدالله/۴/
_______________________________________________
زمزمه(نوحه واحد) سوّم محرّم حضرت رقیّه (س)
وای
حال و روزِ من عجیبه
مهمونم شاهِ غریبه
امشب این خرابه عمّه
پرِ عطر و بویِ سیبه
وای
بغلم کرده با رگهاش
دنیایی حرفه تو چشماش
دختره که خستگی رو…
میگیره از تنِ باباش
خستگیِ سفرت رو از تنت میگیرم امشب
چی میگم تنی نمونده از غمت میمیرم امشب
سنگینه گوشم ولی باز…شنیدم میخونی قرآن
چشمِ من تاره ولی دید خیزران زدن به دندان
اَبتاَ الغریب مظلوم/۴/
وای
یادته رفتی سفر…حیف
اومده فقط یه سر…حیف
یادته برام خریدی
گوشواره و گلِ سر…حیف
وای
یادته از قافله… حیف
من گرفتم فاصله …حیف
یادته چقدر بزرگ بود
دستِ زجر و حرمله…حیف
عموجون رفت و حرم شد اسیرِ آتیش و تشویش
هرکی اومد طرفِ ما تازیانه میزد و نیش
زبونِ دخترِ شامی مثلِ تیغِ کوفه تیزه
هی به من اشاره میکرد میگفت این دختر کنیزه
ابتا الغریب…
_______________________________________________
زمینه شب سوم محرم ۱۴۴۴ ه.ق حضرت رقیه (س)
خاک گونه هات منو کشته
زخم رو چشات منو کشته
اون زخم کنار پیشونیت
خشکی لبات منو کشته
شنیدم بهت آب ندادن، دلم سوخت
شنیدم سرت داد کشیدن، دلم سوخت
شنیدم تو رو می زده شمر، مث من، دلم سوخت
بابا بابا
منم زد ، چه بد زد
با مشت و ، لگد زد
با بغض و حسد زد
بابا بابا
به من آب ، نمیده
سرم داد ، کشیده
سرت رو بریده
خاک گونه هات منو کشته ….
مثل عمه جون دلم خونه
دنیامون شبیه زندونه
می سوزه دلم تا می بینم
موهای سرت پریشونه
شنیدم موهاتو کشیدن ، دلم ریخت
شنیدم سرت رو بریدن ، دلم ریخت
شنیدم حرم رو به آتیش ، کشیدن ، دلم ریخت
بابا بابا
نبودی ، حرم سوخت
تو خیمه ، پرم سوخت
پر معجرم سوخت
بابا بابا
موهای ، منم سوخت
تموم ، تنم سوخت
پر دامنم سوخت
خاک گونه هات منو کشته …
این گوش بدون گوشواره
این گوشای زخمی و پاره
این پاهای خونی و بی جون
عمری حرف و درد دل داره
شنیدم که کنج تنوری ، دلم سوخت
از این غصه و رنج دوری ، دلم سوخت
منو کوچه بازار نبودی ، چجوری ، دلم سوخت
بابا بابا
سه ساله ، کی دیده
با قد ، خمیده
موهامم سفیده
بابا بابا
دیگه جون ، ندارم
یه دندون ، ندارم
نه سامون ندارم
خاک گونه هات منو کشته …
_______________________________________________
زمینه / شور شب سوم محرم ۱۴۴۴ ه.ق
دور از تو بابا حالم خرابه
بابا ببین دستام توی دست طنابه
خونیه لب هات،خاکیه گونت
چی ریخته رو موی تو انگاری شرابه
خودم دیدم ته شرابشو می ریخت روی سرت
همون جا که یه بی حیا اشاره کرد به دخترت
با چوب میزد به دندونات جلو چشای خواهرت
ای بابا / بمیرم برای دندونات
ای بابا / بمیرم برا زخم لبات
ای بابا / بمیرم برا خستگیات
ای بابا بمیرم برا خستگیات
دور از تو بابا ریختن سر من
بابا نمی دونی چی آوردن سر من
زخمیه پاهام ، دستامو بستن
بابا شکسته بعد تو بال و پر من
ندیدی که همه به ما می خندیدن تو کوچه ها
ندیدی که همه به ما سنگ میزدن تو کوچه ها
کنار نیزه ی سرت می رقصیدن تو کوچه ها
ای بابا / بمیرم برا زخم سرت
ای بابا / بمیرم برای خواهرت
ای بابا / بمیره برا تو دخترت
ای بابا بمیرم برا خستگیات
رحمی نکردن به دختر تو
زخمی شده بابا سرم مثل سر تو
با دست و بازوم ، با وضع پهلوم
دیگه شدم خیلی شبیه مادر تو
بابا ندیدی که چه کرد با ما عذاب حرمله
نمی دونی چه کرده با دل تموم قافله
چی بگم از طناب و خار و پاهای پر آبله
ای بابا / چه کنم با این آبله ها
ای بابا / دیگه خسته شدم به خدا
ای بابا / نمیشم دیگه از تو جدا
ای بابا بمیرم برا خستگیات
_______________________________________________
شور یا زمینه سبک مسیر روضه باز شب حضرت رقیه (س)
یاس توام اما برگ و برم سوخته
پروانه ام اما بال و پرم سوخته
از غمه دوریه تو بس که اشک ریختم
تا به سحربابا چشم ترم سوخته
زخمه کهنه دلم سر وا کرد
زمونه با دخترت بد تا کرد
بشکنه اون دستی که سیلی زد
من و بیشتر شبیه زهرا کرد
امون ای وای امون از غربت
در وسط اتیش هم لباس پارم
هم روسری و هم این معجرم سوخته
بر اثر رده شلاقه زجر پست
هم دست و هم کتف و هم کمرم سوخته
برای شب غمم اخر نیست
شبیه من هیچ کسی مضطر نیست
دست سنگینی داره بابا زجر
ضربه دستش از لگد کم تر نیست
امون ای وای امون از غربت
عمه به جای من سپر می شد هر جا
ازخود من بیشتر این سپرم سوخته
شبیه لبهای تو خونه این لبهام
شبیه موی تو موی سرم سوخته
من و گریه از تقلا انداخت
من و درد و غصه از پا انداخت
واسه ساکت شدن من نامرد
جلو من سرت رو بابا انداخت
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.