متن و سبک سینه زنی واحد شب هشتم محرم

واحد شب هشتم محرم – حضرت علی اکبر (ع)

چه قامتی چه هیبتی خونه علیِ تو رگای تو
مؤذن حرم تویی طنین احمد تو صدای تو

تویی زندگی و توون حسین
جوونیم فدات ای جوون حسین
بگیر دستمونو به جون حسین

یاعلی صلا علیک۲

___

قدم بزن جلو حسین تموم هستیشه برای تو
می‌ری تو سمت میدون و دعای بابا پشت پای تو

با ذکر علی تو روونه شدی
برا بغضشون تو بهونه شدی
مثه تسبیح دونه دونه شدی

یا علی صَلّا علیک.۲..

__

به زیر خونِ پیکرت نزن جلو چشمم تو دست و پا
می‌ذارمت توی عبا چه کرده دشمن با تنت بابا

بلند شو علی آبرومو بخر
می‌خنده به من دشمن خیره سر
پاشو عمه رو تا حرم تو ببر

یاعلی صلا علیک۲

___________________________________________

واحد شلاقی شب هشتم محرم

بند اول

میزنه به میدون جوون ارباب
اونکه جونش بسته شده به جون ارباب
داره مثل حیدر رجز میخونه
و ان یکاد پشت سرش میخونه ارباب

با رجزهای کوبنده
قلب کفرو از جا کنده
چون که رو سرش سربندِ
یا حیدر کراره
شاگرد علمداره
با هو هوی شمشیرش
دشمن پا به فراره

ای دلبر و سرور
جانم علی اکبر

بند دوم

لحظه‌ی نبرده شده قیامت
توی دلش داره فقط شوق شهادت
با نوای تکبیر زده به لشگر
واجب شده واسه همه نماز وحشت

هیبتش شبیه طوفان
زیر لب میخونه قرآن
داره میگه باباش ای جان
جانم به قد و بالات
جانم به دل دریات
جانم چه برازنده‌ست
تیغ علی تو دستات

ای دلبر و سرور
جانم علی اکبر

بند سوم

میوزه نسیم الله اکبر
اینه تموم رجزش انا بن حیدر
هر کسی که دیده‌ش شده فراری
میگه که انگار اومده خود پیمبر

روبروش سپر افتاده
صد تا محتضر افتاده
دست و پا و سر افتاده
تیغش خطر مرگه
ضربه‌ش سفر مرگه
از لشگر کفر اونکه
اومد خبر مرگه

ای دلبر و سرور
جانم علی اکبر

___________________________________________

واحد سنگین شب هشتم محرم

بند اول

میون جوونای اهل حرم
میخوام اولین قربونی من باشم
واسه اینکه ثابت کنم اکبرم
باید که محیای رفتن باشم

بابا با نگاه پر از حسرتت
واسم مرگو زودتر فراهم نکن
دارم آب میشم پای اشکای تو
دم رفتن اینجور نگاهم نکن

بذار که برم بی خداحافظی
میخوام که نشم روبه‌رو باحرم
رقیه بپرسه ازم کی میای
جوابش رو بابا بگو چی بدم

بند دوم

گذاشتم توو میدون همه جونمو
لبم خشکه و تار میبینه چشم
زره لحظه لحظه عذابم میده
داره کم کم این تشنگی میکشم

بمیرم نبینم که شرمنده ای
اگه اومدم آب نمیخوام ازت
میخواستم دوباره ببینم تورو
بابا تشنگی یک بهونه س فقط

جای مادرم هم بغل کن منو
ببوس اکبرت رو دم آخری
الهی بمیرم چه خشکه لبت
الهی بمیرم تو تشنه تری

بند سوم

به یک نیزه حتی نگفتم نیا
نذاشتم کسی دست خالی بره
عجب سفره ای پهنه تو کربلا
داره هر کسی سهمشو میبره

با هر چی که داشتن منو میزدن
چه دعوایی داشتن سر کشتنم
یه لشکر با شمشیر دخیلم شدن
چقد گوشه داره ضریح تنم

اگه اومدی و دیدی پیکرم
به هم ریخته مثل معما شده
تعجب نکن آره بابا منم
همین اکبر اربا اربا شده