متن و سبک زمینه ایام اسارت اهل بیت (ع)

زمینه ایام اسارت اهل بیت (ع) – لطمه زنی حضرت زینب (س)
بند اول :
تو رو کِشوندن، میونه گودال
اُفتادی روخاک،باتَنه خونین،شدی توپامال
نشست روسینت، شمره ستمگر
با ضرباته، خنجر کُندش، برید اَزَت سر
لشگره اَعدا، غارته زنها
میونه خیمه گاه شده آشوب و بَلوا
شدن آواره، باگوشه پاره
تنها پناهشون زیره بوته ی خاره
مارو غربتاً اِلی الله زدن
برایِ رضای الله زدن
تسلیت دادن منو با هِلهِله
همسفر شدم داداش با حَرمَله
واویلا حسین واویلا
بند دوم :
از رویِ ناقه، منزل به منزل
با قُل و زنجیر، رفتم میونه، جمع اَراذل
به من نگاه کن، از روی نیزه
دارن میبینن خواهرت وبا، چشمای هرزه
دلم حزینه ، زار و غمینه
کتک زدن رقیتو از رویِ کینه
میونه اَنظار،کوچه و بازار
قسمتِ خواهرت شده خنده ی اَغیار
بینه راهه کوفه و شام زدن
ما رو تویِ ملاءِ عام زدن
اَمان از محله ی یهودیا
آتیش و خاکستر و اِهانتا
واویلا حسین واویلا
بند سوم :
بَزمه شراب و، دختره حیدر
ایستاده بودم بینه یه عده آدم کافر
طشت طلا و، سره بریده
قامته خواهر از غم و غصه شده خمیده
با حاله مستیش، باچوبه دستیش
میزد رویِ لبانه تو از رویِ پستیش
خیلی نامردن، مسخره کردن
باسره شیرخواره ی تو بازی میکردن
جسارت که چیزه تازه ای نبود
یه حرومیه بدمستِ یهود
چند قدم جلو اومد واسه کنیز
از سره ترس سکینه شد مریض
______________________________________________
متن شعر اسارت – حضرت زینب (س)
ز سینه ناله کشم؟ یا که آه، یا هر دو؟
ز راه شکوه کنم؟ یا سپاه، یا هر دو؟
ز پرده پردۀ اشکم، کنم تماشایت
به گریه گرم شود؟ یا نگاه، یا هر دو؟
ببین چه با ادب آید به همرهت عبّاس
هلال را نگرم؟ یا که ماه، یا هر دو؟
بیا به شام و سر طفل نیسوار ببین
به صبح خنده زند؟ یا پگاه، یا هر دو؟
ز نازدانۀ خود کن سوال، پیکر او
سیه به ره شده؟ یا قتلگاه، یا هر دو؟
امام دید ز نیزه، سه ساله سیلی خورد
رمق نداشت گلش؟ یا پناه، یا هر دو؟
ز تازیانه و کعبنیِ عدو، در راه
کبود گشته تنش؟ یا سیاه، یا هر دو؟
______________________________________________
متن شعر اسارت – حضرت زینب (س)
رنجیده ای مگر که رخ از من نهان کنی
یا خواهی آنکه صبر مرا امتحان کنی
ای ماه آسمان ولایت، حسین من
آخر کجا رواست که جا بر سِنان کنی
کردی عیان به خلق که قرآن ناطقم
دیگر چه حاجت ست که آن را بیان کنی؟
خوانند خارجی همه ما را بخوان بخوان
شاید که رفع تهمت و زخم زبان کنی
لب هاچوچوب خشک بهم میخورد چرا؟
گویا که زیر لب گله از ساربان کنی
خواهی که آفتاب نتابد به خواهرت
کز مرحمت سرت به سرم سایبان کنی
مهمان خصم می شوی و گو چه می شود
خود را شبی به خواهر خود میهمان کنی؟
سالار کاروان غم، ای شاه! از چه رو
امشب نگاه بر عقب کاروان کنی؟
شاید که نازدانه ات افتاده از شتر
خواهی که با خبر ز وی ام این زمان کنی
«انسانیا» مپوی به غیر از ره حسین
تا نام خویش را به جهان جاودان کنی
______________________________________________
متن شعر اسارت – حضرت زینب (س) – امام حسین (ع)
قلم به دست شدم تازدستهابنویسم
غریب وار پیامی به آَشنا بنویسم
نرفته یک غمم ازدل غمی دگررسدازره
به خانه ی دل تنگ وبروبیابنویسم
غریبی من ودل راکسی چه داندوبهتر
که مویه های غریبانه بارضابنویسم
پی رضای رضابودم وبه خویش بگفتم
روم به توس،درآنجازکربلا بنویسم
به یادکودکی ودرس ومشق ومدرسه افتم
به تخته مشق زباباوطفل وآبنویسم
چه کودکانه وخوش باورانه بودوفسانه
نه آبی آمدونی بادپس چرابنویسم؟
به یادقامت سقاودست وهمت سقا
رسااگرچه نگویم ولی رسا بنویسم
گهی زپشت حسین وگهی زفرق ابوالفضل
یکی یکی بشنیدم دوتادوتابنویسم
به فرش خاک بیابان به عرش نیزهءدونان
تنی جدابسرایم سری جدابنویسم
چه برسرتنش آمدزمن مپرس که باید
زتوتیاشده درچشم بوریا بنویسم
بنی اسدبگذارید روی قبر شهیدان
غزل نه،قطعه ازآن قطعه قطعه هابنویسم
زنوک نیزه وکنج تنورودیر و نصارا
تمام،سیروسفر بود از کجا بنویسم
چه میگذشت به بزم یزیدبادل زینب
شراب رابگذارم کباب را بنویسم
لبی به طعنه وطغیان لبی لبالب قرآن
دگرمپرس،سزانیست ناسزابنویسم
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.