متن سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا (ع) ویژهٔ شب جمعه

سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
ای تنها آرزوی من بغض تو گلوی من
شب جمعه چی میشه ضریحت باشه رو به روی من
ای فدای تو و غمت رشته های پرچمت
آخه کی میرسم به اقیانوس آرام حرمت
یارم یارم یارم یارم می دونی که دوست دارم
نمی خوام جز در خونه ات جای دیگه سر بذارم
سینه زنی معنی دقُ البابه
دق البابه خونه ی اربابه
عاشق پشت در باشه بی تابه
«یا بابَ الرَّجا یا اباعبدالله»
ای به دل های ما ساحل، نوکریه تو واجب
ما رو بطلب مولا، یابن علی بن ابی طالب
ای علت خلق دنیا وَ تَصَدَّق عَلَیْنا
دعاگوی نوکرات فاطمه سلام الله علیها
یارم یارم یارم یارم من با تو دنیایی دارم
چه روز و شبهایی دارم تو مهربونترین عشقی
به به چه آقایی دارم
با اینکه جز تو از همه مأیوسم
ولی با نوکرای تو مأنوسم
دستای پیرغلامتو می بوسم
«یا بابَ الرَّجا یا اباعبدالله»
ای معنی خیر کثیر عشقت میشه عالم گیر
میخونم با اصحابت “أَمیری حسینٌ وَ نِعمَ الاَمیر”
ای راه تو بهترین راه به تو آوردم پناه
میخونم با عبدالله وَاللهُ لا أُفارِق ثارالله
مستم مستم مستم مستم
من شهید عشقت هستم
پیمان خون با تو بستم
یک لحظه هم از این پرچم
محاله جدا شه دستم
محاله از تو بگذرم محبوبم
به سینه سنگ عشقِ تو می کوبم
اگه نرم به کربلا آشوبم
_____________________________________________________________________________________
روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
امسال هم گدای شب جمعه حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
ما را بخر، عزیزِ دلِ شاهِ کربلا
جان کسی که صورتش از خون خَضاب شد
نازم به بانویی که به معراج قتلگاه
در پاسخش نوای “اِلیّ” خطاب شد
*امّا بمیرم برای اون خانومی که تو گودال هی نیزه شکسته ها رو کنار می زد،شمشیر شکسته ها رو کنار می زد، سنگها را کنار می زد،چوب ها رو کنار می زد، هی صدا می زد:*
گلی گم کرده ام می جویم او را
به هر گل میرسم می بویم او را
گل من یک نشانی در بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
* صدا زد:حسین من! یه وقت دیدن از حلقوم بریده صدا میزد: “اُخَیَّ اِلیّ”تا نگاهش به بدن بی سر افتاد هی صدا می زد: “یا رسول الله ! هذا حسینُ مُرَمِّلُ بِالدِّماء.”ببین امت تو با پسرت چه کردند..
این بدن بی سر رو در آغوش گرفت لبهارو به رگ های بریده گذاشت…
شب جمعه و کربلا،هرکی از این قافله جامونده امشب دلش رو ببره کربلا، امشب هم ابی عبدالله جامونده هارو میخره. بگو اوضاع ام خرابه، زمین خوردم، بیچاره ام، هرچی نگاه میکنم میبینم توشه ای اندوخته نکردم..
ای پناه و ملجاء بی پناهان حسین
ای آقای گناهکاران حسین
امشب به حقِّ علی اصغرت نگاه به ما کن…
از همین جا برو کربلا، به همین یه سلام ما رو بخرن برا ما بسه،یه سال مون رو جبران کردیم…
السلامُ عَلَی الْحُسین
وَ عَلی علی ابْنِ الْحُسین
وَ علی اَولادِ الْحُسین
وَ علی اَصْحابِ الْحُسین…*
_____________________________________________________________________________________
سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
قلبم گرفتارت، حالم پریشونت
من گریه ها کردم، با اسم محزونت
هرشب به یاد تو، چشمامو تر کردم
دیدی جوونیمو، تو روضه سر کردم
باز آبرومو خریدی میدونم
درمون دردامی دردت به جونم
خیلی بدهکار آقاییاتم
میخوام همیشه کنارت بمونم
آقا حسینِ حسینِ حسینِ
مولا حسینِ حسینِ حسینِ
اشک منو دیدی، بازم کَرَم کردی
آدم نبودم من، تو آدمم کردی
دور از تو دنیارو، میخوام چیکار آقا
باز هم دلم تنگه، تنهام نذار آقا
نیمه شبها سر رو تربت میذارم
میگم حسین آروم آروم میبارم
از تو به غیر از محبت ندیدم
من هیچکس و جز تو آقا ندارم
آقا حسینِ حسینِ حسینِ
مولا حسینِ حسینِ حسینِ
عمری دلِ زارم، مست اباالفضلِ
روزیِ هرسالم، دسته اباالفضلِ
کارم گره خورده، ای باوفا عباس
ماه بنی هاشم، مشکل گشا عباس
از بچگی گریه کردم برا تو
از من نگیر اشک توو روضه هاتو
اسمت شده مرهمِ هرچی درده
هیچکی تو قلبم نمیگره جاتو
سقا اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
آقا اباالفضل، اباالفضل، اباالفضل
_____________________________________________________________________________________
سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
اگه نفس کشیدن یادم رفت
حرمم یادم میره
خودم توی صحنت میبینم
وقتی گریه ام میگیره
دنیا بی روضه خیلی دلگیره
اربابم حسین هزاریم بخوان..
عشق تو رو ازمن بگیرن، من نمیزارم
ازاون وقتی که یادم میاد
از روضه ی تو خاطره دارم
میدونی که چقدر بی قرارم
تو شب های تار، مهتابم تویی
هر جوری حساب میکنم اربابم تویی
«اربابم حسین..»
زندگی ما زیر این بیرق تازه معنا میگیره
شب زیارتی کلِ عالم به حرم میشه خیره
این که تو روضه ست، دست تقدیره
اربابم حسین باورم نمیشه
این همه ازصحن وسرات فاصله دارم
من دلم روشنه لحظهٔ مرگم
آقاجون هستی کنارم
میدونی که چقدر بی قرارم
بی سامونم و سامونم تویی
اون که تا همیشه بهش مدیونم تویی
«اربابم حسین…»
_____________________________________________________________________________________
سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
چِشم خود بستم نبینم
چه بلایی سر تو میآید
*حضرت زینب سلام الله علیها بالای تل ایستاده ولی چشماش رو بسته دستاشو رو سرش گذاشته هی داره میگه…” وا مُحمدا وا عَلیا وا امّاه…” فقط هر دفعه از دور چشماشو باز میکنه ببینه کار حسین تموم شده یا نه. ولی هی میبینه نه، هنوز که هنوزه دوره اش کردن دارن شمشیر میزنن. راوی میگه سه ساعت ابی عبدالله تو گودال دست و پا میزد سه ساعت اینا هی میزدنش.یکی خسته میشد می رفت یکی تازه نفس میومد.. اونقدر نیزه به بدنش زدن راوی میگه همینجور که نفس میکشید از لابلای شبکههای زِره خون جاری میشد. آخه نیزه میزدن دیگه در نمیآوردن نیزه رو میشکوندند….مادرش تو بستر افتاده بود هر نفسی میکشید این پیراهن پرِخون میشد فضه میومد، اسما میومد پیراهن رو عوض میکرد….*
حسینجان عزیزدلم!
چشم خود بستم تا نبینم چه بلایی سر تو می آید
با دوگوش خود شنیدم که نالهٔ مادر تومی آید
یه گوشه ی گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمیماند
بعد از این غارتی که شد
دیگر از تو جز اسم تو نمیماند
این یکی میکِشد تو را بر خاک
قصد دارد تو را بیآزارد
آن یکی آمده در این اوضاع
از سر عمامهٔ تو بردارد
میزند داد بَس کنید اینقدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سرنیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
_____________________________________________________________________________________
مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا و حضرت سیدالشهدا علیه السلامㅤㅤ
زِ دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست اینها گلِ باغِ آشنایی
همه شب نهادهام سر چو سَگان بر آسِتانت
که رقیب در نیاید به بهانه ی گدایی
درِ گُل سِتانِ چِشمت زِ چه رو همیشه باز است
به امید آن که شاید تو به چشم من درآیی
به کدام مذهب هستی؟به کدام ملت هستی؟
که کُشند عاشقی را که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم، به حرم رَهم ندادند
که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی
در دِیر میزدم من که شنیدم این ندا را
که درآ درآ عراقی که تو خاص از آن مایی
*ابا عبدالله گرسنه بود،تشنه بود،هفتاد و یک داغ دیده بود.امام زین العابدین(ع) می فرماید:آقا امام حسین(ع) که نفس میکشید از بدنش خون میزد بیرون.باخستگی شدید روی زین اسب،نیزه اش رو توی زمین فرو کرد، تکیه داد به نیزه برای رفع خستگی....شیخ مفید از مراجع کمنظیر وفقهای شیعه بود که به زمان امام حسن عسکری(ع) نزدیک بوده ، در کتاب ارشاد نوشته: امام حسین(ع) همینطور که به نیزه تکیه داده بود،با تیر پیشانیش رو هدف گرفتن، پیشانی شکافته شد و خون بیرون زد،با دست نشد،با پَر عمامه نشد، مجبور شد کمربندشو باز کرد،پیراهن عربی اش را بالا زد که جلوی اومدن خون رو بگیره،سینه مبارکش روبه روی لشکر قرار گرفت،با تیر سه شعبه بهش حمله کردن،تیر انقدر با قدرت آمد سینه را شکافت پشت امام را نیز شکافت،میخواست تیر رو از جلوی بدن دربیاره دید درنمیاد،روی زین خم شد با چه زحمتی دستش رو برد پشت سر،تیر رودرآورد.ذوالجناح متوجه شد که الان امام از اسب میفته ،سریع اومد توی گودال و دوتا دستای خودش رو جلو کشید و دوتا پاش رو عقب کشید،یه مقدار خودش رو خم کرد و فاصله ی ابی عبدالله رو با زمین کم کرد، آقا پاش رو از رکاب بیرون کشید و اومد روی زمین ……*
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
هوا ز بادِ مخالف چو تیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
_____________________________________________________________________________________
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام ㅤㅤ
امشب دلت رو بفرست کربلا، برو تو حرم ابی عبدالله، برو کنار ضریح شش گوشه، به یاد اون مادری ناله بزن، که طفل شیرخوار ه اش رو روی دست گرفته بود، هی از این خیمه به اون خیمه میره، آبی برا علی اصغرش پیدا کنه، علی اصغر گریه میکرد، لب های کوچکش رو باز میکرد و می بست…*
گریه نکن علی جون صدات داره میگیره
یه قطره آب بیارید بچه ام داره می میره
*مضطرب بود، گاهی زینب میگرفتش، گاهی ام کلثوم بغلش میکرد، گاهی سکینه بغلش میگرفت اما آرام نمیشد … منظوری داشت، مظورش این بود : بابا بابا ، بابا هنوز یک سرباز دیگه داری بابا، بابا بیا منم ببر میدان، بابا بابا … بابا منم یک گلوی نازک دارم بابا، … ای حسین … تا دست بابا دادنش، تا به آغوش بابا رفت، آرام شد، آرام شد، آرام شد … این سرکوچولوش رو روی شانه بابا گذاشت، حسین ، حسین … همین که رو دست بلندش کرد : « أمَا تَرَوْنَهُ کَیْفَ یَتَلَظَّی عَطَشاً » ، ای کاش میگفتند: حسین! آبش نمیدیم .. برش گردون خیمه هت … اما یه مرتبه دید علی یه تکانی خورد، یه نگاه کرد: « فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ » حسین…
دستش رو زیر خونها گرفت، خونها را به آسمان پاشید، امام باقر علیه السلام میفرماید: یه قطره از این خون برنگشت، کسی که تیر میخوره، معمولاً یه آخ میگه، یه ناله میزنه… اما علیِ اصغر، یه ناله هم نزد …*
یه ناله کن که نالَتم بابا رو زنده می کنه
چشماتو وا کن و ببین حرمله خنده می کنه
_____________________________________________________________________________________
سینه زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
هنوزم داره، صدات میرسه، به گوش زمین
هنوز میشکنه، دل آسمون، با هَل مِن مُعین
نامه رسید، به عاشقات، با خط زیبای شما
نامه رسید، با بوی سیب، با مهر و امضای شما
«مِنَ الغَریب، إِلی الحَبیب»
اسمتو می برم، جاری میشه گریه هام
با دَم یا حسین، من زائر کربلام
چشمهی تشنه لب، ای کشتهی بی کفن
روضهی روز و شب، ای کشتهی بی کفن
هنوزم داره، عطش میباره، روی قتلگاه
یکی نیست بگه، دارین می کشین، چرا بی گناه
دم غروب، فرشته ها، روضه دارن به نام تو
با نوحه ی، شَیب الخضیب، هنوز میاد پیام تو
«مِن الغریب الی الحبیب..»
مثل مصیبتت، هیچ روضه ای نیس برام
داد میزنم حسین، آخر بگیره صدام
شورشِ اشک من، ای کشتهی بی کفن
نالهٔ مرد و زن، ای کشتهی بی کفن
_____________________________________________________________________________________
روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت
بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت
لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت
یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون
چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت
اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت
اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت
*اسب سمت خیمه ها برگشت همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب راندیدن…دخترش اومد دستهاش رو دور دست اسب حلقهکرد صدا زد.. ای اسب پدر!من که میدونم بابام روکشتن. فقط به یه سؤال من جواب بده. به بابای من آب دادن یا نه؟؟ صدا بزن حسین…..
_____________________________________________________________________________________
روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
باز شب جمعه و موکب نِعمَ الحبیب
نام تو بردم وَزید از نفسم بوی سیب
شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضهی هَل من معین، نالهی امَّن یُجیب
عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد
زود بیا دیر شد بر سر نَعش حبیب
مهلت ما سر رسید لحظهی آخر رسید
تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب
گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق
میشنوی نوحهای در غم شیبُ الخضیب
آه از آن لحظه ای که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک
تا توشدی کشته ما بی سرو سامان شدیم
قُلقُله شد در حرم ولوله شد در خیام
وای حسین کشته شد
روضه همین والسلام
ولوله شد در خیام
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تودعوا بود ناله کشیدممن
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
ای کشته ی گرسنه وتشنه ابی عبدالله
حلقومت و سپردی به دشنه ابی عبدالله
«سَیدِ مظلوم حسینجانم حسینجانم»
حسین رفته به گودال تا شهید شود
حسین رفته به گودال رو سفید شود
حسین رفته که صد مرتبه شهید شود
قراربود گرفتار آن پلید شود
اما بنا نبود شناساییش بعید شود
«حسین آه..حسین آه…حسین آه»
ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غمِ دل خُرمند
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالَمند
تشنه لب عالمین ای شَه مظلوم حسین
فاطمه را نور عین ای شه مظلوم حسین
_____________________________________________________________________________________
روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
وقت وداع فصل بهاران بگو، حسین!
در لحظه های بارش باران بگو، حسین!
*ای کاش کربلا بارون میومد. یه مادری هی به آسمون نگاه می کرد..ای کاش بارون بیاد بچه امو سیراب کنم..*
هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان
هی در میان گریه بگو جان ! بگو حسین!
کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار
در خاک و خون تپیده به میدان بگو، حسین!
از نام گرم او دلِ برف آب می رود
در سردسیر سختِ زمستان بگو، حسین!
تغییر کرده است لغتنامه هایمان
زین پس به جای واژه ی عطشان بگو، حسین!
*آقای ما رو بین دو نهرِ آب با لبِ تشنه سر بریدن.. براشون حرف می زد خطبه می خوند.بهش گفتند: “یَابن فاطِمَه! نَحْنُ غَیرُ تارِکیکْ حَتَّی تَذوقَ المَوتَ عَطَشا” دست ازت برنمی داریم تا با لب تشنه جون بدی…*
روضه بخوان که لحظه ی طغیان چَشم ما
همپای چشمه های خروشان بگو، حسین!
دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب
مانده سه روز بینِ بیابان بگو، حسین!
دیدی اگر که جامه ی یوسف ربوده اند
افتاده بین معرکه عریان بگو، حسین!
دیدی اگر که قاری قرآن سرش شکست
از سنگ قوم دشمن قرآن بگو، حسین!
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.