آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

متن سینه زنی و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س) سال ۱۴۰۲

0
متن سینه زنی و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س) سال 1402

سینه زنی و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

عمه‌ی صاحب الزمان، بانو
من فداي شما گداي شما

مددي كن كه خاك بوس توأم
ام‌كلثوم، دختر زهرا

بي بي چاره ساز ادركني
اي شفاعت كننده‌ی فردا

ما همه مستحق لطف توئيم
دستمان را بگير، روز جزا

من و ايل و تبار من مجنون
تو و ايل و تبار تو ليلا

پدر و مادرم به قربانت
خواهر بي نظيرِ خون خدا

جان زهرا بيا همين امشب
كربلاي مرا نما امضا

نوه‌ی پاك حضرت احمد
جايگاهت بود بسي بالا

در حجاب و عفاف، فاطمه‌اي
خواهر خوبِ زينب كبري

در صبوري حسن، به شكل دگر
در شجاعت شبيه شير خدا

زنده‌ی ربناي تو حيدر
کشته‌ی گريه‌هاي تو عيسي

فرش راه تو بال جبرائيل
خاك پاي تو جنت‌الْاَعلي

اي نجابت دخيل چادرتان
وي سخا و شرف دخيل شما

اُسوه‌ی پايداري و عفت
اي وقار هميشه پا بر جا

دائماً بر زبانتان جاري
سورهی قدر و كوثر و شورا

چشم تو ساحلِ نجات همه
دل طوفانيِ شما دريا

ساكن كوي تو همه عالم
ريزه خوار دو دست تو موسي

شب آخر چه روضه‌اي داري
در دلت باز هم شده غوغا

تا كه يك جرعه آب مي‌بيني
خود به خود روضه مي‌شود بر پا

بوده‌اي در كنار اهل حرم
در زمين غريب كرببلا

نينوايي شدي بلا ديدي
اي ركابِ امام عاشورا

موقع رفتنت فقط بودي
ياد لبهاي تشنه‌ی سقا

غمِ زينب غمِ شما بانو
غمتان داغ سيدالشهدا

ياد آن روزها كه مي‌ديدي
آتش از خيمه‌ها كه زد بالا…

معجرش سوخت بينِ آتش و دود
دختري از نوادگانِ شما

ياد آن روز كه ميان حرم
تشنگي بود و آه بود و نوا

ياد آن روز كه به نِي زده شد
سرِ شش ماهه‌ی رباب حتي

ديدي از نِي چگونه مي‌افتاد
سرِ پاك عليِ اصغرها

دست و پا زد مقابل چشمت
قاسم و اصغر و گل ليلا

مادري كودكش لبش تشنه
در پيِ آب بود واويلا

روي تل بوده‌اي؟ نمي دانم
همره خواهرت گل طاها

ياد آن روز كه جدا مي‌شد
رأس پاك برادرت ز قفا

بين گودال دست و پا مي‌زد
شاه، در زير دست و پا تنها

كربلا داشت زير و رو مي‌شد
با صداي شكسته‌ی زهرا

كربلا بود و نغمه وَلَدي
كربلا بود و ذكر وا اُمّا

___________________________________________________________________

مدح و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

ای حجابت فرشته را چادر
حوریان در طواف معجر تو
آن قدر ناز داری ای بانو..!
بال جبریل فرش معبر تو

پیش پایت تمام حور و ملک
در رکوع و سجود افتاده
نسل برتر ز خانواده نور..!
دخت مولا و فاطمه زاده

ای مقامت فراتر از مریم
ای شکوهت رساتر از حوا
ام کلثوم ! خواهر زینب
عصمت الله دوم زهرا

از نفسهایت ای نسیم بهشت
بوی عطر و گلاب می آید
التماس دعای نیمه شبان
سوی تو مستجاب می آید

تو کجا و تبار ناپاکا
تو ملیکه ز عالم ملکوت
تو بهشتی چه نسبتی داری
به کویر و به دوزخ و برهوت؟

قرص خورشید و زمهریر سیاه
جمع ایمان و کفر ممکن نیست
هرکه این قصه را کند باور
به خدا شیعه نیست مؤمن نیست

انتهای عروج جبرائیل
اولین پله مقام شما
کربلا زنده مانده اما، با
خطبه زینب و کلام شما

مثل زینب غروب عاشورا
داغدار برادرت بودی
آمدی در حوالی گودال
و کمک حال مادرت بودی

دست سنگین عصر عاشورا
روی ماه تو را کبود، نمود
آن طرف زینبی که بود سپر
این طرف تو میان آتش و دود

مثل زینب میان بزم شراب
تکیه گاه یتیم اربابی
کربلا؛ کوفه؛ شام؛ کرب و بلا
تا مدینه چو ماه، می تابی

زینب و تو ؛ مکمل عشقید
تو درخشنده ؛
زینب الماس است
ادبت در مقابل خواهر
در مثل ،
چون حسین و عباس است

ای کاش توای شهید مظلوم
ای گشته ز حق خویش محروم
تیری که به قلب اصغرت خورد
میخورد به قلب ام کلثوم

___________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

می‌نویسم برای آن بانو
که زند صبر پیش او زانو
بانویی که به‌راهِ زینب بود
شاهدِ اشک و آه زینب بود

بانویی که شکسته شد بالش
و نگفتند شرحی از حالش
دخترِ فاطمه‌ست این خانوم
نام او هست ، حضرتِ کلثوم

مثل زهرا شریف و با عزّت
مثل حیدر غیور و با غیرت
خلق و خویش به مرتضی رفته
غربتش هم به مجتبی رفته

با برادر به کربلا رفتُ
قاضریه به نینوا رفتُ
شد علمدارِ خواهرش زینب
سپر و یار خواهرش زینب

کربلا پابه‌پایِ زینب بود
گریه‌هایش برایِ زینب بود
روضه‌هایی عجیب را دیده
بدنی را هجا هجا دیده …

بدنِ پاره‌پاره‌ای را دید
رویِ نیزه ستاره‌ای را دید
شاهد کشتنِ برادر بود
شاهد ناله‌هایِ خواهر بود

کعبه نی خورده او به‌جایِ همه
ضربه هی خورده او به‌جایِ همه
چادرش چنگ خورده چندین بار
به‌سرش سنگ خورده چندین بار

بعد روزِ دهم اسارت رفت
زیور آلاتِ او به غارت رفت
بر سر و روش بی‌امان میزد
دست او بسته و سنان میزد

سر بازار بردنش ای وای
بینِ اغیار بردنش ای وای
شمر و خولی تمسخرش کردند
بس‌که پست و کثیف و نامردند

*امام باقر علیه السلام فرمودن: جدِ غریبِ ما رو با پنج حربه و وسله به شهادت رسوندن .. نیزه دار با نیزه میزد .. شمشیر دار با شمشیر میزد .. بعضی ها با چوب میزدن .. بعضیا از دور با سنگ میزدن .. اما پنجمی بیچاره میکنه ، بعضیا از دور بی ادبی میکردن .. ناسزا میگفتن …حسین …*

___________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

با غم و غربت عجینه
گله داره توو مدینه
غصه ها داره توو سینه

مثله بارون خون میباره
طاقت موندن نداره
مگه خاطرات میزاره

یه عمر ، شونه به شونۀ برادراش
زینبُ هیچ موقع تنها نزاشت
حالا غریبی مونده براش

امون ، از کارِ دنیایِ بی وفا
کسی نموند از برادرا
تنها رفیقش اشکِ چشماش

اُم کلثوم، همه کَس شُو داده پایِ مکتب
اُم کلثوم، غریبه شبیه حسین و زینب

نورِ چشم مرتضایی
یادگارِ کربلایی
تو غریبِ آشنایی

خواهرِ شهیدِ عشقی
همسرِ شهیدِ عشقی
همدمِ آیینه هایی

خانم ، یه دهه روضه کمه برات
ناله زدی و گرفت صدات
جوونیِ ما بی بی فدات

خانم ، وارثِ خونِ خدا تویی
گریه کنه کربلا تویی
خونِ همیشه اشکِ چشات

اُم کلثوم، دمایِ آخرته نیمه جونی
اُم کلثوم، شبیه مادرتی بی نشونی

شَرفُ الشمسِ حجازی
تو که معنایِ نمازی
بانویِ حماسه سازی

لرزه انداختی به لشکر
زنده شد یادِ پیمبر
خطبه خوندی مثله حیدر

بگو ، به کوفه از شانُ و عزتت
از پدر و از اصالتت
فدایِ صبر و جلالتت

بگو ، که خونِ حیدر تو خونته
جونِ حسین بندِ جونتِ
فدایِ حلم و صلابتت

اُم کلثوم، تو خونۀ علی تو نورِ عینی
اُم کلثوم، تویی که مونسِ غم حسینی

___________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

می افتی از پا ،آروم آروم
غم تو حالا ، میشه معلوم
شبیه زهرا ، بودی مظلوم

مگه میشه ، یادت بره خاطره های کربلا
تنی به زیر دست و پا سری به روی نیزه ها

«ای وای..ای وای.. ام کلثوم»

نداری زائر، تو این روزا
ناله زدم من، واویلتا
وقتی شنیدم، که دشمن ها
ضریحتون و، بردن حتی

«ای وای.. ای وای.. ام کلثوم»

صبر ما هم، سر اومده دیگه شبیه صبر تو
مُرده باشیم، بخوان بیان برای نبش قبر تو

« ای وای …ای وای … ام کلثوم»

___________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

قسمت این بود از همان اول
عاشقان پایِ هم کنند ایثار
یک نفر صاحبِ حرم باشد
یک نفر بی نشان، بدون مزار

یک نفر شد خدیجه خانوم و
قبر او مانده خاکی و تنها
همه هستیِ خودش را ریخت
پایِ مدفونِ گنبدِ خضرا

یک نفر نیمه هایِ شب رفت و
مانده چون گوهری میانِ صدف
یک نفر قبلگاهِ عالم شد
صاحبِ صحن و بارگاهِ نجف

یک نفر سيّدِ بنی الزّهرا
در بقیع و بدون صحن و سراست
همه عزت و شکوه او
همگی نذر شاهِ کرببلاست

در میانِ دو دخترِ زهرا
یک نفر پایِ ماه، کوکب شد
امِّ کلثوم با تمامِ وجود
هستی اش نذر نامِ زینب شد

در مدینه دو داغِ سنگین دید
او عزادارِ جد و مادر بود
آن دوشنبه که مادرش افتاد
شاهدِ بی حیائیِ در بود

دید مادر نفس نفس میزد
دید مسمارِ نانجیب چه کرد
دید سنگینیِ لگدها با
شاخه باردارِ سیب چه کرد

دید یک زن چگونه دوره شده
دید زیرِ قلاف بازو را
دید چادر چگونه خاکی شد
کتکِ یک شکسته پهلو را

دید وقت هجوم نامَحرم
دردسرهایِ زن چه چیزی شد
عاقبت هم رسید جایی که
پیش او صحبت کنیزی شد

پا به پایِ عقیله هر منزل
بارِ ماتم کشیده این بانو
دیده بر رویِ نیزه هجده تا
یوسفِ سربریده این بانو

با تمامِ مخدراتِ حرم
سرِ بازارِ شام گیر افتاد
پایِ راسِ بریده عباس
وسط ازدحام گیر افتاد

دید سنگی ز راه دور آمد
سرِ بر نیزه را تکانی داد
بارها پیشِ چشم خواهرها
همه سرها ز نیزه ها افتاد

میشنید از کنارِ راسِ حسین
هرقدم ناله هایِ زهرا را
نالة یا بُنَی می آمد
هر چهل منزل از دل صحرا

مادری قد کمان صدا میزد
تشنه لب جان سپُردی ای پسرم
بین گودال من خودم دیدم
چِقَدَر نیزه خوردی ای پسرم

دست انداخت بر محاسن تو
جایِ حنجر زیرِ گلویت ماند
چون گلو از جلو بریده نشد
پیش چشمان من تو را چرخاند

___________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت ام‌ کلثوم (س)

می نویسم به اِذن ثارُالله
از زنی با وقار همچون ماه
راوی صادقِ بنی هاشم
از علوم خفیِ حق آگاه

مَهد علم و مفسر قرآن
کوه عصمت، مقرب درگاه
چون حسین و حسن سخاوتمند
مثل زینب صبور آل الله

مثل زینب بلا چشیدن را
ام کلثوم بوده خاطرخواه
با صلابت مبارزه می کرد
با سلاح دعا و اشک و آه

خطبه مانند مرتضی می خواند
خطبه هایی پر از غم جانکاه
مدح او را بس است چون بوده
دختر فاطمه، سخن کوتاه

دختر دوم ولی خدا
ام کلثومِ حضرت زهرا
آن قدر داغ و دردسر دیده
قد کمان و نحیف گردیده

بعد داغ غم رسول الله
یاس را در دل شرر دیده
وسط کوچه ی بنی هاشم
یک نفر به چهل نفر دیده

خاک غم روی چادرش مانده
چون شکاف سر پدر دیده
جگرش پاره شد کنار حسن
طشت لبریز از جگر دیده

چادر خواهر بزرگش را
وسط خیمه شعله ور دیده
لب گودال بر زمین خورده
غارت جسمِ محتضر دیده

کوفه و شام پر بلا رفته
بر سر نیزه ها قمر دیده

نیزه ها را ببر از این جا شمر
دور کن چشم بی حیا را، شمر

با دلی پُر شراره و گریان
لقمه ها را گرفت از طفلان

* بی بی بود وقتی یکی از بچه ها ، لقمه رو گذاشت توو دهانش ، از شدت گرسنگی ، حضرت انگشت انداخت از دهانش درآورد ، عزیزم ، بر ما صدقه حرامه ؟؟ دوتایی گریه کردند ، وای وای … اون کسی که صدقه آوردش ، گفت شما مگه کی هستید ، حضرت فرمودند : ما آلِ رسولُ الله هستیم ، اون سری که می بینی بالای نیزه است اون سرِ حسین ، پسر پیغمبر(ص) …. حسین جان ، حسین جان …*

 

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.