آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین – ۱۴۰۰

4
متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین - 1400

متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

از حالِ دلم، کی با خبره
حق دارم اگه، خوابم نبره

رؤیایِ حرم، تویِ سرمه
یک ساله دلم، تنگ حرمه

از کرب و بلا، محرومم حسین!
من با تو فقط، آرومم حسین!

ای جانم حسین…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی کرب و بلا، دنیا قفسه
این در به دری، واللهِ بسه

دلتنگ توییم، آقا همگی
هرچی تو بخوای، هرچی تو بگی

روزا رو دلم، می شماره فقط
میخوام یا حسین، شش گوشه ازت

ای جانم حسین…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنيَانا ظـَلام و الْـخـِدمة ضُوَه
المَايِبْجِيْ حَرَامْ، يطب رِيتَه هوا

المَاعِنْدَه حسين، آخرته لَوِيْن
تَالـِيته يِصِـير، والـمـاكـو سـوه

مِنْ حَقِّي أَهِيمْ، مَحْبُوبِي رَحِيْم
المَايرْضَه يِجِيه، يِمْشِيلَه هُوَ

ای جانم حسین…

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

اگه توام مسافری، قدم قدم با من بخون
راهُ شیرین‌تر میکنه، مرور خاطراتمون

یادش بخیر
توو انتظارِ این مسیر، میموندیم
یادش بخیر
تا از نجف، راهی شدیم، میخوندیم

پشت سر: مرقد مولا، روبرو: جاده و صحرا
بدرقه: با خود حيدر، پيش رو: حضرت زهرا
اينجا هر كي هرچي داره نذر حسين كرده
هرستوني كه رد ميشيم سيل جوونمرده

«يا حسين لبيكَ يا حسين لبيكَ يا حسين يابن الزهرا»

اگه توام مسافری، قدم قدم با من بخون
راهُ شیرین‌تر میکنه، مرور خاطراتمون

یادش بخیر
با خستگی، با پای خون، میخوندیم
یادش بخیر
همراه جابر هر ستون، میخوندیم

کنار قدم های جابر، سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما، به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه، برای شما بی قراریم
ازین سختی و دوری راه، به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب، پر از شور و عشقیم
اگر که خدا خواست، به زودی دمشقیم
«لبیک یابن حیدر»

اگه توام مسافری، قدم قدم با من بخون
راهُ شیرین‌تر میکنه، مرور خاطراتمون

یادش بخیر، با هر قدم، تا پای جون، میخوندیم
یادش بخیر، با هر نژاد، با هر زبون، میخوندیم

با هر قدم، دوباره می تپد دلم
به شوق دیدن حرم
به یاد زینب، نشسته بر لب، سرود غم
هرکس ز گوشه ای آمده، اما شبیه یکدیگریم
دور از نژاد و رنگ و زبان، گویا همه ز یک مادریم
با هر زبان، با هر نژاد، ما عاشقان حیدریم
یا مرتضی، یا مرتضی، یا مرتضی علی مدد

اگه توام مسافری، قدم قدم با من بخون
راهو شیرین‌تر میکنه، مرور خاطراتمون

یادش بخیر
اون سالی که، از قافله، جا موندیم
یادش بخیر
توو هیئتا، با اشک و آه، میخوندیم

میاد خاطراتم جلوی چشام
من اون خستگی تو راهو می خوام
می‌خواستم مثه اهل بیت حسین
با اهل و عیالم، پیاده بیام
آه حسرت توو سینمه و می باره چشام به پای غمت
این غم کم نیست لیاقتشو ندارم آقا، بیام حرمت
جاده به جاده، پای پیاده
جا موندم اما زائر زیاده

______________________________________________________________________

ذکر توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و َآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهم»
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
«أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ الرَّحْمانُ الرَّحِيمُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ

گفتند خالقِ تو دارد بنای عفوت
با سر دویده‌ام چون، دارم هوای عفوت

از رو سیاهِ بدکار یک بار دل نکندی
جرم مرا نوشتی یک عمر پای عفوت

حسّ غریبه‌ها را اصلاً ندارم اصلاً
تو عاشقِ گنهکار من آشنای عفوت

خواب از سرم پریده از بس که گریه کردم
دنبال خود کشیده من را صدای عفوت

سربار بودم اما، من را بغل گرفتی
بارِ عذابم افتاد بر شانه‌های عفوت

جُرم مرا بریزُ و ترسِ مرا مریزان
چون بیشتر می‌ارزد خوف و رجایِ عفوت

بی آبرویی‌ام را اهلِ کسا خریدن
آخر مرا کشیدن زیرِ عبایِ عفوت

قبل از تو که ببخشی دیدم حسین بخشید
لطفِ حسین نگذاشت جایی برای عفوت

یا رب ببین زمانی تا اربعین نمانده
با تذکره بگو که این هم به جای عفوت

دور از ضریحِ ارباب دارم فقط گلایه
من همچنان رقیه جاماندم از مشائِ

*خدا رو شکر اگه جاموندیم میگیم مثه حضرت رقیه جاموندیم .. ولی آقاجان، حسین جان خیلی سخته .. ما هی میگیم عیبی نداره کربلا نمیریم .. ولی خیلی سخته .. الهی به سیدالشهدا علیه السلام الهی العفو ..*

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

مثلاً تو قبول کردی
کوله بارمو هم بستم
مثلاً من الان تویِ
راهِ کرببلا هستم

مثلاً رسیدم دارم
زیارتنامه میخونم
مثلاً رو به ایونه
حرمت به زیر بارونم

ای باوفا، جاموندم از کربُبَلا ..

یه ذره منو ببین
مگه من چند تا امام حسین دارم!
پایِ حرفِ من بشین
مگه من چند تا امام حسین دارم!

یه ذره منو ببین
مگه من چند تا امام رضا دارم!
پای دردِ من بشین
مگه من چند تا امام رضا دارم!

یه ذره منو ببین
مگه من چند تا امام حسن دارم!
پایِ حرفِ من بشین
مگه من چند تا امام حسن دارم!

به همین نفس زدن دلم خوشه
به تو و امام حسن دلم خوشه
به همین برو بیا دلم خوشه
به تو و امام رضا دلم خوشه

بندۀ گدا کجا
مستِ سبوی رضا بشود
عبد بی حیا کجا
که زائر کربُبَلا بشود

خجلت زده ات کردی
از بس که کرم کردی
از لطف مرا مولا
راهیه حرم کردی ..

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

باشد مرا نبر ولی آقای من ببین
با کوله بار اشک رسیدم به اربعین

باشد دوباره حسرتُ افسوس سهم من
سهم مقربان تو آن بزم دلنشین ..

یک عمر من به خاکِ درت سر گذاشتم
عمری نشان عشق تو مُهر است بر جبین

گفتم خودش به وقت خبر میکند مرا
امسال هم گذشتُ من این بی خبرترین

من هیچ وقت همره خوبان نبودم
آه آسمان کجا و من مانده در زمین

تو خواستی همیشه فقط خوبی مرا
راضی مشو به حال خراب من این چنین

هر کار خواستی بکنی با دلم بکن
بگذار عاشق تو بمانم فقط همین

*نمیدونم از شماها کیا میرن کربلا .. من اینو برا اونایی که نمیتونن برن کربلا
اگر شب اربعین نبودید هر کی رفت کربلا .. شب اربعین روضۀ اربعین میخواست گوش بده بسم الله ..

ببین گرفته صدایِ من از صدا زدنم
مگر به نیزه چه گفتی که بی هوا زدنت
تمام خاطره ام از سفر فقط این است
تمام راه به پیش نگاه ما زدنت
هنوز صدای نالۀ طفلت نرفته از یادم
که گفت با نَفَس آخرش چرا زدنت
هنوز پیش نگاه من است چون کابوس
به زیر دشنه و سر نیزه دست و پا زدنت

چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت
تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت
بجای آن همه تیری که بر تنت آمد
لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت
صدای حرمله می آمد و نوای رباب
کنار نیزه طفلش ز هوش مادر رفت
حرم در آتش دختر نفس نفس میزد
نگاه ها پی غارت به سمت دختر رفت
برای غارت یک گوشوارۀ کوچک
دو چشم رفت گل سر شکست معجر رفت

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

کربلایی شدن به کربلا رفتن نیست
کربلایی شدن فقط سفر با تَن نیست
کربلایی شدن ضریحُ بوسیدن نیست
کربلایی شدن فقط حرم دیدن نیست

کربلایی ..
یعنی کلامت حسینی
یعنی مرامت حسینی
یعنی سلام والسلامت حسینی

کربلایی ..
یعنی که حالت حسینی
یعنی که بالت حسینی
تمام روز و ماه و سالت حسینی

گریه کن نیستم، سینه زن نیستم
من اگه روزی، رو به رویِ ظالم نایستم

« لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً .. »

کربلایی شدن بـه طاعت از معصومِ
کربلایی شدن دفاع از مظلومِ
کربلایی شدن طریقت ابرارِ
کربلایی شدن برائت از کفاره

کربلایی ..
یعنی نگاش پر از نوره
یعنی که شور و شعوره
یعنی آماده ساز روز ظهوره

کربلایی ..
یعنی تا روز قیامت
نمیده تن به مذلت
از این جهان میره فقط با شهادت

من اگه آهم، من اگه دردم
پیش ظالم ها، یک دقیقه سر خم نکردم

« لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً .. »

با یک نفس تمام جهنم شود بهشت
گویند اگر جهنمیان یکصدا حسین

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به سیدالشهدا (ع) تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

این روزا پای علم، غم می زنه به دلم
شبا تا صبح می بینم، خوابِ حرم تا حرم

چی میشه خط نزنی دوباره اسمِ منُ
پاهام طلب می کنه پیاده اومدنُ

گناهِ این دلِ من،چیه که این جوری شده
همه میان حرمُ کار من فقط صبوری شده

منم باید برم به مددِ امام رضا
پیاده از نجف تا به دیارِ عاشقا
به مرکزِ جنون تا برسم به کربلا

حسین آقام آقام …

اهای مسافری که عازم این سفری
قول میدی کرب و بلا اسمِ منم ببری

گریه ها وقتی گرفت،فضایِ چشمِ تو رو
یه بار حرم برایِ حرم نرفته برو

بگو آقا می دونی دلِ دیوونه می خواد
جایِ رقیه یه بار اربعین، زیارتِ تو بیاد

منم باید برم یه زیارت با مادرم
خودت بگو چقدر بگم حرم…حرم…
می بینی حالمُ که پریشونه خاطرم

حسین آقام آقام …

زیارتاتون رو ای مسافرا به حرم
سهیم کنید با همه مدافعای حرم

وقتی که می رسیدُ پا به حرم می ذارید
به نیتِ همه شون یه کم قدم بزنید…

نگاه نمی کنه که آقا به اشکِ چِشَم
نه کربلا منُ برد نه گذاشت شهیدِ سوریه شم

منم باید برم آره برم سرم بره
نذارم هیچ حرومی ای طرف حرم بره
یه روزی هم میاد نفس آخرم بره

حسین آقام آقام …

______________________________________________________________________

متن زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

دوباره مرغ روحم، هواي كربلا كرد
دلِ شكسته ام را، اسير و مبتلا كرد

ز سر گذشته اشكم، به لب رسيده جانم
كه هرچه كرده با من، فراقِ كربلا كرد

حسين حسين، حسين جان!…

*به اُم البنين گفتن: خانوم! شما چهارتا بچه هات رو كربلا كشتن، چرا فقط ميگي: حسين حسين! چرا عباس رو صدا نمي زني؟ يه جعفري بگو، يه عوني بگو…گفت: اولاً من اين بچه هارو به دنيا آوُردم كه فدا حسين بشن، بعد هم اينكه من هر چه فكر مي كنم مي بينم بچه هاي من مادر كه دارن، اما حسينِ فاطمه مادر نداره….*

دست از طلب ندارم، تا كامِ من برآيد
يا تن رسد به جانان، يا جان ز تن برآيد

بر تربتم قدم نِه، بعد از وفات و بنگر
کز آتش فراقت، دود از کفن برآید

حسين حسين، حسين جان!…

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

کرب و بلا! چه سلامی چه علیکی
برهم زدی سامونِ زینب

کرب و بلا! چه سلامی چه علیکی
چیزی نموند از جونِ زینب

این خواهری كه بارِ غم دارد میارد
با خواهرِ چل روزِ پیشَت فرق دارد

*خیلی هامون دلمون می خواست امسال پیاده بریم کربلا، ما هم می رفتیم، چی میشد مگه؟ این همه زائر، ما هم یکی از اونا…بعضی ها قبل از اربعین میرن کربلا، فلانی چرا زود داری میری؟ میگن: داریم میریم کربلارو آب و جارو کنیم، اربعین کربلا مهمون داره، زینب میخواد بیاد…
حسین جان! یکی یه جا میخواد مهمونی بره، صاحبخونه پا میشه میاد استقبالش، زینب اولین باره یه جا رفت کسی استقبالش نرفت…حتی تویِ شام از زینب استقبال کردن، اینجا کسی نیومد، توی شهر شام هفتصد زنِ رقاصه آوُردن، نوازنده ها نواختن…*

این خواهری كه بارِ غم دارد میارد
با خواهرِ چل روزِ پیشَت فرق دارد

گریان به روی قبر تو سر میگذارد
پیراهنت را رویِ سینه میفشارد

از این سفر این است دستاوردِ زینب
پاشو برایِ تو كفن آورده زینب

اینجا همان جایی ست كه دلبر كُشی شد
با داغِ اسماعیل ها هاجر كُشی شد

در ساحلِ یك روز آب آور كُشی شد
بر رویِ دستانِ حسین، اصغر كُشی شد

اكبر همین جا پیكرش شد ارباً اربا
قاسم همین جا سینه اش شد مثل زهرا

اینجا تن پاكت میان خون وضو كرد
شمر آمد و با خنجرش قصد گلو كرد

خنجر نبُرّید و لعین كاری مگو كرد
لج كرد و با چكمه تنت را پشت و رو كرد

با پشتِ خنجر آنقَدَر زد تا سر افتاد
بالای تلِ زینبیه خواهر افتاد

* زینب گودالِ قتلگاه رو دید گریبان پاره نکرد، کنار جسم پاره پاره ی علی اکبرم اومد، کنار قبر علی اصغر هم اومد اما گریبان پاره نکرد، شام رو دید گریبان پاره نکرد، کوفه سَرِ حسین رو بالا نیزه دید گریبان پاره نکرد، دو جا زینب گریبان پاره کرد، یه جا تو مجلسِ یزید،یه جا هم مثل امروز اومد کنارِ قبرِ داداش، اول با تعجب قبرِ حسین رو تماشا کرد، گفت: داداش! یعنی من باور کنم زنده ام و کنارِ قبرِ برادرم ایستادم؟ مگه من نَفَسم به نَفَسِ تو بند نبود حسین؟ مگه من جونم به تو بند نبود حسین؟ دست برد زیرِ چادر گریبان پاره کرد…*

آنان كه بابای تورا تكفیر كردند
در چند ساعت، خواهرت را پیر كردند

جسم تو را آماج صدها تیر كردند
مركب سواران پیكرت را زیر كردند

میتاختند و خاك مقتل گرم میشد
با سُمِّ مركب استخوانت نرم میشد

زخمی به بازوی تو خورد و دید خواهر
سنگی به اَبروی تو خورد و دید خواهر

نیزه به پهلوی تو خورد و دید خواهر
پنجه به گیسوی تو خورد و دید خواهر

تو روی نیزه رفتی و من روی محمل
قرآن تلاوت كردی و بُردی ز من دل

از بالِ جبرائیل شهپر را گرفتند
اسبابِ معراجِ كبوتر را گرفتند

از ما تقاصِ بدر و خیبر را گرفتند
هر كار كردم باز معجر را گرفتند

بی روسری بودم ولی با آستینم
گفتم كه ناموس امیرالمؤمنینم

بی تو میان كوچه و بازار رفتم
با محملِ بی پرده در انظار رفتم

قامت خمیده میانِ آن اشرار رفتم
با دستهای بسته تا دربار رفتم

یادم نرفته ازدحام مردها را
بی قیدیِ دستان آن ولگردها را

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

اربعینِ،دل غمینه
از سفر برگشته زینبِ حزینه

زار و خسته، دل شکسته
با یه دنیا، غصه و غم تویِ سینه

اکبرت کو؟اصغرت کو؟
غیرتی عباسِ من، آب آورت کو؟

چقدر خلوتِ دورت
سَرِ تو رو نیزه بود، پس پیکرت کو؟

پاشو ببین، خواهرت و میشناسی یا نه؟
ببین رباب، همسرت و میشناسی یا نه؟

سکینه رو، دخترت و میشناسی یانه؟
آره یا نه؟

مهربون یار، میزنم زار
چشمِ تو روشن، من و بردن به بازار

من که دیدم، لحظه لحظه
خون می بارید از دو چشمایِ علمدار

بذار بگم، از اون محله ی یهودی
بذار بگم، از ضربِ سیلی و کبودی
بذار بگم، رقیه رو کشتن نبودی

میگم حالا، بذار بگم
گوشواره ی دخترت رو بردن

النگویِ خواهرت رو بردن
گهواره ی اصغرت رو بردن

میگم حالا، بذار بگم
اون کوچه های شهر شامُ

شلوغی و اون ازدحامُ
سَرِ شکسته، سنگِ بامُ

بذاربگم، رو گردنا ردِ طنابُ
دخترایِ ابوترابُ
خواهرِ تو، بزمِ شرابُ

*اولین دسته ی سینه زنیِ کربلا میدونی کی راه افتاد؟ امروز بود، وقتی امامِ سجاد دید همه چند ساعت سیر گریه کردن، یه وقت بلند شد، فرمود: خواهرا، مادرا! خدا خیرتون بده، اما گریه هاتون رو تموم نکنید، من کار دارم با این گریه ها، برا اکبرِ ما گریه کردید، برا اصغرِ ما گریه کردید، برا بابام حسین ناله زدید، اما میخوام دسته راه بندازیم، همه با هم بریم علقمه، یکی هست مادرش با ما نیومده، مادرا براش مادری کنن…
این دسته راه افتاد، همه راه افتادن، ای اهل حرم میر و علمدارنیومد، یه وقت دیدن سکینه خودش رو رویِ قبرِ بابا انداخته، نمیاد، امام سجاد صدا زد: خواهرم! بیا، همه با هم باید بریم. گفت: داداش! من همین جا می مونم، همین جا برا عمو گریه میکنم، چرا نمیایی؟ گفت: داداش! من از عمو خجالت میکشم، آخه من بودم مشک رو به عموم دادم، عموم رفت دیگه برنگشت،حسین…*

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به سیدالشهدا (ع) تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

نازنین یار مرا باز ندیدی باشد
به گمانم که دل از من تو بریدی باشد

بود همواره امیدم که مرا میخواهی
من همانم که نشستم به امیدی باشد

بینِ بازار غلامان نظر انداخته ای
جنسِ مرغوب نبودم نخریدی باشد

دست عشاق گرفتیُ و حرم بردی
طبق معمول زمن دست کشیدی باشد

این همه زار زدم داد زدم کربُبَلا
این حرم گفتنِ من باز نشنیدی باشد

روا بود که گریبان زعشق پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ..

این دلِ تنگم غصه ها دارد
گوییا میلِ کربلا دارد ..

کربلا .. کربلا ..

میروم بینم در کجا زینب
شِکوه از شمرِ بی حیا دارد

حسین …..

______________________________________________________________________

متن نماهنگ و توسل به سیدالشهدا (ع) تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

تو سجده میگم الحمدالله
که اسم من شد نوکرِ ابی عبدالله
یه روزی پیرغلام تو میشم ان شاالله

من اون چشمی که تو روضه نمیباره نمیخوامش
زبونی رو که اسمت رو نمیاره نمیخوامش
من اون دستی که واسه تو،نزد سینه نمیخوامش
رفیقی که توی روضه نمیشینه نمیخوامش ..

اشکِ چشامون سلاحِ ما شد
حسینیه و هیئتا پناهِ ما شد
با قطره اشکِ روضه پاک گناهِ ما شد

بزار بگم با زبونِ ساده
همین حسین حسینم از سرم زیادِ
خدا اجازه شو به هر کسی نداده
زهرا اجازه شو به هر کسی نداد

اگه تنهام تو این دنیا
خدا رو شکر تو رو دارم
همه دار و ندارم رو
به لطفِ تو بدهکارم

شده اشکِ چشام جاری
شده گریه به تو کارم
میدونم که دوسم داری
منم آقا دوست دارم

از تربت تو شفا میگیرم
میگم حسینُ زیرِ قبه جا میگیرم
از دستایِ رقیه کربلا می گیرم

بزار بگم با زبونِ ساده
همین حسین حسینم از سرم زیادِ
خدا اجازه شو به هر کسی نداده
زهرا اجازه شو به هر کسی نداده

از اون اول با یک ذره
زِ خاکت وا شده کامم
از اون اول شدم نوکر
شده عبدالحسین نامم

چی می خوام من از این بهتر منم نوکر تو آقامی
منو تنها نمیزاری قیامت هم تو باهامی

تو سجده میگم الحمدالله
که اسم من شد نوکرِ ابی عبدالله
یه روزی پیرغلام تو میشم ان شالله

بزار بگم با زبونِ ساده
همین حسین حسینم از سرم زیادِ
خدا اجازه شو به هر کسی نداده
زهرا اجازه شو به هر کسی نداده

______________________________________________________________________

متن زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

از دلِ خسته سلام
اربعین اومد و خوردم به دَرِ بسته سلام

از دلِ خسته سلام
از همین دور به اون گنبد و گلدسته سلام

از یه بیچاره سلام
از یه دلشکسته که خیلی دوست داره سلام

ندارم چاره سلام
هم شدم خونه نشین هم شدم آواره سلام

سال قبل کجا بودم
تو همین لحظه ها آواره تو کربلا بودم

سال قبل کجا بودم
روز اربعین تو اون حریم با صفا بودم

من که هر سال اومدم
میرسیدم از نجف به کربلا به مقصدم

به تو صدبار سلام
به علی اکبر تو از همه انصار سلام

به تو ای یار سلام
به تو و علقمه و صحن علمدار سلام

به تو از نوح سلام
به تو از کل ملائک به تو از روح سلام

به تو مذبوح سلام
به سر زخمی و اون پیکر مجروح سلام

السلام علی الشیب الخضیب

______________________________________________________________________

متن زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

یه عُمرِ که با قابِ عکسِ حرم
شب و روزمو هق هق میکنم

بذار زائرِ اربعينت بشم
وگرنه از این دوری دِق میکنم

همه کوله بارِ سفر بستنُ
با پای پیاده هوایی میشن

فقط من از این فیض بی بهره ام
رفیقام دارن کربلایی میشن

نذار آبروم بیشتر از این بره
بگو دردم و با کی قسمت کنم؟

یا راهی جلو پام بذار یا بگو
چجوری به این دوری عادت کنم؟

اگه کربلاتو نبینم حسین
بگو پس چه خاکی بریزم سرم؟

آخه تا کِی این دوری و دوستی؟
بذار پا برهنه بیام تا حرم

رسیده به اینجام صبوری بسه
میشه تا حرم زیرِ بارون بیام؟

میخوام اینقدَر گریه زاری کنم
که قبل از رسیدن بگیره صدام

میخوام خسته از راه رفتن بشم
مثه بچه هات غرقِ تاول بشم

میخوام یادِ دروازه ی ساعات
دَمِ مرز مهران مُعطّل بشم

چجوری به یاد غمات باشمُ
توی خیمه ها استراحت کنم؟

مگه میشه یادِ رقیه ات باشم
ولی لحظه ای خواب راحت کنم؟

میخوام هر دقیقه بباره چشام
به یادِ دلِ خسته ی خواهرت

میخوام وقتی که تشنه میشم بگم:
فدایِ لبِ تشنه ی اصغرت

خلاصه میخوام کربلایی بشم
تا بلکه مثه حُر زُلالم کنی

بدي كردم اما اميدم اينه
بحقِ رقیه ات حلالم کنی؟

خودت میدونی بیشتر از هرکسی
به ایل و تبارت ارادت دارم

درسته سعادت ندارم ولي
به دل آرزویِ شهادت دارم

اگه مقتدامون تو باشی حسین
خداشاهده جون دادن سخت نیست

بقرآن کسی شاه باشه ولی
نباشه غلامِ تو خوشبخت نیست

خيلي از بچه هاي محله مون
سالِ اولِ كه كربلا ميرن

هواشون و داري حتماً ميدونن
آخه همسايه ي امام رضان

خدا از ما نگيرِ رعيتي رو
حرفِ من حرفِ دلايِ بي كَسِ

قربونِ آقام برم كه تا ابد
يه امام رضا دارم برام بسه

قربونِ كبوترايِ حرمت، امام رضا!
دعوتم كن كه بيام تو حرمت، امام رضا!

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

“السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ”

هر کس که خاکِ تو نشد عزت ندارد
بی روضه دنیا ذره ای لذت ندارد
بیچاره آنکه حسرتِ تربت ندارد
عُمرِ بدونِ نوکری برکت ندارد

*اي حسين! جامونده هاي اربعين رو يه نگاهي كن…*

نوکر پُر از حرف است اشکِ روضه هایش
شیعه به قنبرهاش هست و فضه هایش
دینِ خدا، دین نیست وقتی حوزه هایش
قاضی و شاه آبادی و بهجت ندارد

اسلام ما مدیون اسلام حسین است
مرغ دلم عُمری ست در دام حسین است
ذکر شب قبرم فقط نام حسین است
نوکر میان قبر خود وحشت ندارد

جامانده های کاروانِ کربلاییم
دلتنگِ شبهای قشنگ نینواییم
ما روز و شب دربدرِ این روضه هاییم
دیوانگی روز و شب و ساعت ندارد

یادش بخیر این روزها مَشایه بودیم
با دوستانِ تو رفیقِ پایه بودیم
بالاتر از این، با خودت همسایه بودیم
امسال انگار این گدا قیمت ندارد

آموختیم از لشکرِ در قِلَّتِ تو
باشیم با هیهات منا الذلت تو
تو رهبر ما هستی و ما ملت تو
مثل تو آقا کشوری ملت ندارد

این درد جز با گریه راهِ حل ندارد
غم مرهمی جز خواندن مقتل ندارد
پایِ رقیه طاقت تاول ندارد
اما به غیر از دیدنت حاجت ندارد

یادم می آید سمت تو لشکر کشیدند
کاری ندارم هر چه دیدند و شنیدند
اما خودم دیدم سرت را می بریدند
داغی شبیه داغ تو وسعت ندارد

*حالا گريه كن ها گريه كنن، از زبانِ زينب سلام الله عليها ميخونم…*

یادت که نرفته پَرِ من سالم بود
هنگام وداع سَرِ من سالم بود

تا رفتن تو پیکر من سالم بود
هم چادر و هم معجر من سالم بود

گودال که رفتی جگرم ریخت به هم
در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم

در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین
یک شهر، نگاه بی حیا دید حسین
هر کوچه که رفت آشنا دید حسین
همسایه ی سابقم مرا دید حسین

با خونِ سرم وضو گرفتم فهمید
از اُمِ حبیبه رو گرفتم فهمید

هرچند به اقتدار،گریان رفتم
هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم
در شهرِ علی به کنج زندان رفتم
با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم

خم بود سرم ولی دلیری کردم
با رخت اسیریم امیری کردم

از درد شدید جان به سر بودم من
معطل به میان هرگذر بودم من
زخمی هجومِ صد نفر بودم من
آزرده ی قوم بد نظر بودم من

یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم
با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم
قصری که خودت هم آمدی رفت حرم
دیدی چقدر جای بدی رفت حرم

شد در دلت آشوب بمیرد زینب
دندان تو و چوب بمیرد زینب

از شام نگو نپرس اوقاتش را
بهتر که تو نشنوی حکایاتش را
دلشوره دروازه ي ساعاتش را
باید برسی حسابِ الواتش را

در پیشِ نگاه اشکبارِ تو زدند
هر طورکه شد مرا کنار تو زدند..

#شاعر سید پوریا هاشمی

*عمه ي سادات، افتاد رويِ قبرِ ابي عبدالله، ديدن هي خاك بر ميداره به سر ميريزه، از اين خيلِ زن و بچه، دو تا خانوم كنار كشيدن، اولين كسي كه كنار رفت رباب بود، يه نگاه كرد گفت: رباب كجاست؟ من رباب رو نمي بينم، ديدن صدايِ گريه اش از دور مياد، اومد ديد صورت رويِ خاك گذاشته، هي ميگه: علي لاي لاي…خانوم! همين جا بود ديدم دفنش كردن…يه خانوم هم سكينه، ديدن يه ظرف آبي رو برداشته، داره ميره علقمه، كنارِ قبرِ عباس..عموجانم!…*

حتماً خبر داري مرا بازار بردن
ما را ميانِ مجلسِ اغيار بردن….

حسين….

______________________________________________________________________

متن مناجات و توسل به امام زمان (عج) تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

خیری نرساندم که مرا یار بخوانی
از عشق خودت جاری و سرشار بخوانی

حق داری اگر گریه کنی گوشه ی خیمه
از معصیتم در حَدِ طومار بخوانی

شرمنده ام آقا ولی ای کاش مرا هم
یکبار فقط یارِ وفادار بخوانی

وقتش شده از کعبه حسینیه بسازیم
برگردی و از سید و سالار بخوانی

در گوشه ای از کرب و بلا روضه بگیری
ای اهل حرم میر و علمدار بخوانی

با پنج تنِ آل عبا هر شبِ جمعه
از غربتِ زینب، سَرِ بازار بخوانی

*آخ بمیرم ! خود بی بی هم وقتی اربعین اومد کربلا ، گفت: …*

باز آمده ام تا زِ من از شام بپرسی
از بودنمان در مَلأ عام بپرسی

حسین جان …..

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

*چهل روز ، چهل سال گذشت عزیز برادرم…*

کی بود گمانم که کند دشمن جانی
بر مُصحفِ صد پارۀ من اسب دوانی

ممنوع شود دیده ام از اشک فشانی
مهلت نَدهندم که کنم مرثیه خوانی

شب تا به سحر دست به دعا بر تو گرفتم
در حبس غریبانه عزا بر تو گرفتم

*از کدوم درد و دلام برات بگم…*

از زمزمه و گریه ی آهسته بگويم
از دست به زنجیر ستم بسته بگویم

از کعبِ سنان و بدنِ خسته بگویم
از بارش سنگ و سَرِ بشکسته بگویم

اینها همه از دُختِ علی خَم نکند پشت
ای لاله ی پرپر شده داغ تو مرا کشت

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

*دلهایِ همه پر میزنه برایِ کربلا ، گفت: …*

ای در حصیر جمع شده زیرِ آفتاب
من باز گشتم از سفری غرقِ التهاب

محمل نشینِ کوچه و بازارت آمده
از شامِ کینه گستر و از کوفه ی خراب

ای سوره ی مُقَطَّعُ الاَعضا نظاره کن
در اشکِ من نمایِ چهل روز انقلاب

باقی نمانده غیرِ همین چند آیه ام
می مُرد کاش زینبِ تو یَابنَ بوتُراب

*حسین ……بذار فقط چندتاشو برات بگم داداش…*

زخمِ زبانُ کعبِ نی و تازیانه ها
باران سنگ و آتش و هر لحظه اضطراب

در ازدحامِ هرزه نگاه حرامیان
گاهی اسیر سلسله بسته در طناب

حسین جان !

بازارِ برده ها ، نوامیسِ مرتضی
بزمِ حرام و قهقه ی مجلس شراب

آقا ….حسین جانم

کردم هزار مرتبه مرگ از خدا طلب
تا نازدانه ات به کنیزی شد انتخاب

*گفت : حسین جان …*

از دختر خرابه نشینت زِ من مپرس
شرمنده است خواهرت از گفتنِ جواب

با بوسه از گلویِ تو دق کرد و جان سپرد
گردید آسمان و زمین بر سرم خراب

حسین …

از خیل داغ دیده در این روزهای تلخ
وای از دلِ سکینه و وای از دلِ رباب

وای از دلِ رباب…..

*الهی بمیرم دوسه روز این قافله موند کنارِ قبرها ..دستور داد زین العابدین: عمه جان ! اجازه میدی قافله آماده شه برگردیم مدینه؟
عرضه داشت:امر ، امرِ شماست …هر چی شما بفرمایید …
همه رو جمع و جور کردن.. سوار بر محمل ها …یه وقت دیدن خانم رباب اومد خدمتِ حضرت زینب ، عرضه داشت ؛ بی بی جان! خواهش میکنم اجازه بدین من بمونم، من هنوز یه دلِ سیر برا حسینم گریه نکردم…
به زین العابدین گفتن، آقا اجازه داد.. این خانم موندش کنارِ قبرِ ابی عبدالله…
آنقدر زیر آفتاب می نشست نوحه می کرد، گریه می کرد ..میگن رنگ صورت عوض شده بود، حرارت آفتاب تمام پوستِ صورت رو سوزونده بود…
زنانِ بنی اسد اومدن گفتن ..خانم جان!
اجازه بده حداقل برات یه سایه بون بزنیم …فرمود؛ نه! خودم دیدم اینجا بدن عزیزم زیرِ آفتاب, رویِ خاکها رها بود …
باید بگیم این یه خانم بود …یه همسر با وفا بود، که ابی عبدالله از این نعمت برخوردار بود ….اما بمیرم برا دلِ امام حسن….یکی مثلِ رباب که کنار قبرِ شوهرش هم با وفا بود، آنقدر گریه می کرد ..
یکی هم مثلِ همسر امام حسن،تا آبِ زهر آلود و نوشید…گفت : آه جیگرم..
یه نگاه به جعده ملعونه کرد ، گفت ؛آخه مگه من بد همسری برای تو بودم ؟
آه، یا امام حسن ….
هرجا هستی صِدام رو می شنوی ، چه قدر خوب شد شام اربعین حواله شد اسم امام مجتبی رو هم ببریم…اگه ما نبودیم کربلا ، اما آنقدر بودن امسال اربعین هم اربابتون حرمش غریب نبود…چه جمعیتی بود کربلا، الهی بمیرم که الان کنار قبر امام‌حسن یه زائر هم نداره..

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل به سیدالشهدا (ع) تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

دو ساله بی قرارتم
دو ساله دور از حرمم
خودت آقا خوب میدونی
منتظرِ محرمم ..

تنگ دلم، خونِ دلم با گریه میگیره صدام
دیوونه‌ی، شنیدنِ اذونِ صبحِ کربلام

پیرهن مشکی میپوشم
میخوام که رو سپید بشم
شاید منم تو اربعین
خدا بخواد شهید بشم

چایی روضه هات حسین
هرکی رو آدم میکنه
گمون کنم که چایی رو
مادرِ تو دم میکنه

حسینِ‌من حسینِ‌من
ضیاء هر دو عینِ من ..

غیر از تو نیستیم مسلمانِ هیچ کس
غیر از تو نیستیم پریشانِ هیچ کس

ما غیرِ دامنِ تو که حبل المتینِ ماست
دستی نمیبریم به دامانِ هیچ کس

قربانی توییم لک الحمد یا حسین
یعنی نمیرویم به قربانِ هیچ کس

کشتی تویی نجات تویی رهنما تویی
دل خوش نمیکنیم به سُکّان هیچکس

من آفتاب کرببلای تو را حسین
هرگز نمیدهم به گلستان هیچکس

روزی رسان زندگی ما رقیه است
ننشسته ایم ما به سر خوان هیچکس

جز گریه ای که بهرِ تن بی سر شماست
خیری نداشت دیده‌ی گریانِ هیچ کس

بعد از لب مبارکت ای قاری غریب
چوبی نخورد بر لب و دندان هیچکس

آنگونه ک سرت به روی نیزه آیه خواند
منبر نرفته قاری قرآن هیچ کس

خاتم‌ اگرچه داشت به انگشت خود ولی
انگشت را نداد سلیمان هیچکس

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

دوباره بغض و کمی آه، علتش این است
حرم نرفته بمیرم؟ خجالتش این است

*كاش اينطوري مارو امتحان نمي كرديد، كاش لااقل ميگذاشتيد مي اومديم كربلا مي مرديم ديگه بر نمي گشتيم، شما مارو اينطور عادت داديد كه يك سال منتظر بوديم اربعين با زن و بچه هامون بياييم كربلا…*

سلام می‌‌دهم از بام خانه سمت حرم
ببخش نوکرتان را، بضاعتش این است

*مي دونم همه ي شما بهونه داريد اين شبا، اسمِ كربلا ميآد بي قرار ميشيد، دستِ خودتون نيست، حسين جان! گلايه دارم، مگه جا كم مي اومد كربلا؟ اصلاً ما بد، آلوده، مگه گنهكارا رو كربلا راه نميدن؟ مگه بيچاره هارو كربلا راه نميدي؟…*

به قطره قطرۀ اشکم، مَلَک خورَد غبطه
که اشک روضۀ ارباب، قیمتش این است

*امام صادق فرمودند: هر وقت توي روضه ي جَدِ ما اشكت جاري ميشه، پلكت خيس ميشه، اون لحظه مادرم زهرا داره نگات ميكنه، برات دعا ميكنه…*

شفای هر مرضی گشت، خاک تربت دوست
چه‌ها کند نظرش آنکه تربتش این است

*حرفِ دلت رو بگم به آقا…*

حالا كه من از حرم دورم
درمونم صبرِ، آخه مجبورم

يه سلام ميدم با حسرت، سمتِ كربلا
آرزو دارم بميرم، حرمت كربلا

غمِ كربلا، منو ميكُشه
دلِ من فقط، به حرم خوشه

*هر كي كربلا ميخواد، هر كي ميخواد امشب بره زيارت، ناله بزنه:حسين….” أَلسَّلامُ عَلىكَ يا مَظلوم، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیب، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريب” حالا بذار زينب روضه بخونه…”

از سفرِ شامِ بلا رسيدم
از بعدِ تو يه روزِ خوش نديدم

پاشو ببين چيا به روزم اومد
پاشو نگاه كن به قدِ خميدم

رسيده خواهرت،بعدِ يه اربعين بالا سَرِت
نپرس كه چي شده، اگه بگم نميشه باورت
ببخشش منو اگه، خرابه شد مزارِ دخترت

*از زينب اين سئوال رو نكن، چرا رقيه ام رو نيآوُردي؟…

وقتي كاروان رسيد كربلا، راوي ميگه: ديدم همه چشمشون به زينبِ، عمه چه ميكنه، يه وقت ديدن زينب نذاشت ناقه بايسته، خودش رو يه جوري از ناقه رويِ زمين انداخت، ديدن ديگه نميتونه راه بره زينب، رو زانو اومد كنارِ قبرِ برادر، سلام داداش! پاشو برات آب آوُردم…گفت: داداش!…*

به زخمِ قلبِ عزادارِ من نمك زده اند
حسين!چشمِ تو روشن، مرا كتك زده اند

هنوز لحظه ي افتادنِ تو يادم هست
جدال بر سَرِ پيراهنِ تو يادم هست

*ديدم يكي داشت لباست رو مي كند، يكي داشت سرت رو از بدن جدا مي كرد، ساربان دنبالِ انگشتر بود..*

سنان و شمر ز رويت عبور مي كردند
مرا به زيرِ لگد از تو دور مي كردند

تن تو پیشِ نگاهم بدون رخت شدُ
سر تو بسته به یک شاخه ی درخت شدُ

به جای آب و غذا غصه ی تو را خوردم
محله ی خودمان، سنگ بی هوا خوردم

محله های شلوغ یهود را دیدم
شراب خوردن قوم حسود را دیدم

به روی تخت نشست و به رتبه ام خندید
چقدر در وسط حرف و خطبه ام خندید

مرتباً به دهان تو چوب میکوبید
به گریه هرچه که گفتم نکوب، میکوبید

در اين سفر يك اشتباه كردم
تو چوب خوردي من نگاه كردم

*جلو چشمان زن و بچه ات چوب به لب و دندان تو ميزد، اين نامرد كه چوب رو بلند مي كرد، بچه ها دامنِ زينب رو مي گرفتن، عمه! ببين با سَرِ بابام چه ميكنه…هر چي نفس داري بگو: حسين!…*

______________________________________________________________________

متن سینه زنی و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

«شیخ طوسی» از «صفوان جمّال» روایت می کند که گفت : مولایم امام صادق علیه السلام در ارتباط با زیارتِ اربعین به من فرمود : هنگامی که روز بالا آمد خطاب به امام حسین علیه السلام می گویی:

اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللهِ وَ حَبیبِهِ، اَلسَّلامُ عَلی خَلیلِ اللهِ وَ نَجیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلی صَفِیِّ اللهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ، اَلسَّلامُ عَلیَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ ، اَلسَّلامُ علی اَسیرِ الْکُرُباتِ، وَقَتیلِ الْعَبَراتِ،

اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ، وَابْنُ وَلِیِّکَ، وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ ، اَلْفآئِزُ بِکَرامَتِکَ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ، وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ، وَاجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ ، وَجَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ، وَقآئِداً مِنَ الْقادَةِ، وَذآئِداً مِنْ الْذادَة ، وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَْنْبِیآءِ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلی خَلْقِکَ مِنَ الأَْوْصِیآءِ ، فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ،

وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَباعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الأَْدْنی، وَشَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّی فی هَواهُ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ، وَحَمَلَةَ الاَْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً، حَتّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ ، اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً، وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً،

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ، عِشْتَ سَعیداً، وَمَضَیْتَ حَمیداً، وَمِتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً ، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللهِ، وَجاهَدْتَ فی سَبیلِهِ حَتّی اَتیکَ الْیَقینُ ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ،

اَللّهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِیٌّ لِمَنْ والاهُ، وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فیِ الاَْصْلابِ الشّامِخَةِ، وَالاَْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعآئِمِ الدّینِ، وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ، وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ، اَلْهادِی الْمَهْدِیُّ ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوی، وَاَعْلامُ الْهُدی، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقی، وَالْحُجَّةُ علی اَهْلِ الدُّنْیا،

وَاَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ، وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ، بِشَرایِعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی ، وَقَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ، وَاَمْری لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ ، حَتّی یَاْذَنَ اللهُ لَکُمْ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ، وَعلی اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ، وَشاهِدِکُمْ وَغآئِبِکُمْ، وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ، آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.

______________________________________________________________________

متن زمزمه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

بغض گلومو میگیره، اشک میشینه رو گونم
مثلِ روضه ی سقا، بی قرارِ بارونم

ای غمِ عزیزِ من، هم غمی و هم شادی
گریه کردم و دیدم آبرو به من دادی

حرارتِ عشقِ تو، تو قلبِ من می مونه
غمِ تو هم دردِ من، غم تو هم درمونه

صدات کردم نگام کردی
میدونم که صدام کردی

به این پرچم، دخیل بستم
به دست تو، رسید دستم

ای ستاره ی روشن، تو شبای تاریکم
از همه اگه دورم، با غمِ تو نزدیکم

داغ ماتمت بازم، دم میگیره تو سینم
هر کجای این دنیا، اسمی از تو میبینم

به هر طرف رو کردم، به جز تو خورشیدی نیست
به غیر دستای تو، به هیچکی امیدی نیست

صدات کردم نگام کردی، میدونم که صِدام کردی
به این پرچم دخیل بستم، به دست تو رسید دستم

تو مسيرِ تو بودم، رويِ ماهِ بوسيدم
باز دوباره اين شب ها، خواب كربلا ديدم

اي بهشتِ موعودم، از فراغ تو خوندم
كارمون گدايي شد، با رقيه جا موندم

دلِ من اين شب ها، با درد و غم سر كرده
كيه كه اين دوري و فراقُ باور كرده

اگه دورم، گرفتارم
بدم اما، دوست دارم

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان برآید

گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بویِ مُشکِ ناب و عنبر آید

به رسم ديده بوسي با عزيزان
ز حسرت از مدينه مادر آيد

پس از يك اربعين هجران و دوري
به ديدارِ برادر، خواهر آيد

به‌گوشم عمه از گهواره‌یِ گور
صدايِ شيرخواره اصغر آيد

مهار ناقه را یک‌دم نگه دار
که استقبال لیلا، اکبر آید

*چهل روز بعد از شهادت ابي عبدالله،جابر بن عبدالله انصاري با عطيّه كوفي اومدن كنار فرات، غسل زيارت كردن، لباس احرام پوشيدن، عطيّه دستِ جابر رو گرفته، جابر نابيناست، ديد عطيّه داره قدم هاش رو تند تند بر ميداره، صدا زد: عطيّه قدم هات رو آروم بردار، اين سرزمين و اين زيارت فرق داره، هر قدمي رو بر ميداري آهسته بردار…رسيد كنارِ قبر ابي عبدالله، عطيّه دستش رو گرفت گذاشت رو قبرِ حسين…نوشتن همچين كه دستش رسيد رو قبر، از هوش رفت، تا سه بار از هوش رفت به هوش اومد، عطيّه به هوشش آوُرد، يه وقت صدا زد:” السلام عليكَ يا اباعبدالله” سه بار سلام داد به ابي عبدالله، ديد صدايِ جواب سلامش نميآد، گفت: حسين جان! در مدينه تويِ سلام كردن از من سبقت مي گرفتي، حالا چي شده هر چي صدات ميزنم جوابِ سلامم رو نميدي؟ خودش جواب خودش رو داد، جابر چه جوري توقع داري سري كه از بدن جدا شده و فاصله ي زيادي از بدن داره جواب سلامت رو بده…تو همين حين يه وقت شنيد صداي يه قافله داره مياد، عطيّه صداي چيه؟ برو ببين اين قافله مالِ كيه، رفت خبر آوُرد: جابر! قافله، قافله ي امام سجاد و كربلايي هاست. جابر گفت: دستِ من رو بگير ببر استقبال…
قافله رسيد كربلا، ارتفاع ناقه ها بلنده، سوار بايد صبر كنه اگه بخواد پياده بشه، ساربان بياد، عنانِ ناقه رو بگيره، بعد شتر رو به زانو در بياره، بعد سوار راحت پياده بشه، همه ميگن: اين زن و بچه اينقدر دلشون تنگ بود ديگه صبر نكردن ساربان بياد شتر رو به زانو در بياره، از بالاي ناقه ها خودشون رو روي زمين انداختن…
اما من يه علت ديگه اي رو هم برات بگم: اينا وقتي ميخواستن از بالاي ناقه پياده بشن، عباس مي اومد زانو ميذاشت، اينا وقتي ميخواستن از بالاي ناقه پياده بشن علي اكبر مي اومد دستشون رو مي گرفت، گفتن: اين ساربان ها كين بخوان مارو پياده كنن، ما ناموسِ آل الله هستيم، لذا خودشون رو انداختن از بالاي ناقه ها رويِ قبرها، نشستن كنارِ قبرها…*

هـر یکی در جستجوی تربتی
بر لب هر یک کلامی صحبتی

آمده همراه دخت بوتراب
بر سر ابن قبر کلثوم و رباب

زینب از م‍‍ژگان خود یاقوت سُفت
داستان این سفر را باز گفت

گفت ای سالار زینب السلام
شمعِ شام تار زینب السلام

بر تو پيغام سفر آورده ام
از فتوحاتم خبر آورده ام

______________________________________________________________________

متن روضه و توسل تقدیم به جاماندگان از کنگرۀ عظیم اربعین

*شروع كرد با ابي عبدالله حرف زدن:..*

اي مسافرِ خورشيد، چشمِ مارو تر كردن
تو به زير خاك و من، با غمت سفر كردن

تو نبودي و بي تو، با سرت كجا رفتم
از رو نيزه افتادي، من زيرِ دست و پا رفتم

گلايه ي اين راه و اگه نبود نامحرم
كنارِ قبرِ خاكيت، برايِ تو مي گفتم

چهل منزل فدات بودم
من اي مظلوم صدات بوت

يادمه چه داغي بود، پيكرِ تو شد غارت
از تو رد شدن حالا، كربلات شده تربت

اين چه امتحاني بود، زنده ام بدونِ تو
از رقيه مي پرسي، مي ميرم به جونِ تو

عجب شبِ سنگيني، خرابه عاشورا بود
كاشكي كه من مي مردم، دخترِ تو اينجا بود

از اين غصه، زمين گيرم
دلم خون شد، ببين پيرم

*خيلي مصيب ها تويِ راه سرشون اومد، ولي طبق فرموده ي امام سجاد، فرمود: براي ما هيچ كجا مثلِ شام نبود، مخصوصاً محله ي يهودي هاي شهرِ شام…
زينب زد رويِ قبرِ برادرش، گفت: داداش! من ناموسِ تو بودم، من پرده نشينِ خونه ي علي بودم، خبر داري تويِ شام چي شد؟…*

خصم بد آئین به جای احترام
کرد اعلان بر یهودی‌های شام

این اسیران عترت پیغمبرند
این زنان از خاندانِ حیدرند

این سَرِ فرزندِ پاک حیدر است
روز، روزِ انتقامِ خیبر است

طبقِ فرمانِ امیرِ شهر شام
جمله آزادید بهر انتقام

این سخن تا بر یهود اعلام شد
شام ویران شام‌تر از شام شد

آن قدر آلِ پیمبر را زدند
دخترانِ ناز پرور را زدند

پیر زالی دید در شامِ خراب
بر سر يك نیزه قرصِ آفتاب

آفتابی نه سری در اَبر خون
لب کبود اما رخ او لاله گون

از یکی پرسید این سر زآن کیست
گفت: این رأس حسین بن علی است

وای من ای وای من ای وای من
کاش می‌مردم نمی‌گفتم سخن

*اين پير زن تويِ ايواني ايستاده بود، به نيزه دارِ سر ابي عبدالله اشاره كرد گفت: بيا جلو، يه گردن بند طلا بهش نشون داد، گفت: بيا جلو، اين جايزه ي تو، اينقدر سر جلو اومد، مقابل ايوان اين خانه قرار گرفت…*

آن جنایت پیشه با خشم تمام
زد سنگي بر رويِ امام

آن سر، آن آئینۀ حق الیقین
اوفتاد از نیزه بر روی زمین

* امام سجاد كمتر نفرين مي كرد، ولي اينجا راوی ميگه: خيلي دلش سوخت اين صحنه رو ديد، ديد اين پيرزن و دختراش يه سر رو هدف گرفتن دارن ميزنن، همون جا دستش رو بلند كرد، گفت: خدايا! امونشون نده، نوشتن سقف خانه بر سر اينا خراب شد…
بذار علقمه هم ببرمت،توي مقتل ها نگاه كني يه جا ننوشتن كه بچه ها با عباس خداحافظي كرده باشن، برا علي اكبر نوشتن، برا قاسم و برايِ خود ابي عبدالله هم وداعِ بچه ها رو نوشتن، اما براي عباس ننوشتن، چون بچه ها مي دونستن عباس بره برميگرده، شك نداشتن…اربعين، سكينه گفت: من مشكِ آب رو به عموم دادم، اولين دسته ي عزاداري اربعين درست شد، اومد خدمت امام سجاد، گفت: داداش! قبر عموم كجاست؟ اومد كنارِ علقمه، تا قبر رو ديد، ديدن سكينه عقب عقب ميره، برادر! اين قبرِ كوچيك برا كيه؟ يه جرعه آب ريخت رويِ قبر، صدا زد: عمو! پاشو ديگه آب آزاد شد…*

هر كجا خصمِ زبون عمه ي ما را ميزد
اي عمو! دستِ علم گيرِ تو آمد به سرم

 

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.