متن روضه و توسل ویژه شب اول محرم ۱۳۹۹

متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
محرم شد
بازم تو کوفه مسلمِ تو تنها شد
خیمههای غریبی تو برپا شد
بازم سر انگشتر تو دعوا شد
محرم شد
دوباره میشه دختر تو جون بر لب
دوباره قصهی اسارت زینب
دوباره آه و گریه از غمت هر شب
گدا مگه جز تو کیو داره؟
یا ثارالله وابن ثاره…
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله و ابن ثاره…
*حالا مسلم داره میگه..*
ازت دورم
نمیدونم کجای این بیابونی
شاید داری نامه ی من رو می خونی
حالِ دلِ مسلمتو نمی دونی
ازت دورم
به جاده ی اومدنت نگاه کردم
از این بلندی هی تو رو صدا کردم
برای بچههای تو دعا کردم
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره…
مگه بگم نیا، اثر داره؟
یا ثارالله وابن ثاره….
*این شبا اومدیم فقط بگیم دوست داریم…همین…دوست داریم…*
هراسونم…
از کوفیا از راه و رسمِ فرداشون
بویِ خدا نداره دیگه درداشون
چه میکنی تو با نگاهِ مرداشون..؟!
هراسونم...
نگه ندارن احترام زینب رو
هر ناکسی بیاره نام زینب رو
جواب نده کسی سلامِ زینب رو
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله وابن ثاره.…
مگه بگم نیا، اثر داره؟
یا ثارالله وابن ثاره.…
*خب روضه ی ما تمامِ…شب اولِ…نیتامون رو خالص کنیم…از خدا کمک بخوایم…*
سلام بی بی…
به روضه ی حسین، تو راهمون دادی
برای گریه به چشا توون دادی
راه بهشتی شدنو نشون دادی
سلام بی بی….
می بینمت تو کوچه ی عزاداری…
شده رو صورت کبودت اشک جاری…
با قدِ خم چه نوحه ای به لب داری
با تیر و تیغ و سنگ، توی گودال
یا ثارالله و ابن ثاره….
داره میره زینب دیگه از حال
یا ثارالله و ابن ثاره….
*بی بی سلام! ماه محرم شروع شد…*
سلام بی بی…
به روضه ی حسین، تو راهمون دادی
برای گریه به چشا توون دادی
راه بهشتی شدنو نشون دادی
سلام بی بی….
می بینمت تو کوچه ی عزاداری…
شده رو صورت کبودت اشک جاری…
با قدِ خم چه نوحه ای به لب داری
با تیر و تیغ و سنگ، توی گودال
یا ثارالله و ابن ثاره….
داره میره زینب دیگه از حال
یا ثارالله و ابن ثاره….
___________________________________________________________
متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
بِسمِ رَبِّ النُّور، رَبِّ العِشق، رَبِّ العالمین
بِسمِ احمد ، بِسمِ زهرا و امیرالمؤمنین
بِسمِ رَبِّ الجود، بسم مجتبی، بسم کریم
بِسمِ ثارالله، بِسمِ الله رَحمنِ الرَّحیم
السلام ای بهترین ماه، ای مُحرم السلام
السلام ای بهترین ارباب عالم، السلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمامِ روسیاهی دعوتم کردی حسین
تا شدم مجنونِ تو، عقلم دو چندان رشد کرد
در محرم نورِ ایمانم فراوان رشد کرد
ذره ای هستم که از مِهر شما آکنده ام
شک اگر کردم به درمانِ شما شرمنده ام
آنکه اهلِ حرف بود و در عمل جا زد منم
آنکه دائم پایِ عشقت رنگ می بازد منم
تو همان آقایی و روضه همان بيتُ الشفاست
گریه بر داغِ تو بر هر دردِ بی درمان دواست
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یاحسین
بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یاحسین
واجبِ عینی است، گریه قابل تبدیل نیست
کعبه هم تعطیل باشد، روضه ات تعطیل نیست
می شود این روضه ها بی سایبان هم برقرار
برتر از عرش است، روضه سقف می خواهد چه کار
چادر زهرایِ اطهر سایبانِ روضه هاست
بانویِ پهلو شکسته میزبانِ روضه هاست
ما تأسّی می کنیم امسال بر بانو رباب
سینه زن خواهیم شد حتی به زیرِ آفتاب
فاصله فرقي ندارد بهرمان بي اختيار
گریه باید کرد مثل مادرانِ داغدار
*امام صادق عليه السلام فرمود: “نوحوا عَلَی الحُسین، نوحَ الثَکلی عَلَی وَلَدَها” برا جَدِّ ما مثه مادراي جوان مُرده گريه كنيد…*
گریه های مادرانه یادگارِ فاطمه است
روضه خواندن کار ماها نیست، کارِ فاطمه است
*اگه ميخواي خوب گريه كني برا امام حسين، اين چند روز مواظب چشمات باش، به هر چيزي نگاه نكن، زيارت عاشورا رو بخون برايِ سلامتيِ هر كي كه داره پرچمِ ارباب رو بالا نگه ميداره، برا همه دعا كنيد…
شبِ اول، شبِ مسلم بن عقيلِ، با اذن حضرت مسلم واردِ دهه ي اول محرم ميشيم، هجده هزار نامه دادن به امام حسين كه ما بزرگتر نداريم، ما امام نداريم، ما رهبر نداريم، آقا فرمودند: من مي فرستم برادرم رو، پسر عموم رو، شخص قابلِ اعتمادي رو، اِبنِ عقيل رو…
حضرت مسلم حركت كرد، هزاران نفر اومدن استقبال،لذا وقتي اوضاع رو ديد نامه نوشت برا امام حسين، نوشت: ميخواي بياييد بيا…
اما چيزي نگذشت، قول پست و پول باعث شد دورِ مسلم رو خالي كردن، حالا مسلم تك و تنهاست.*
___________________________________________________________
متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
تو اين شهرِ غربت كسي رو ندارم
رو خاكِ غريبي اگه سر ميذارم
نبودي ببيني چه سنگِ دلاشون
من و راه ندادن تويِ خونه هاشون
غريب و پريشون و بي هم نفس
دارم بي تو فكرِ اَجَل مي كنم
يه گوشه تو اين شهرِ پستِ دو رو
بي تو زانوهامُ بغل مي كنم
حسين جان، حسين جان
حسين جان،حسين…
چه قلباي سنگي، چه چشماي هيزي
آخه دخترِ تو، كجا و كنيزي
حالا كه ميآيي، نيار دخترات رو
بكش رويِ اصغر، حسين جان عبات رو
مي بينم گوشايِ بي گوشواره رو
رويِ نيزه ها رأسِ شيرخواره رو
بميرم ربابت رو اين ميكُشه
ببينه تو بازار گهواره رو
حسين جان، حسين جان
حسين جان،حسين…
كجايي ببيني كه دستامُ بستن
تويِ كوچه هاشون سرم رو شكستن
من و تشنه بردن رو دارالاماره
تنم رو كشيدن به ميخِ قناره
قرارِ ما باشه وروديِ شهر
همونجا رويِ مركبِ نيزه ها
همونجا كه خواهرِ تو مياد
ميونِ نظرهايِ نامحرما
*آيت الله فاطمي نيا مي فرمايند: خانم ها بايد برا حضرتِ مسلم داد بزنن، چون هر كسي تويِ كربلا رو زمين افتاد، زنها از تو خيمه ها بيرون اومدن، برا اون شهيد ناله و عزاداري به پا كردن، اما وقتي حضرت مسلم از بالايِ دارالاماره پايين افتاد زنهاي كوفه لياقت نداشتن براش گريه كنن…
شهادت شهدايِ كربلا خيلي شباهت به امام حسين داشت، اما شهادت حضرت مسلم يه شباهتي به امام حسين داشت، كه بين بقيه شهدايِ كربلا نبود، همه ي شهدايِ كربلا تشنه شهيد شدن، ارباب ما هم تشنه شهيد شد، حضرت مسلم هم تشنه شهيد شد، خوب اين شباهت بين همه بود، اگه حضرت مسلم از بالايِ دارالاماره افتاد، شهدايِ كربلا هم از رويِ مركب افتادن، اما يه شباهت بود فقط بين حضرت مسلم و ارباب بي كفن بود، حضرت مسلم كه افتاد رو زمين هيچكي نبود بياد سرش رو به دامن بگيره، تو كربلا هر شهيدي رويِ زمين افتاد ارباب اومد بالا سرش، برا اون غلام سياه هم اومد، غلام سياه تعجب كرد، ديد يه نفر داره سر رو به زانو ميذاره، چشماش رو باز كرد ديد پسرِ پيغمبرِ،حُر وقتي رويِ زمين افتاد فكرش رو هم نميكرد وقتي چشماش رو باز ميكنه سرش تو بغلِ امام حسين باشه، اما اربابِ ما وقتي رويِ زمين افتاد، هيچكي نبود بياد سَرِ اربابِ مارو به دامن بگيره، يه نفر اومد كاش نيومده بود…*
او مي نشست و من مي نشستم
او رويِ سينه من در مقابل
او مي بُريد و من مي بُريدم
او از حسين سر ، من از حسين دل
*ناله بزن بگو: حسين!….*
___________________________________________________________
متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ»
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ..
از سرِ شب، غربت و دلشورهام بسیار شد
غصۀ یک عمر، بین سینهام انبار شد
خواب بودم، غافل از احوالِ خود، تا ناگهان
با صدای نالهای محزون، دلم بیدار شد
ناله میفرمود:« یا عَطشان… بُنیَّ یاحسین»
از همین ناله، دو چشم عرشیان خونبار شد
چشم وا کردم لباسِ غرق خون دیدم به عرش
تا نظر کردم بر آن، از گریه چشمم تار شد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
*هر کسی سفر میره یه سوغاتی میاره .. همچین که کاروان رسید مدینه هر کسی سفر میره یه سوغاتی میاره .. یه مرتبه دیدن بی بی شتابان رفت بالا سرِ قبرِ رسول الله .. دیدن یه بقچه در آورد .. از تو بقچه یه پیراهن غرق در خون و پاره پاره رو درآورد .. بعضیا تعجب کردن این چیه بی بی از تو ساروق بقچه درآورد یه مرتبه پیراهنُ رو دست گرفت .. این پیراهنِ داداشمِ .. اینا جای نیزه و شمشیر و نعل اسباست که رو بدنِ داداشم تازوندن ..
___________________________________________________________
متن مناجات و توسل شبِ اول محرم ۹۹
نه امروز و دیروز دلتنگتم
که دل خیلی وقته پر از غم شده
من از شام عاشورای سال قبل
دلم تنگ ماه محرم شده
یه سال همه فکر و ذکرم اینه
محرم شه، روضه بگیرم برات
یه ساله دارم روز و شب میشمارم
که تا روز سوم، بمیرم برات
هزارون هزار بار شکرت خدا
رسوندیم به ماه عزای حسین
حالا تنها چیزی که میخوام اینه
بذاریم بمیرم برای حسین
شب اوله، اشک چشمم بده
بذار خون ببارم به حال خودم
دوباره زدم زیر قولم ولی
دوباره نذارم به حال خودم
چقدر حرف دارم، کجاشو بگم؟
که از درد و غصه پُرم یاحسین
چیه این بلائی که نازل شده؟
از این فاصله دلخورم یاحسین
دلم تنگه واسه همون روزایی
که زانو به زانو، نفس توو نفس
صدامونو توو هم گره میزدیم
با هم میپریدم از توو قفس
یه عمره که باهم برات سوختیم
جدایی حالا واسهمون مشکله
نذاری که فردای محشر دیگه
میون ماها باشه این فاصله
توی خلوت روضه، کِز میکنم
شلوغیه بابالحسین و میخوام
دلم لک زده واسه اینکه بازم
پیاده مسیر حرم رو بیام
خودت میدونی قصۀ اربعین
روی قلب زارم چه داغی شده
ببین خستهم از کار دنیا
چقدر دلم تنگه چای عراقی شده
دلم تنگه عکس شهدائیه که
رو هر ستون خیره بودیم به هم
شهیدا هم الان شهادت میدن
چه اندازه دلتنگه حاج قاسمم
آهای مردم شهر باور کنید
که از هرچی گفتید دل میکَنَم
ولی روضهها رو نگیرید ازم
که والله بیروضه، دق میکنم
آقامون به خاک و به خون میکِشَن
مگه میشه روضه نگیرم براش
مگه میشه از غربت مادرش
نخونم، نسوزم، نمیرم براش
الهی شما غم نبینید ولی
دل ما که از دست دنیا پره
الهی نبینید هیچ مادری
جلو چشم بچش کتک میخوره
الهی نبینید مردی غریب
با چشمای گریون تماشا کنه
که زخم روی بازوی خانمش
توی غسل دادن دهن وا کنه
چجوری نمیرم برای علیم
که زهراش و داره کفن میکنه
حسینش رو میگیره آروم کنه
چه فکری برای حسن میکنه؟
___________________________________________________________
متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
تو کوفه آهِ غربتم پیچید
اما کسی فریادم و نشنید
سنگم زده اونیکه تا دیروز
سنگِ تو رو به سینه میکوبید
تنها که موندم یه چیزایی دیدم
جز ناسزا هیچ چیزی نشنیدم
تو کوچهها اون حال زهرا رو
سیلی که خوردم تازه فهمیدم
راه منو توو کوچهها بستن
دستامو مثل مرتضی بستن
اما دلیل اشکام اینه که
کمر به کشتن شما بستن
«مظلوم کربلا حسین جانم
غریب کربلا حسین جانم»
دردای بیاندازه میبینم
هر روز یه درد تازه میبینم
توو کوچه بازارا که میگردم
تیرایی مثل نیزه میبینم
دیگه دلم از کوفه بیزاره
هر کس برات یه فکرایی داره
از توو چشای خولی میبینم
دست از سرِ تو برنمیداره
حال دلم، حالم پریشونه ،چشمام گریون
از حرفاشون، میشه دلم پر خون
به دختراشون قول گوشواره
قول کنیز میدن به زنهاشون
هرجوری میتونی میگم برگرد
با این لبِ خونی میگم برگرد
من تشنه جون میدم میدونم که
لب تشنه میمونی میگم برگرد
حرف از خرید خنجره، برگرد
حرف از گلو و حنجره، برگرد
تیری که دست حرمله دیدم
از نیزهها هم بدتره، برگرد
تو کوفه زینب میشه پیر برگرد
مخدرات میشن اسیر، برگرد
اینجا کسی هم بازی اون نیست
دست رقیهت بگیر برگرد
«مظلوم کربلا حسین جانم
غریب کربلا حسین جانم»
___________________________________________________________
متن مناجات و توسل به امام زمان (عج)
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
*اونی که اهل نالهس فرقی نداره چجوری تو جلسه بشینه با فاصله بشینه ماسک بزنه ..*
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ رو سیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده چشمان ما که محرم نیست
خودم به چشم خودم دیدم که در روضه
حلاوتی است که در هیچ جای عالم نیست
*با هر سختی شده ما روضۀ ارباب رو میگیریم .. خدا به همتون خیر بده .. همه دنبال این بودیم که این خیمه رو پا بشه .. نگن که حالا این بیماری اومد جا زدن نه!! برای ارباب جا نمیزنیم*
حوائجم همه در بین روضه یادم رفت
غمت چه کرده غم روزگار یادم نیست
*آقاجان شب اولِ .. اجازه بدید بدونِ مقدمه بگم :*
بیا و روضۀ گودال را بخوان آقا
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
___________________________________________________________
متن زمزمه و توسل به حضرت سید الشهدا (ع)
بازم لباس مشکی پوشیدم
رویِ دیوارا پرچم کوبیدم
آقا چقده دلشوره داشتم
بازم سیاهیاتُ من دیدم
یک سال، پُر از غمتم
که منتظرِ محرمتم
شکر خدا که برات
نفس میزنم تو ماه عزات
آقا بمیرم برات ..
قلبم شبایِ جمعه بی تابه
بی تاب، برا ضریحِ اربابه
بازم به یا طفلی معصومم
طفلی، که توی خیمه بی تابه
لالا میخونه رباب
میگرده برا یه قطرۀ آب
بی تاب برای علی
سیاهی میره، چشمای علی
لای لای، لالایی علی ..
مظلوم رو خاک صحرا افتادی
مجروح میون دست صیادی
تشنه به زیر چَکمَش بی تابی
مذبوح تو ته گودال جون دادی
آقا، تنت به زمین
سرت روی نی، با چشم حزین
آقا، صداتُ شنید
پیش مادرت سرت رو برید
آقا بمیرم برات ..
___________________________________________________________
متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
سخت در غربتِ این شهر شدم مضطرتان
خنجرِ کوفه گرفته ست نشان حنجرتان
وای از این شهرِ طلبکار که راضی نشود
جز به اعضاء مقطع شدۀ پیکرتان
ریختند از همه سو بال و پرم را کندند
کاش مقراض نریزد سر بال و پرتان
کوفه شمشیرُ سنان، سنگُ عصا می آرد
بِبَرَد جوشن و عمامه و انگشترتان
*ماسکم زدی پشت این ماسکا میخوای ناله بزنی حتماً یاد میکنی از بچه های حضرت زهرا(س) .. آستین به دهان میگرفتن ناله میزدن حالا این یه بیتُ خوب گوش بده، حقشو ادا کن ..*
مرد بودم منو در کوچه ای گیر افتادم
آه در کوچه چه آمد به سر مادرتان
حرمله در دهنم زد که نگویم برگرد
دو سه دندان من اُفتاد فدایِ سرتان
*با این بیت مادرش حضرتِ رُباب امشب ضجه میزنه*
قصد شومیست پسِ تیرِ سه پر ساختنش
نکند غبغب ناز علیِ اصغرتان …
فقط از آمدنِ کوفه حذر کن بلکه
سر بازار تماشا نشود خواهرتان
حاضرم دختر من را به کنیزی ببرند
نکند دستی اشاره به سویِ دخترتان
هرچه در قافله مشک است پُر از آب کنید
خواهشم را برسانید به آب آورتان
عذرِ تقصیر که بازویِ مرا هم بستند
همۀ هستی من پیشکش محضرتان
*هی دست روی دست میزدُ اشک میریخت .. بعضی وقتا زخم طعنه، زخم زبان از زخم شمشیر کاری تره .. بیشتر آدمُ اذیت میکنه .. از همۀ وجودش داره خون میریزه مسلم .. اما برای این حرف خیلی آزرده شد یه نفر گفت مسلم به توام میگن سفیر حسین نایب حسین؟.. آبروی یارای حسین و بردی حالا که گرفتار شدی اینطور داری گریه میکنی اشک میریزی از مرگ ترسیدی ..
یه وقت صدا زد نانجیب، گریۀ من برای خودم نیست .. آخه برا آقام نوشتم بیاد به سمت کوفه .. گفتم دست زن و بچه تم بگیر بیا .. همۀ اینا آمادۀ مهمون نوازی هستن .. داره رقیه رو میاره .. داره شیرخواره رو میاره .. مهمان نوازیتونُ دیدم ..
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
ظرف آب طلب کرد براش، نتونست بخوره .. سه بار آوردن ظرف غرق خون شد .. دندان شکسته لب پاره پاره است .. گفت بهره ای از این آب ندارم .. مسلم آب طلب کردی حداقل برات آوردن .. بمیرم برای اون آقایی که هرچه میگفت آه جگرم داره میسوزه …*
___________________________________________________________
متن روضه و توسل به حضرت مسلم ابن عقیل (ع)
کوچه به کوچه گشته ام میخانه ای نیست
این روزها یک عاقلِ دیوانه ای نیست
انگار خاکِ مُرده پاشیدند اینجا
این سرزمین بی روضه جز ویرانه ای نیست
*روضه ها کو؟ تکیه ها کو؟ این روزها پرچم مشکی ها هم کم شده….*
وقتی که دیوارِ حسینیه نباشد
دیگر برای تکیه کردن شانه ای نیست
* تو این کرونایی، امام حسین یه اَلَک گرفته دستش، الحمدالله ما هم ته این اَلَک موندیم، من رو نگهدار، من گفتم به کارِت میام، با دهنِ بسته هم میگم:حسین! یه روز خاک پُر میشه تو این دهن، از حالا تمرین کن، با دهنِ بسته داد بزن: حسین!…*
روزیِّ یک شهر از هوارِ یک گدا بود
فقر آمده چون نالۀ مستانه ای نیست
*اون عالم میگه: بارها قرار بوده تهران خراب بشه، حضرت زهرا هی واسطه میشده، هی میگفته: اینها برا حسین گریه میکنن…*
باید مصیبت های زینب را بیان کرد
حالا که دیگر بین ما بیگانه ای نیست
روزی به زلفت شانه می زد، دستِ زینب
جز پنجه های شمر حالا شانه ای نیست
از بس سرت افتاده از بالای نیزه
دیگر برایِ صورتِ تو چانه ای نیست
عباس چشمان خودش را بسته یعنی
جایِ حرم در بزمِ بی شرمانه ای نیست …
*بَزم میدونی یعنی چی؟ بزمِ بی حیاها، شراب داره، قمار داره، خرید و فروشِ……ناله بزن:حسین*
میدَرد داغِ تو هر لحظه گریبانِ مرا
کاش خاموش کُنی سینهی سوزانِ مرا
خنده کردند در این شهر همین که گفتم:
برسانید به او حالِ پریشانِ مرا
آتش از بام سرم ریخت که گیر اُفتادم
شعله سوزاند میانِ همه مژگانِ مرا
*یه وقت زجر یه سردارِ نظامی مثلِ مسلم رو میزنه، یه وقت زجر یه دختر بچه رو میزنه، این کجا، اون کجا…*
زجر اینجا به لبم زد که نگویم برگرد
ریخت در کاسهی آبی دو سه دندانِ مرا
آقا ابی عبدالله اومد گشت تویِ یارانش، همه رو که نگاه کرد دید از همه امین تر مُسلمِ، چون فامیلشِ، صدا زد: گفت: بیا پسر عمو، مسلم اومد، جانم آقا، گفت: میخوام بری کوفه، برام خبر بیاری از اونجا، ببینی چه خبرِ، می دونی که من میخوام با زن و بچه ام برم کوفه…مسلم گفت: اطاعت، فقط من دو تا پسرام رو می برم، بار رویِ دوش شما کمتر بشه، اما این دخترم رو هواش رو داشته باش…
وقتی یه سوار اومد خبر شهادتِ مسلم رو بده، آقا ابی عبدالله رو که دید، گفت: میشه با شما تنها حرف بزنم؟ ابی عبدالله گفت: چی شده، چرا سر و صورتت خونیِ؟ گفت: آقا! مسلم رو کشتن…ابی عبدالله دستاش رو گذاشت رو سرش، گفت: بگید زینب بیاد، خانوم اومد، گفت: همه رو جمع کن من باهاشون کار دارم، همه جمع شدن، گفت: حمیده دخترِ مسلم رو بیار، حمیده اومد رو پایِ ابی عبدالله، آقا فرمود: حمیده از این به بعد من بابایِ تو هستم. یه جوری بغلش گرفت، سکینه داشت میدید، رقیه داشت می دید، گفت: از این به بعد علی اکبر برادرتِ، هی دست رو سرش می کشید، اما گذشت، ظهر عاشورا اومد با ذوالجناح بره میدان، دید اسب حرکت نمیکنه،نگاه کرد دید سکینه پاهای اسب رو گرفته، گفت: بابا! تا نیایی پایین نمیذارم بری، اومد پایین، گفت: بابا! قشنگ بشین، نشست رو خاک، بابا رو تو بغلش گرفت، گفت: بابا سفت بغلم کن، گفت: دست رو سرم بکش. ابی عبدالله گفت: چی شده بابا؟ گفت: یادت میاد خبرِ مسلم رو آوُردن نشوندیش تو بغلت، دلم خواست، الان بری بر نمیگردی، کی سکینه رو بغل کنه…
مثل امروز روز اول ماه محرم، پسرِ شبیب اومد دید امام رضا زانویِ غم بغل کرده، اومد از آقا سئوال کرد: آقاجان! چی شده؟ امام رضا بغض امونش نمیداد حرف بزنه، گفت: آقا اتقاقی افتاده؟ گفت: پسرِ شبیب امروز اولِ محرمِ…*
یابن شبیب یاد کن از پیکرِ حسین
ضجه بزن برایِ تنِ بی سرِ حسین
عالم اگر بمیرد از این غصه کم بود
کف می زدند دور و برِ خواهرِ حسین
از خیمه تا به تل به زمین خورد عمه ام
یابن شبیب دست به سر بُرد عمه ام
یابن شبیب گُل ته گودال دیده ای؟
قرآن پاره پاره و پامال دیده ای؟
هنگام دست و پا زدنش دست می زدند
یابن شبیب غارتِ خلخال دیده ای؟
*حسین….*
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.