آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

متن روضه و توسل به امام حسن مجتبی (ع)

63
متن روضه و توسل به امام حسن مجتبی (ع)

متن روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست
تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست

تقصیر تو نبود دل اطهرش شکست
تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست

گیرم که دست تو سپر مادرت نشد
تقصیر تو نبود ، قدت یاورت نشد

بیرون بریز این جگر پاره پاره را
بیرون بریز غصۀ آن گوشواره را

زینب رسیده بگو راهِ چاره را
خونآبه های لبِ پرشراره را

با مقنعه دهانِ تو را پاک می کند
این خاک گیسوان تو را پاک میکند

___________________________________________

متن سینه زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

تو عاشقی چه حالیه ، تو عاشقی رازیِ
حسینیا بگید حسن ، شب غریب نوازیِ

رویِ سرِ من سایۀ دستِ کریمه
این عرضِ ارادت همۀ زندگیمه

بطلب ، منو بگو بیا
تویی عشقِ کربلاییا
آخرش مدینه تو بقیع
میخونن امام رضاییا ..

قربونِ کبوترایِ حرمت امام حسن ..
قربونِ این همه لطفُ کرمت امام حسن ..

« یا امام حسن .. آقا .. »

تویی که ماهِ هر شبی ، تویی که ذکر هر لبی
شده فقط یه جلوه از ، صبر توصبرِ زینبی

ای شیر جمل جنگِ تو کرده چه غوغا
استادِ اباالفضلِ علمداری آقا

چه دلاوری و چه یلی
ولیعهدِ حضرت علی
به فدایِ قاسمت آقا
تو خودت اَحلی مِن عَسلی

شنیدم سَجیَتُکم الکرم امام حسن
تو منو رها کنی کجا برم امام حسن ..

« یا امام حسن .. آقا .. »

ضریحِ تو بنا میشه ، با چه شکوه و عزتی
دیدنیه تو اون حرم ، صف غذایِ حضرتی

هر زائر مشهد میخونه یادِ حسن
رویایی میشه پنجره فولادِ حسن

عاشقِ تو و مدینه مُ ، سر سفره تون میشینمُ
مثه هر سال امسالم میدی خرجِ اربعینمُ

تو که آخر گره رو وا می کنی امام حسن
پس چرا امروز و فردا می کنی امام حسن

تو منو رها کنی کجا برم امام حسن
نمیتونم دیگه کربلا برم امام حسن

« یا امام حسن .. آقا .. »

___________________________________________

متن سینه زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

ای همه صدق و صفا ، یا حسن بن علی
آیینۀ مصطفی ، یا حسن بن علی
خاکِ بقیعت شفا ، یا حسن بن علی
مظهر حُسن خدا ، یا حسن بن علی
بر دو جهان مُقتدا ، یا حسن بن علی
سَیِّدَنَا المجتبی ، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

سائل کویت کرم ، بندۀ لطفت عطا
حاکم مُلک قدر ، عالِم سرِّ قضا
سائل جودت کرم ، بندۀ لطفت مُصام
احمد پا تا به سر ، حیدر سر تا به پا
مُصحف پیغمبران ، در بغل مصطفی
کریم اِبنُ الکَریم ، شریف خَیرُ الوَراء
امام ارض و سماء، یا حسن بن علی
سَیِّدَنَا المجتبی، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

تو روح و ریحانۀ ، پیمبری یا حسن
تو از ثنایِ بشر ، فراتری یا حسن
تو جان خَتم رُسُل ، به پیکری یا حسن
تو اولی یا حسن ، تو آخری یا حسن
تو احمدی یا حسن ، تو حیدری یا حسن
وَ الشَّمسِ وَ الضُحا ، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

کیست به غیر از حسن ، امام خون خدا
امام خون خدا ، تَجّلی ابتدا
تجلی ابتدا ، مِهر سپهر هُدی
مهر سپر هدی ، شاه و گدایش گدا
شاه و گدایش گدا ، جان و جهانش فدا
جان و جهانش فدا ، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

ای به وجودت سلام ، از طرف داورت
ای تو کریم و همه ، اهل کرم سائلت
چو شمع در انجمن ، غریب در منزلت
شراره جای نفس ، شعله کشید از دلت
ریخت ز کامت جگر ، سوخت همه حاصلت
فِکند یارت ز پاه ، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

لشگر اندوه ریخت ، از همه سو بر سرت
دشمنت بی دادگر ز پشت زد خنجرت
اگر چه خون دلت روان شد از حنجرت
روح تو پرواز کرد ، لحظه ای از پیکرت
تو پیش چشم تَرت ، خورد زمین مادرت
بدون جُرم و خطا، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

ای شده سر تا قدم شمع صفت آبِ آب
ای جگر آب هم بر جگر تو کباب
ریخته بر تربتت دیدۀ زهرا گلاب
عالَم در سایه ات ، قبر تو در آفتاب
غصۀ تو بیشمار ، مِحنت تو بی حساب
کشته شدی بارها ، یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

ای شده در قلب شب فاطمه زَوارِ تو
دوست تو دشمن و قاتل تو یار تو
لطف و عطا بار تو، جود و کرم کار تو
کاش که یک شب نَهَم، چهره به دیوار تو
میثمم و بودم سائل بازار تو
خواستم از تو، تو را یا حسن بن علی

«سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی»

___________________________________________

متن روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

نزن که مادرم جوانِ
نزن که بی گناهِ
خالی نکن دقّ و دلیتُ
نزن که غرق اشک و آهِ

رفت آبروم ببین چشای ترمُ
بگو چطور بلند کنم من سرمُ
بسه دیگه کشتی آخه مادرمُ

«وای مادرم .. وای مادرم ..»

به کی بگم که چی کشیدم
از همه ناسزا شنیدم
به کی بگم که توی مسجد
زیر عبا زره پوشیدم

میخوام که جام زهرمُ سر بکشم
از سرزمین مادری پر بکشم
آخه چقدر از داغ مادری بکشم

«ای وایِ من .. ای وایِ من ..»

از من به جز کرم ندیدن
ولی همه ازم بریدن
این نانجیبا جانمازُ
از زیر پایِ من کشیدن

موندم تو این شهر بی کس و بی هم نشین
به کی بگم که کار دنیا رُ ببین
به من میگن سلام مضلَّ المومنین

*نه فقط دشمنا .. دوستان .. حتی حجربن عدی که بعدها در راه امیرالمومنین شهید شد .. حضرت کشیدش کنار تو دیگه چرا این حرفُ میزنی؟! *

یه عمر غریب بودم تو این شهر
خیلی به من سخت گذشته
خونِ دلایی رو که خوردم
حالا دیگه میون طشتِ

رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم
*یه عمر پای منبرا می نشست ، خطبایِ نانجیب اول منبرشون لعن می کردند مولا امیرالمومنین علیه السلام رو .. میگن یه بار امام حسن نرفت مسجد ابی عبدالله علیه السلام رفت تا این نانجیب شروع کرد سب کردن ، ابی عبدالله خطیب نانجیب رو کشید از منبر پایین .. گفت نانجیب میکشمت! بابای من رو داری سب می کنی؟!
خبر رسید به امام حسن .. گفتن بیا.. نیای ، داداشت جون اینو می گیره… امام حسن داره میاد دوان دوان .. تا اومد میدونست چطور باید ابی عبدالله رو آروم کنه .. تا رسید گفت داداش! تو رو به حق مادرم رهاش کن .. فرمود چشم .. ولی نبودی ببینی که چیگفت .. گفت یه روز آمدی عزیز دلم.. من یه عمر پا منبرا نشستم .. این امام حسن هم فقط یه جا از کوره در رفت.. بلند شد فرمود نانجیب بشین اونم جایی بود که مغیره بالامنبر بود.. تا اومد سب کنه.. فرمود نانجیب بشین من هنوز یادم نرفته تو کوچه چطور با غلاف شمشیر ..*

رو منبرا سَبّ بابامُ میشنیدم
قاتل مادرُ تو کوچه می دیدم
از این کوچه رد میشدم،می لرزیدم
یادم نرفته….

*فرمود عبدالزهرا ! روضۀ منِ حسن اینه .. همۀ اینا که خوندی خدا ازت قبول کنه ، اما روضه منُ این طور بخون :
دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم .. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد‌‌ .‌. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه .. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد..

اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند: همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش ، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور ..همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه ؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادبُ ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟! یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه:
یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید….اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه… میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه .. “والشمر جالس علی صدرک..‌”*
دستِ گداییتُ بیار بالا بلند بگو یا حسین ..

___________________________________________

متن سینه زنی و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم
سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم
سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم..

سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام..
زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام..
مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام..

ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد
می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد

«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»

تو خواب دیدم ، نشسته به رویِ دوشم علم
با چشمِ تر ، با پیراهنِ سیاه اومدم
تویِ صحنت ، برات عاشقونه سینه زدم

یه روضه خون با گریه دم می داد ، آقام.. آقام..
فاطمه رو به تو قسم می داد ، آقام.. آقام..
کاشکی خدا به تو حرم می داد ، آقام.. آقام..

ان شالله از قبرت ، غبار روبی میشه
ضریحت تو ایران ، طلاکوبی میشه

«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»

غریب بودُ ، غبارِ غصه به رویِ دلش
غریب بودُ ، یه یارم نداره توی منزلش
غریب بودُ ، همسرش قاتلش

اسیر دست قوم کافر شد، ای وای.. ای وای..
با این یه روضه عمر اون سر شد، ای وای.. ای وای..
تو کوچه ها عصای مادر شد، ای وای.. ای وای..

یه عمری بار غم ، نشسته رو شونه ش
شکسته تو کوچه غرور مردونه ش

«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»

از اون لحظه ، براش دنیا غیر ویرونه نیست
دیگه حرفاش ، به جز نالۀ غریبونه نیست
یادش اومد ، می گفت پاشو راهی تا خونه نیست

یاد یه روضه تنش رو لرزوند ، ای وای.. ای وای..
جای یه پنجه رو صورت موند ، ای وای.. ای وای..
سه ماه روشو از علی پوشوند ، ای وای.. ای وای..

سه ماه از این غصه فقط زاری میکرد
با گریه از مادر پرستاری میکرد

«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»

سلام آقا ، سلام مظهرِ عطا و کرم
سلام آقا ، سلام بابِ رحمتِ محشرم
سلام آقا ، امامزادۀ بدون حرم..

سایۀ تو بالِ کبوترهاست ، آقام.. آقام..
زائرِ تو فقط خودِ زهراست ، آقام.. آقام..
مزارِ خاکیت آخرِ دنیاست ، آقام.. آقام..

ان شالله خیلی زود ، بقیع میشه آباد
می سازیم صحنت رو ، شبیهِ گوهرشاد

«آقام.. آقام.. آقام.. آقام..»

___________________________________________

متن روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

تاکنون لاجرعه از غم خورده ای
تاکنون سیلی محکم خورده ای
گوشواره دانه دانه برده ای
مادرت را سمت خانه برده ای

درسته که کارم تمومه
یه بغضی میونِ گلومه
یه کوچه هنوز رو به رومه ..

خواهر نبودی ببینی به روزم چی آورد
خواهر نبودی ببینی تو کوچه حسن مرد
خواهر نبودی ببینی که مادر زمین خورد

منُ از همه دنیا سیر کرد
منُ زندگی وقتی پیر کرد
که مادر تویِ کوچه گیر کرد ، وای ..

*یه قدم جلو می اومد .. امام حسن و مادر یه قدم عقب می رفتن .. آخ تا رسیدن به دیوار .. *

به یک ضربت دو سیلی خورد زهرا
یکی را از عدو یک را زِ دیوار

*الهی اَحدی زیرِ این گنبد کبود نبینه یه روز مادرش بیاد تو خونه گوشۀ چادرش خاکی باشه .. الهی هیچ کس نبینه یه روزی یکی به مادرت چپ نگاه کنه ..*

خواهر نبودی ببینی تا از راه اومد زد
خواهر نبودی ببینی که نامرد چه بد زد
خواهر نبودی ببینی چه جور با لگد زد

___________________________________________

متن سینه زنی و روضه کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

دست در دست حسن بود که بیرون آمد
مهر با ماه از اشراقِ مدینه سر زد

سویِ مسجد به شکوه و عظمت گشت روان
گوییا حیدر کرار رود در میدان

گام مردانۀ او لرزه به عالم انداخت
گرد و خاک ره او خیبر دیگر می ساخت

کوچه ها گرم تماشای خداوند جلال
عرش در زیر قدمهاش رسیده به کمال

خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر
ذوالفقار اخته انگار علی در خیبر

محضر هیبت او کوه احد زانو زد
آسمان سجده به خاک قدم بانو زد

بانگ زد دست از این خواب گران بردارید
هر چه دارید همه از من و حیدر دارید

سر این سفره اگر روزی خود را بستید
همگی ریزخور حیدر و زهرا هستید

گردش چرخ فلک نیز به دستانِ علی است
در رگُ ریشه زهرا به خدا جانِ علی است

اگر از بند به بند تن من جان برود
نگذارم که علی بی کس تنها بشود

به رخ سرخ و پریشانی این گیسویم
تا زمانی که نفس هست علی میگویم

حرمت نان نمک حق علی بود علی
غرض از باغ فدک حق علی بود علی

آنچنان تیغِ کلامش نفس از دشمن برد
عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد

تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند
با خجالت فدکِ فاطمه را پس دادند

حسنش بود که تکبیر مکرر می گفت
ون یکاد از نفس حضرت مادر می گفت

آفرین بر تو و بر خطبه تو مادر من
همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن

دست در دست حسن بود که بیرون آمد
بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد

گرچه زن بود ولی نیست چو او مردِ غیور
کوچه ها از قدمش پر شد از احساس غرور

ناگهان سایۀ یک پست به دیوار افتاد
بند بند فلک از دست ستم شد فریاد

تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید
دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید

کوچۀ تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند
حضرتِ حوریه و جنگ خدا رحم کند

می وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود
دیده ای تنگ حرامی به فدک دوخته بود

دورُ بر را نظری کرد نباشد خبری
یا مبادا که از این ره گذرد رهگذری

هرچه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد
عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد

ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد
پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد

جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد
دستی از رویِ سرش رد شد و بر مادر خورد

*دستا رو رویِ سر بگیرید هر حاجتی که دارید .. اسم رمزِ اسمیِ که اهلبیت با این اسم حاجت میگرفتند ، مریض که می شدند آل الله دستاشون رو مقابل صورتشون می گرفتند و سه بار می گفتند یازهرا .. هرجا صدا منو میشنوی سه مرتبه بلند بگو یا زهرا …..*

___________________________________________

متن روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع)

مثل خورشید بود می‌تابید
کرمش می گرفت عالم را
بخشش‌اش بی کران‌تر از دریا
غرق می کرد هرچه حاتم را

*امشب مادرش ایستاده .. امشب هر چی حسن حسن بگیم مادرش میگه جانم حسن ..
حسن جان .. *

سبط اکبر ، امید پیغمبر
نور چشمان حضرت حیدر
تکیه گاه غریبیِ مادر
مجتبی بود نسل آدم را

یاد آن روزها که می‌افتاد
یاد کوچه .. مغیره .. تنهایی
چشم‌هایش به رنگ خون می شد
جوششی می گرفت زمزم را ..

*من با مادرم تنها بودم‌ .. دستِ مادرم رو گرفته بودم ..
غریب اونیِ که همدم اشک و آهِ
دیده که مادرش تو کوچه بی پناهِ ..‌
حسن جان .. حسن جان ..*

بعدِ مادر کنار بابا بود
همه جا غمگسار بابا بود
بارِ دیگر شکست وقتی دید
تیغ مسمومِ إبن ملجم را

*امیرالمومنینُ آوردن صحن مسجد کوفه .. سر رو بر دامن پسر گذاشته ، امیرالمومنین از حال رفته .. قطرات اشک حسن بن علی بر روی صورت بابا نشست یه وقت علی چشما رو باز کرد .. پسرم چرا گریه میکنی؟! عرضه داشت پدر کمرم رو شکستی ..*

بعدِ مادر کنار بابا بود
همه جا غمگسار بابا بود
بارِ دیگر شکست وقتی دید
تیغ مسمومِ إبن ملجم را

بعد بابا غریب شد مولا
دشمنش زخم‌ها به قلبش زد
دوستداران بی بصیرت هم
هی نمک می زدند زخمش را

مرد وقتی دلش پُر از غم شد
می‌رود خانه پیشِ همسر تا
با کمی همدلی و همدردی
ببرد خاطراتِ آن غم را

آه! مظلوم باشد آن مردی
که پس از غصه هایِ پی در پی
می رود خانه تازه می بیند
غصّه های تمام عالم را

کاش زینب بیاوری طشتی
جگرم خون شده است می سوزد
*جناده میگه وارد شدم دیدم طشت مقابلشه .. لخته هایِ خون داخل طشت می ریزه .. رفتم جلو گفتم آقا منو موعظه کن .. فرمود: *یا جُنادَه! اِستَعِدَّ لِسَفَرِک..* ای جناده برا سفر آخرت آماده شو.. *وَ حَصِّل زادکَ قَبلَ حلولِ اَجَلِک.‌.* قبل از اینکه مرگ فرا برسه توشه فراهم کن .. *یا جناده هوَاعلَم اَنَّ تطلُبُ الدُّنیا یَطلُبُک..* تو در پی دنیایی مرگ در قفای توست .. ای جناده ”
*وَاعْلَمْ اَنَّ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ وَ فیِ الشُّبَهاتِ عِتابٌ..* میگه یه وقت روی مبارکش به کبودی گرایش پیدا کرد .. اینجا برادرش وارد شد ..*

کاش زینب بیاوری طشتی
جگرم خون شده است می سوزد
از نگاهت به طشت می خوانم
روضه های سرِ محرّم را ..

من غریبم ولی برادر جان
هیچ روزی شبیه روز تو نیست
*اومد بین دیدگانِ برادر رو بوسه زد ، شروع کرد های های گریه کردن .. حسینم چرا گریه می کنی؟! عرضه داشت *اَبکی لِما یُصنَعُ بِک..* فرمود از این منظره ای که میبینم گریه می کنم..

فرمود گریه نکن چیزی نشده.. *الذی یؤتی الی سَمٌّ یَدُسُّ الی فَاقتَلُ به..* فقط به من سم دادند چیزی نشده.. *و لکن لا یوم کیومک یا اباعبدالله..* روزی مثل روز تو نیست ..

حسینم گریه نکن .. حسینم! سی هزار نفر دورت رو می گیرن ، همه شون ادعا می کنند ما امت پیغمبریم.. حسینم! حرمتت رو میشکنن .. بار و بُنه ت رو به غارت می برن .. بعد فرمودند همه برات گریه می کنند حتی *وُحوشِ فی الفَلوات… والحیتان فی البحار..* گرگایِ بیابونم برات گریه می کنند.. (من یه دونه شو بگم…) زینب از خیمه ها بیرون آمد دید عمرسعد ایستاده نگاه میکنه.. *والدُّموع یَسیلُ علی خَدّیه..* اشک چشمش روانه شده .. نامرد دارن برادر منو میکشن داری گریه میکنی ..؟! یه عده گرگ هم داشتن قتلگاه قطعه قطعه ش می کردن .. حسین ..*

___________________________________________

متن سینه زنی و توسل به امام حسن مجتبی (ع)

فدای ، جیگر پر خون شُدت
فدای ، کفنِ گلگون شُدت
فدای ، تنِ تیر بارون شدت

خداوند‌ کرم ، امیرِ بی‌حرم
خودم‌قربونی‌تم ، به جونِ مادرم
نگاه کن زیر پات ، به حال نوکرت
به‌جون‌بچه‌هات ، به جونِ مادرت

مولا حسن ، آقا حسن
قدمی از حسین است تا حسن
فَتَصَدَق عَلَینا یاحسن

بمیرم ، برا اشک غربتت
بمیرم ، که‌ شکستِ‌ حرمتت
بمیرم ، برا بویِ تربتت

کریم بن کریم ، صراط المُستقیم
امام بن امام ، عظیم بن عظیم
تو هستی ابد ، کنارِ فاطمه
کنارِ غربتِ مزاره فاطمه

اسرار حسن ، دلدار حسن
به سپاه علی ، سردار حسن
سؤلتِ حیدرِ کرار حسن

مولا حسن ، آقا حسن
فَتَصَدَق عَلَینا یاحسن

تو گفتی ، با نگاه آخرت
به‌زینب ، که‌یه‌روز بال‌و‌پرت
میسوزه ، مثه زهرا مادرت

میاد روزی پر از ، غم و رنج و بلا
بمونِ گریه ها ، برای کربلا
برای روضه ها ی جان سوزه حسین
شده گریون حسن ، برا روزِ حسین

عطشان حسن ، عریان حسین
جان عالم حسن ، جانان حسین
جان عام سن قوربان حسین

مولا حسن ، آقا حسن
فَتَصَدَق عَلَینا یاحسن

____________________________________________

متن سینه زنی و توسل به امام حسن مجتبی (ع) و پیامبر اکرم (ص)

رسیدم به شبهایِ تو
سَرِ من کفِ پایِ تو
رسولِ خدایی
تو بابایِ مایی
از امشب یتیم است،طفلِ اُمتِ تو
می میرم برایِ روزِ غربتِ تو
فاطمه شد زار و حزین
یا رحمةَ لِلعالمین

به اشک دو چشمِ ترش
به خاکستر بر سرش
شد آماجِ غربت
برایِ هدایت
مولا زار و گریان،زهرا پایِ بستر
آغوشِ شریفش،جایِ سبطِ اکبر
به پایِ تو،حسین غمین
یا رحمةَ لِلعالمین
فاطمه شد زار و حزین
یا رحمةَ لِلعالمین

شده سبط اکبر فدا
مدینه شده کربلا
دلم پُر شرر شد
حسن خون جگر شد
غم از سینه ی تو، آمد تا دهانت
خون شد حرفت آخر،راحت گشته جانت
گریه ی بی صدا، حسن
گُشته ی کوچه ها، حسن

 

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.