متن روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)

متن روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
من از اين مردم بي عار بدم مي آيد
از مكافات از آزار بدم می آيد
ذبح را آب نداده جلويم سر نبُريد
تا قيامت من از اين كار بدم مي آيد
سنگ ها از در و ديوار به ما می خوردند
تا ابد از در و ديوار بدم می آيد
پای من بسته نبود اسب، زمينم می زد
من از افتادنِ بر خار بدم می آيد
محملِ عمۀ ما را چقدر هُل دادند
به خدا از سرِ بازار بدم می آيد
دستِ من بسته كه شد برده فروشی رفتيم
من از اين دستِ گرفتار بدم می آيد
مردم و زنده شدم بس كه نگاهم غم ديد
عمۀ من چِقَدر مجلسِ نامحرم ديد
*همۀ این ها رو بذار کنار .. مگه ناموسِ خدا نبود آوردند ت محلۀ برده فروشا چرخوندش .. به این اکتفا نکردند .. وارد بزم شراب کردند همه مون رو … گفت : تا وارد شدیم دیدم نانجیب سر رو گذاشته جلوش .. گفت:زینب! مگه نگفتی بابات علی؟ مادرت زهراست؟ حالا بگو بیان … به خاطر این که تن و دلِ بچه های امیرالمومنین رو بلرزونه … غرور زینبه .. غرور امیرالمومنینِ .. سر رو گذاشت جلوش … چوب خیزران رو برداشت … آن قدر به لب و دندان حسین زد … حسین …
این دستا بیاد بالا .. ببینم یه اربعین امسال میتونیم حرم حسین باشیم .. صدا بزن حسین …*
__________________________________________
متن سینه زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامُ
خیلی سخت بود ..
که ببینم به اسیری میبرند اهل حرم رو
خیلی سخت بود ..
که ببینم با غل و زنجیر بستند خواهرم رو
خیلی سخت بود ..
که ببینم چشم نامحرم سویِ حرم می افته
خیلی سخت بود ..
که ببینم از رو ناقه داره همسرم می افته
یادم نمیره دستایِ در طنابُ
یادم نمیره اشک چشم ربابُ
یادم نمیره اون مجلسِ شرابُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامُ
خیلی سخت بود ..
که ببینم دست ناموسمُ با سلسله بستن
خیلی سخت بود ..
که ببینم شامیا میگن اینا خارجی هستن
خیلی سخت بود ..
که ببینم خواهرم رقیه رو با گوش پاره
خیلی سخت بود ..
که ببینم صورتش نیلی شده پاش پُرِ خاره
یادم نمیره آتیش و خیمه گاهُ
یادم نمیره طفلان بی پناهُ
یادم نمیره جسم تو قتلگاهُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامو ..
خیلی سخت بود ..
که شنیدم داره قرآن میخونه رو نیزه بابا
خیلی سخت بود ..
که شنیدم دشمنا به ما میدادن سبّ و دشنام
خیلی سخت بود ..
که شنیدم خنده های حرمله پیش ربابو
خیلی سخت بود ..
که شنیدم صحبت از کنیری تو بزم شراب بود
یادم نمیره نمک به زخممونُ
یادم نمیره اون چوب خیزرونُ
یادم نمیره لبای پر خونُ
یادم نمیره اشکای عمه هامُ
یادم نمیره رو نی سر بابامُ
یادم نمیره مصیبتای شامو ..
________________________________________
متن روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
ای خدا منتظر اشک شب و حال دعایت
وحی ساعد شده جاری ز لب روح فضایت
تا صف حشر بقیع دل ما صحن و سرایت
شهریارانِ جهان خاک سر کوی گدایت..
تو چراغ دل نورانیِ مصباح هُدایی
ولیُ الله پیام آور خون شهدایی
تو همان عبد خدایی که عبادت به تو نازد
سید اهل دعایی و سیادت یه تو نازد
شرف و غیرت و ایثار و سعادت به تو نازد
یوسف فاطمه از صبح ولادت به تو نازد
تو طواف و حرم و مروه و سعی ای و صفایی
پسر خون خدا خون خدا خون خدایی..
تو به گلخانۀ دین روحی و ریحانِ حسینی
با خط و خال و رخت نوری و فرقانِ حسینی
تو همه سورۀ حمد هستی و قرآنِ حسینی
پای تا همه سر جان هستی و جانانِ حسینی
یوسفِ زهرایی یوسفِ زهراییُ یوسف شده ماتت
از خدا و علی و آل محمد صلواتت
ناقه ات رَف رفِ معراج و تو پیغمبرِ اکرم
صلواتت ز خداوند و رسولانِ مُکَرم
بنده ات خوانم یا اینکه خداوندِ مُجسم
چه بیارم به ثنایت چه بخوانم چه بگویم
چهارده آیینۀ حُسن الهی است جمالت
گل لبخند حسین بن علی باد حلالت
تو خطیبی همه مُلک خدا مسجد شامت
مَلک و جن و بشر یک سره خوانند امامت
دشمن و دوست شده شیفته و محو کلامت
از لب خشک حسین بن علی باد سلامت
تو حسینِ دگر پنج تن آل عَبایی
فاتحِ شامی و پیغامبره کرببلایی…
تو علی هستی و مانند علی شیر خدایی
تو به صد سلسله در سلسله ها راهنمایی
دست بسته ز همه خلق جهان عقده گشایی
تو علی ای یا که حسین دگر کرببلایی
بر سرِ نیزه سرِ یوسف زهرا به تو نازد
ای که پیش اُسرا زینب کبری به تو نازد
گو ببارد به بدن سنگ جفا از لب بامت
دست بسته ببرد خصم ستمکار به شامت
نکند هیچ کسی ای قبله اسلام سلامت
به خدا کم نشود ذره ای از قدر و مقامت
تو قیامی تو سجودی تو صلاتی تو صیامی
تو امامی تو امامی تو امامی تو امامی
اشک از دیده روان ناله به دل شعله به جانت
سر پاک شهدا بر سر نی اشک فِشانت
پیش رو خولی کافر دو طرف شمر سنانند
به تنت سلسله بر داغ جگر زخم زبانت
که گمان داشت که آرند سوی شام خرابت
ببرند ای پسر فاطمه در بزم شرابت
ظُلم بر عطرت پیغمبر و قرآن به چه جرمی؟!
سر خورشید سرِ نیزه درخشان به چه جرمی؟!
خندۀ قهقه بر گریۀ مهمان به چه جرمی؟!
رقص دورِ سر سالار شهیدان به چه جرمی؟!
چقدر زخم زبان در مَلَعِ عام شنیدی
عوض عرض سلام از همه دشنام شنیدی
باغبانا ز چه پامان خزان شد چمن تو
جگر سلسله ها سوخته بر زخم تن تو
وسعت مُلک الهی شده بیت الحزن تو
گریه بر پیکر پاک تو کند پیراهن تو
تو که خود جان جهان هستی و بر جامعه یاری
از چه اینقدر به تن زخم گل جامعه داری
ای همه عالَم ایجاد بیابان بقیعت
دل آتیش زدۀ شیعه گلستان بقیعت
اشک تنهایی مهدی شده باران بقیعت
جگر سوختگان شمع شبستان بقیعت
چه شود نیمه شبی در حرمت اشک ببارم
صورت خویش به دیوار بقیعت بگزارم
تو که در چشم حسین بن علی ماه تمامی
تو که بر اهل زمین خلق سماوات امامی
تو که هم فرش نشین هستی و هم عرش مقامی
به چه تقصیر چراغ شب ویرانۀ شامی
پر زند مرغ دل خستۀ میثم به سراغت
گه به ویرانه گهی تربت بی شمع و چراغت
…….
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
وقت غنیمت صحبت از خلخال کردند
دیر آمدم کاری ز دستم بر نیامد
سر نیزه شمر از دهانت در نیامد
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمامۀ پیغمبرت دست کسی رفت
هم نازنین انگشترت دست کسی رفت
هم گوشواره دخترت دست کسی رفت
دیر آمدم اول تو را نشناختم من
خود را کنار پیکرت انداختم من
ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد
ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد!!
________________________________________
متن زمزمه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
*اجازه بدید روضه بخونم .. یکم زبانِ حال بگم بعضیا قفلِ دلشون با همین زبونِ حال ها باز میشه ..*
واویلا ..
یه عمرِ که شیرخوار میبینم میسوزم
یه صیدِ گرفتار میبینم میسوزم
یه ذِبحی تو بازار میبینم میسوزم
واویلا ..
یه طفلی رو که گرمِ خوابه میسوزم
یه ماهی که بیرونِ آبه میسوزم
دلم پیشِ طفلِ ربابه میسوزم
تَلذی میکرد و بهونه گرفتن
داداشم رو با تیر نشونه گرفتن
تمنایِ بابام رو نامردا دیدن
با تیرِ سه شعبه سرش رو بریدن
* فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ ..*
واویلا ..
شبه دفنِ بابام چقدر زجر کشیدم
به رویِ حصیر جسم خونیش رو چیدم
ردِ ضربۀ نیزه ها رو میدیدم
واویلا ..
برا دفن بابام کمک دست نداشتم
با دستام رگاشُ رویِ خاک گذاشتم
لبم رو زِ رو حنجرش بر نداشتم
پر از عقده ها بود ، پر از رد پا بود
دیدم رویِ جسمش که جایِ عصا بود
دلم رو آتیش زد ، غم بی کرانش
دیدم سم مرکب شکسته استخوانش
حسین …
________________________________________
متن زمزمه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
أنا علی، ابنُ ذبیحِ کربلا
أنا علی، أنا بن مکة و منی
من یادگار غربت خون خدام
امام دوم قیام کربلام
آه از غمِ ، غارت خیمه ها
از غربتِ ، غروب نینوا
از قتلگاه ، به روی نیزه رفت
سر بریده از قفا ..
واویلا ، غریبِ فاطمه حسین ..
ــــــــــــــــــ
ای کربلا چه شد برادر حسین
بگو چه شد علی اکبر حسین
نشسته خون به گوش و گوشواره ای
سه شعبه و گلوی شیر خواره ای
سیلی زدند ، به گوش طفلان حرم
شد کربلا ، مدینه در چشم ترم
بار دگر ، مانده میان شعله ها
پهلو شکسته مادرم ..
یا زهرا خوش آمدی به کربلا..
________________________________________
متن سینه زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
شده دم به دم این نگرانی ام،
که مدینه ندیده بمیرم
به هوای آن همه آرزو،
نشود که بهانه نگیرم
مدینه ای روضۀ ناتمام من
به شوکت و به غربتت سلام من
ای مدینه ای شهر روضه و گریۀ بی صدا
ای مدینه ای سرزمین غریب رسول خدا
به خدا که تحمل غربتت،
برده طاقت عالم و آدم
ای حکایت غربتِ فاطمه،
روضه خوانِ تو بوده محرم
کاش میشد و کبوتر بقیع بودم
تمام عمر نوحه گر بقیع بودم
ای مدینه ای شهر روضه و گریۀ بی صدا
ای مدینه ای سرزمین غریب رسول خدا
بنشیند اگر دل خون من،
به مقابل گنبد خضرا
به تسلی داغ پیمبرم،
جان فدا کنم از غم زهرا
سلام من به چهار امام بی حرم
سلام من به مادر شهیده ام
وای مادرم …
________________________________________
متن سینه زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
تو دلش پر از بی قراریِ
تو چشاش یه دریای جاریِ
رو لبش پر از اه و زمزمه
بدنش پر از یادگاریِ ، آه ..
بعد این همه سال جایِ طنابُ زنجیر
بعد این همه سال اثر تازیونه
بعد این همه سال دَوُم آورده اما نیمه جونه
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
دوباره تو قلبش قیامتِ
شبیه روزای اسارتِ
دوباره داره روضه میخونه
به یاد اتیش و جسارتِ ، آه ..
بعد این همه اشک هوای گریه داره
بعد این همه اشک دوباره روضه خونه
بعد این همه اشک دیگه چشایِ خسته ش نیمه جونه
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
دوباره نگاهش پر از تبه
میخونه شب وصلم امشبه
میدونه داره میره کربلا
میخونه که مدیون زینبه ، آه ..
بی قرار و دلسرد برا نگاه عمه
زهر بی قراری دلش و میسوزونه
تو نماز آخر شهید کربلایی نیمه جونه
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
________________________________________
متن روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
پیر اگر گشتم به چشمم کربلا را دیده ام
بینِ خیمه ری ریزِ ماجرا را دیده ام
آب اگر خوردم به کامم مثلِ زهری تلخ شد
اصغرِ خشکیده کامِ بی نوا را دیده ام
با تماشایِ جوانی گر قرارم میرود”
تکه تکه اکبری بینِ عبا را دیده ام
خیمه ها بعد از عمو دیگر نگهبانی نداشت
دستِ عباسی که شد از تن جدا را دیده ام
خیمه ها را پشت هم میگشت بیچاره رباب
کربلا من هاجرِ سعی و صفا را دیده ام
صالح ابن کعب بر پهلویِ بابا نیزه زد
چون مدینه ضربه های بی امان را دیده ام
با ته پا پیکرش را زیر و رو میکرد شمر
بر لبانِ ماهِ عالم رد پا را دیده ام ..
*کنیزِ رسید خدمت امام سجاد علیه السلام عرضه داشت یابن رسول الله چرا انقدر گریه میکنید؟.. آب براتون میارن ، غذا براتون میارن ، شش ماهه میبینید جوان میبینید گل میبینید ، ذبحِ گوسفند میبینید … فرمود همه رو دیدم ..*
خنجرِ کندی که قاتل داشت صبرم را ربود
بینِ خون غلطیدنِ خونِ خدا را دیده ام
میبرید ای کاش سر را ، ضربه ها لازم نبود
من فقط اینجا بریدن از قفا را دیده ام
هرکسی هرچه دلش میخواست از گودال برد
اَخنَسُ و شمر و سنانِ بی حیا را دیده ام ..
زینتِ دوشِ نبی رویِ زمین وقتی که خورد
یورشِ اعدا به سمتِ خیمه ها را دیده ام
تازه اینها جایِ خود ، بعد از غروبِ کربلا
با اسیران کوفه و شامِ بلا را دیده ام
*همۀ مصائب کربلا یه طرف ، دو سه روزِ دیگه این روضه ای که برا امام سجاد پیش اومده یه طرف ..*
کاروان وقتی دم دروازۀ ساعات رفت
سویِ زن ها، هیزهایِ ناروا را دیده ام
قافله از کوچۀ تنگِ یهودی رد که شد
سویِ عمه طعنه ها و ناسزا را دیده ام
عرضم تمام از همه التماسِ دعا ، شهدامون ، امام راحل همه گذشتگان فیض ببرن .. امام باقر بدنِ بابا رو غسل داد ، کفن کرد ، بینِ قبرستان بقیع آورد .. خودش بدنِ مبارکُ داخلِ خانۀ قبر گذاشت .. اما لایوم کیومک یااباعبدالله .. یه وقتی هم خودِ امام سجاد اومد کربلا به قدرت امامت .. حضرت دید بنی اسد متحیرند .. این بدن هایِ بی سر رو چه کنند ؟.. صدا زد بنی اسد صبر کنید این بدنِ اکبر برادرمِ .. این بدن قاسمِ .. این بریرِ .. این حبیبِ .. یه وقت دیدن یه بدنی رو در آغوش گرفت لب ها رو گذاشت رو لب هایِ بریده ..هی صدا میزنه اَبتا .. حسین …
________________________________________
متن سینه زنی و توسل به راوی دشتِ کربلا امام سجاد (ع)
روی لب ناله ها داره هر دم
از نگاش میباره اشک ماتم
داره این ابربهاری ، تو دلش یه کربلا غم
سی ساله چشماش میباره به یاد لبایِ تشنه
با یاد گلهای پرپر شده با نیزه و دشنه
شیرخواره میبینه دلش غرق خون میشه
جوون میبینه و نگاش روضه خون میشه
واویلتا واویلتا وای از این غربت ..
دم به دم قلبشُ غم سوزونده
شعله ور چون دل خیمه مونده
یاد غارت و اسارت جونشَ به لب رسونده
دیده تو صحرا هراسون پریشون اهل حرم رو
با سیلی و تازیونه شنیده ناله ی غم رو
دلش پر از مصیبته کوفه و شامه
پر از جراحت و غمه سنگ و دشنامه
واویلتا واویلتا وای از این غربت ..
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.