شعر شهادت امام باقر (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۵ تیر ۱۴۰۲

شعر شهادت امام محمد باقر (ع)
کودکی بودی و دیدی همه ی غمها را
تو کشیدی به جهان غصه ی این دنیا را
چهارساله به دودیده غم عظمی دیدی
قامت خم به همان زینب کبری دیدی
همه سرهای جدا و بدن بی سر شاه
علقمه دست جدا از بدن زخمی ی ماه
خیمه ی سوخته دیدی بفدایت گردم
رخ افروخته دیدی بفدایت گردم
بدن بی سر یاران شهنشه . به زمین
وسط مقتل خون . قامت مولا . شه دین
سر یاران حسینست به نی رفته خدا
راس ان نور دوعینست به نی رفته خدا
عمه ات زینب کبراست اسارت رفته
بین آن قاتل و ان اصل رذالت رفته
همره شمر شده جسم همان عمه ی من
بین ره پای برهنه و دوان. عمه ی من
دیده ام دامن و آتش . همه را من دیدم
دیده ام داغ به این دیده و من نشنیدم
نشنیدم که غمی اعظم از این غم باشد
روضه شاه شهیدست چه ماتم باشد
عمه ها یکطرف و راس بریده . در طشت
خیزران چوب یزیدست و اسیران . سر . طشت
عشق من گریه برای غم تو هست حسین
پادشاه دل من . ماتم تو هست حسین
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.