شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع) سروده استاد زارع شیرازی هفتم محرم ۱۴۰۱

شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)
سرش رفت و نشانی از پدر داشت
علی اصغر . رخی همچون قمر داشت
ز خیمه آمد و خونین ز تیرست
ز داغش. اشک برروی امیرست
ز فرط خجلت از مادر. به خیمه
نبیند اصغر بی سر به خیمه
فدای خجلتت ای شاه بی سر
عزیز کوثر و جان پیمبر
بسوی خیمه هایش رفت وبرگشت
بر آن آه و نوایش رفت و برگشت
تمامش شد خجالت از ربابش
خدایا رحم کن بر صبر وتابش
سر اصغر بریده گوش تا گوش
نگردد این غم از دلها فراموش
گرفت از داغ.دستی زیر حنجر
چو دستش پر شد از خون . بهر اصغر
و پاشید انهمه خون را به عرشش
نیامد قطره ی خونی به فرشش
ز آه دل . خدایش را ندا کرد
ز ظلم ظالمین. حق را صدا کرد
گلوی شیرخوار و آن سه شعبه
و مادر . بیقرار و آن سه شعبه
فدای اشک چشمانت حسینم
که اصغر گشته قربانت حسینم
به پشت خیمه ها یک قبر کنده
به آن شمشیر خود . بی صبر کنده
نیاید مادرش بیند سرش را
سر ببریده از بال و پرش را
چه حالی میشود مادر که بیند
چگونه از جراحت . گل بچیند
که ناگه . آن رباب دلپریشان
دوان آمد به چشم خیس و گریان
حسین جانم فقط یکبار بگذار
ببینم روی نوزادم دگربار
چه ضجه زد رباب آنجا سر قبر
چه قلبش شد کباب آنجا سر قبر
چهگویم یا علی اصغر ازین غم
ز دل. بگسسته بال و پر ازین غم
به اشک زارع شیراز. سوزی
برای سینه . عشق غم فروزی
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.