شعر شهادت حضرت رقیه (س) سروده استاد زارع شیرازی سوم محرم ۱۴۰۱

متن شعر شهادت حضرت رقیه (س) سوم محرم ۱۴۰۱
تنم زخمی شد و بابا صدایت کردم از راهم
شنو از داغ و اشکم صوتِ درد و غصه و آهم
من و جاده . تو و نیزه . صدای عمه ام زینب
میان ضرب شلاقم ندای عمه ام زینب
تنم شلاق خورده .گریه کن بهرِ دلم بابا
فدای راسِ خونینت تمامِ حاصلم بابا
اگر عمه نبودش من به زیرِ درد . میمُردم
به زیرِ ضربه ی اعدا . به آه سرد . میمُردم
عزیز. بابای من . راست به روی نیزه بود ومن
نگاه عمه ام زینب به سوی نیزه بود و من
فقط عمه. خبر دارد تنم نیلی شده بابا
رُخ من نیلی از آن ضربتِ سیلی شده بابا
شبیهِ مادرت زهرا زمین خوردم نشستم من
نشستم بین ره . بس که لگد خوردم شکستم من
شود آخر. مزار من . خرابه . بین ویرانم
بیا دیدار من بابا عزیزم روح و ریحانم
کبودم نیلی ام دیگر توانی نیست در جسمم
بیا بابا حسین . روح وروانی نیست در جانم
فدای عمه میگردم که با من گریه میکرده
پر از آه و پر از دردم که با من گریه میکرده
شبیهم بر رُخ زهرا نگاهم کن که مجروحم
دگر طاقت نمانده کرده پرواز . همرهت. روحم
یتیمم من . عزادارم ولی بسکه کتک خوردم
ندارم نای ره رفتن . غمت را همرهم بردم
بیا ای سر .مرا باخود ببر تنهای تنهایم
تنی نیلی و پهلویم شکسته مثل زهرایم
سلام زارع شیراز بر قبرت رقیه جان
ز دل گفته به تو صد راز . بر قبرت رقیه جان
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.