شعرخوانی و روضه ماه محرم

شعرخوانی شب اول محرم ۹۹
از هرچه غیر از عاشقی صدبار افسوس
عمری حواسم پرت بود از یار افسوس
عمری سر من گرم مدح و منقبت بود
غافل از اینکه روضه کسب معرفت بود
بیمعرفت در روضه بودن، ترس شیعهست
تا روضه مسلم کلاس درس شیعهست
آموختم تردید پای او گناه است
آن کس که تا آخر بماند، مرد راه است
مَحرَم شدن شرط است و او مَحرَم ندارد
ارباب ما یار زبانی کم ندارد
با این حساب آن قدرها یاری ندارد
لبیک گفتن جا زدن، کاری ندارد!
شاهی که عالم بود سرتاسر فقیرش
مردم چهها کردند آخر با سفیرش؟
آنها که میگفتند حق را درک کردند
بعد از نماز مغرب او را ترک کردند
آنها که بهر یاریاش مردانه رفتند
پنهانی از مسجد به سمت خانه رفتند
آنها که تنها ادعا کردند آن شب
در کوچهها او را رها کردند آن شب
آنها که روزی نامه دادند او بیاید
ماندند در تردید و در باید، نباید
دلگیرم امشب بغض دارم در صدایم
نامردهای شهر کوفه! با شمایم!
میآمد اینجا غرق عطر مشک میشد
ای کاش مهر نامههاتان خشک میشد!
آیا شماها دعوت از آقا نکردید؟
آن نامهها را پیشتر امضا نکردید؟
جا دارد از این غصه عالم خون ببارد
آری شما گفتید اصغر را بیارد!
آری شما گفتید با آن نور دیده
که میوههای شهرتان تازه رسیده
آقای عالم از شما امضا گرفته
دست زنان و بچههایش را گرفته
حرف شما او را به این وادی کشانده
او زینبش را روی محملها نشانده
همراه او آب آورش هم خواهد آمد
وقتی بیاید، دخترش هم خواهد آمد
هان بشنوید امروز صوت قاسمش را
ظهر دهم بر نیزه این المسلم اش را
او رو به پیری می رود ای وای ای وای
زینب اسیری میرود ای وای ای وای
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.