اشعار ایام ولادت رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع) سال ۱۴۰۲

متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
بانی ناب ترین نوعِ محبت هستی
تو گلِ سرسبدِ عالم خلقت هستی
أنبیا غبطه به زیباییِ دینت خوردند
آخرین سلسله ی اصلِ نبوّت هستی
هست حرف دلِ هر دخترکِ زنده به گور
ابرِ بارانی و إحیاگرِ رحمت هستی
شهر یثرب به خدا قبلِ تو دلسوز نداشت
یامحمد(ص) به خدا عینِ مودّت هستی
متولد شدی و شد متزلزل کسری
گفت شقُّ القمر این را که؛ قیامت هستی
پادشاهان همه با آمدنت لال شدند
چونکه پیغمبری و صاحب کسوت هستی
روزِ میلادِ تو خاموش شد آتشکده ها
تا بدانند همه؛ قاتلِ ظلمت هستی
حالِ بتخانه شد آشوب، هُبل خورد تَرَک
کعبه فهمید که تو شرطِ عبادت هستی
یادگار تو اذانی ست مزیّن به علی(ع)
نقطه ی وصلِ رسالت به ولایت هستی
آمدی تا که علی(ع) عشقِ فراگیر شود
از همین زاویه قرانِ تو تفسیر شود
آمدی تا که بگویی ولی الله علیست(ع)
در دلِ ظلمتِ شب نورِ سحرگاه علیست(ع)
از همان قبلِ رسالت به خدا میگفتی
حق علی(ع)کعبه علی(ع)قبله علی(ع)راه علیست(ع)
ثروتش هست قناعت، کرَمش اجدادی ست
ای سلاطینِ گدازاده؛ شهنشاه علیست(ع)
غبطه خورده ست به تیغِ دو دمش عزرائیل
بر سرِ خیبریان ضربه ی ناگاه علیست(ع)
آنکه از حاجتِ ناگفته ی هر چه سائل
هست هر لحظه و هر ثانیه آگاه علیست(ع)
جان به لب میرسد و طبقِ قرارِ ازلی-
حضرتِ منجیِ آن ساعتِ جانکاه علیست(ع)
ذکر نامش سببِ امنیت و آرامش
کنجِ امواجِ بلا ناجیِ دلخواه علیست(ع)
نورِ ذاتش شده تکثیر شبیه خورشید
ششمین عشقِ خدا آمده و آمده عید
آسمان بر لبِ خود ذکرِ سلام آورده
عطرِ خوش رنگ و لعابی به مشام آورده
ای ملائک خبر این است که از عرش ِ برین
باقرَ العلم ِ نبی(ص) ماهِ تمام آورده
مثل هر سال، دوباره شبِ میلادِ پسر
سفره انداخته! انواع ِ طعام آورده
غیر از اینجا که شود پیش ِ همه خلق عزیز
عاشقش روزِ جزا نیز؛ مقام آورده
دارد از عمقِ زمین هلهله برمیخیزد
گل شکوفا شده، لبخندِ مدام آورده
باز هم مذهبِ بر حق؛ به جهان شد اعلام
باز هم شیعه ی خوشنام؛ امام آورده
وقتِ پابوسی اش از عرش؛ خدا دستادست
دورِ گهواره اش آیاتِ عظام آورده
شب سفر کرده و خورشید رسیده ست سریع
صبحِ صادق(ع) شده در هفدهم ِ ماهِ ربیع!
شاعر:مرضیه عاطفی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
اگر عشقم به کسی بیشتر از حد باشد
این همان روی گُلِ پاکِ محمد(ص) باشد
من که راضی نشوَم عشقِ تو در پنهانی
عشق آن است که در شُهره زبانزد باشد
هر که از دایره ی رحمتتان رفت برون
دانم آنکس به جهان کافر و مرتد باشد
تا که دل بستم از آن روزِ ازل فهمیدم
هر که آمد به پناهِ تو مویّد باشد
باید از عاشقی ات گفت که من خرسندم
چون که عشق ات ز همه خلق سرآمد باشد
شافعِ روزِ جزا…. مرحمتی کن ما را
که جنان رفتنم امضاءِ تو باید باشد
سرخوش از عطرِ دعایم که به آمینت خلق
در صفِ حشر ز میزان و ز پل رد باشد
بر لبم لحظه به لحظه همه عطرِ صلوات
می دهی حاجتِ آن را که مقید باشد
کوهِ عصیان ز نگاهت پرِ کاهی بشود
بهرِ عشّاقِ تو دوزخ به خدا بد باشد
کردهام سیرِ سماوات و از آن فهمیدم
تو ابوالقاسمیّ و نامِ تو احمد باشد!
شاعر:هستی محرابی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
شمس گردون از شعاع شمس رویش تار شد
برگ گل در پیش گلبرگ وجودش خار شد
نُه فلک سر خم نموده پیش پای مصطفی
جبرئیل گهواره جنبان چنین دلدار شد
نیست در عالم کسی اینگونه زیبا و ملیح
چشم صد یوسف بر آن خال لبش بیمار شد
غنچه ی خوش رنگ و بوی عالم خلقت شکفت
وقت شیرین وصال و لحظه ی دیدار شد
با طلوع جانفزای حضرت شمس الضحی
دیدگان خفته در آغوش شب بیدار شد
در میان جمع نیکو منظران شهر عشق
طاق ابرویش سبب در رونق بازار شد
خال مشکینِ لبِ آن رحمه للعالمین
بر مدار خوب رویان نقطه ی پرگار شد
عقل از سرّ وجود این جهان وا مانده بود
آمده خیرُ البریّه کاشف اسرار شد
سینه ی هفت آسمان از شدت شادی شکفت
بر خلایق بارش الطاف حق بسیار شد
عشق او تا بر دل دیوانه ی سالک نشست
آشنای دلبر و بیگانه با اغیار شد
شاعر:حسن تقی لو
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
گل داد وقتی شاخه تمرین کرد نامات را
باران به خود پوشاند لحنی از کلامات را
دنیا پر از فهم جدیدی از شنیدن شد
بلبل که اجرا کرد ضربآهنگ گامات را
خوشبو شد و در خود نگنجید و وزید آخر
آری نسیم احساس کرد عطر مشامات را
آب از تو معنای طراوت را گرفت و رفت
تا در زمین جاری کند جان سلامات را
کوه از خدا آغوش دلخواه حرا را خواست
ورنه خدا میساخت بالاتر مقامات را
دل در دل پیله رهایی را نمیدانست
پروانه شد پیدا کند درک پیامات را
وقتی محمد(ص) در اذان گفتیم پس باید
الگو بگیریم از قعودت تا قیامات را
دنیای ما حتما پر از لبخند خواهد شد
آدم اگر مشق خودش سازد مرامات را
هربار میگویی علی (ع)خورشید میتابد
هر روز میتابی به ما مهر مدامات را
گفتی اگر با یاعلی از گور برخیزد
انسان علاجی دارد اندوه قیامت را
شاعر:سعیده کرمانی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
تيغ ابرويت غزل را در خطر انداخته
پیشِ پايت از تغزل بسكه سر انداخته
مرد اين ميدانِ جنگِ نابرابر نيستم
تيرِ مژگانت ز دستِ دل سپر انداخته
بنده ای؟ پروردگاری؟ این شکوهِ لایزال
شاعرانت را به اما و اگر انداخته!
نامی از ميخانه ها نگذاشت باقی نام تو
باده را چشم خمارت از اثر انداخته
ساقیِ معراج، عرش گنبد خضرایی ات
جبرئيل مست را از بال و پر انداخته
کار ديگر از ترنج و دست هم، يوسف گذشت
تيغ، سرها را به اظهارنظر انداخته
سود بازار نمک انگار چيز ديگری ست!
خنده ات رونق ز بازار شكر انداخته
عاشق و معشوق ها ازهجر رويت سوختند
عشق تان آتش به جانِ خشک و تر انداخته
این تنورِ داغ مدح چشمهایت؛ مهربان
نان خوبی دامنِ اهل هنر انداخته
مهربانیِ نگاهت، ای صبورِ سربه زير
دولت شمشير را از زور و زر انداخته
تا سبكباریِ دل، چوبِ حراجت را بزن
چين زلفت در سرم شوقِ سفر انداخته
آمدم بر آستانت در زنم، يادم نبود!
ميخ سرخی كوثرت را پشت در انداخت…
شاعر:وحید قاسمی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
آفتاب از افق میمنه دل کند،آمد
بر لب آینهی غمزده لبخند آمد
کوچه از هَمهَمه ی بال مَلَک بند آمد
آخرین برگهی پیغامِ خداوند آمد
می رسد از پر قنداقه ی سبزت،برکات
مَقدَم گلپسر آمنهخاتون صلوات
روح تو خون به رگِ لوح و قلم می انداخت
چشم تو نور به اعماق عدم می انداخت
دست تو سفره به ایوان کرم می انداخت
نام تو لرزه به اندام ستم می انداخت
جذبه ات را همه در وحشت خائن دیدیم
در ترک خوردن ایوان مدائن دیدیم
با تو هرگوشه ی این خطّه حرم خواهد شد
مسجد بندگی خلق علم خواهد شد
غم میان دل عشاق تو کم خواهد شد
کمر بتکده ها پیش تو خم خواهد شد
جهل را یکسره از بُن بِکَنی..،کیف کنیم
لات و عزیٰ و هُبَل را بزنی..،کیف کنیم
اصل توحیدِ وجودی و زوالیم همه
تو خودت پاسخ محضی و سوالیم همه
با تو در جاده ی پر پیچ کمالیم همه
برده ی کوی تو هستیم..،بِلالیم همه
در دلِ کوله ی دل حُبِ تو را بار زدیم
از سر ماذنه ها عشق تو را جار زدیم
حرز تو بر جگر سوخته مرهم آورد
عطر تو روی گل باغچه شبنم آورد
مِهر تو عاطفه را در دل آدم آورد
در عروجات پر جبریل امین کم آورد
شب معراج در آن اوج چه حظّی بُردی
سیب از دست علی جان خودت می خوردی
هر کجا قدرت ایمان تو ابراز شود
با کلام علوی دین تو ممتاز شود
در دل جنگ اگر فتنه ای آغاز شود
گره کار به دستان علی باز شود
حیدرت آمد و فریاد زد و در را کَند
درِ خیبر!..،نه..،بگو قلعه ی خیبر را کند
عاشقی حس عجیبی است که حاشا نشود
گرچه هر عاطفه در قاعده ای جا نشود
باز هم رابطه ی دختر و بابا نشود
مثل زهرا که کسی ام ابیها نشود
من مسلمان شده ام پایِ همین زمزمه ات
ای به قربان دم فاطمه یا فاطمه ات
لحن شیرین تو شد معجزه ی قرآنم
هل اتای تو شده کُلّیَت ایمانم
عشق را من فقط این پنج نفر میدانم
عجمی زاده ام و هموطن سلمانم
دست ما را برسان بر نخ تسبیحِ دعات
آه ای شاه عرب جان عجم ها به فدات
گرچه مانند اُویس تو بدور از قرنم
در کنار تو که باشم بخدا در وطنم
ای بزرگ بنی هاشم!بِشِنو این سخنم
من حسینی شده ی دست امام حسنم
شب میلاد تو از اشک غنی اند همه
گریهکنهایحسینات حسنیاند همه
کاخ مخروبه ی محکوم به ویران شدنم
درد دارم بخدا در پی درمان شدنم
ابرِ لبریز منم تشنهی باران شدنم
سال ها منتظر جابر حیان شدنم
پرچم شیعه بلند است به لطف علمت
صادق آل محمد! به فدای قلمت
شادی بعدِ هزاران غم و اندوه تویی
بین این طایفه ی سبزقبا،نوح تویی
آن کتابی که به منبر شده مفتوح تویی
مکتب شیعه اگر جسم شود،روح تویی
خنجری کُند دلیل غم بسیار تو بود
گریه بر بی کفن کرببلا کار تو بود
شاعر:بردیا محمدی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
ای سلام خدا به ما با تو
سرپرستیِ انبیا با تو
رزق هر روزه ی گدا با تو
درد ما را فقط دوا با تو
آمدی شد زمین پر از برکات
بر تو و خانواده ات صلوات
–
هم نشین همیشه ی یزدان
خنده هایت لطافت باران
سینه ی توست معدن قرآن
در کلامت محبت و ایمان
–
مَثل نور توست در مشکات
بر تو و خانواده ات صلوات
–
از نگاهت ستاره می ریزد
سیزده ماه پاره می ریزد
چون که مارا شراره می ریزد
از قنوت تو چاره می ریزد
–
منشا خیر منشا حسنات
بر تو و خانواده ات صلوات
–
شب معراج را که یادت هست
عرشیان خدا همه سر مست
تا خدا رو به روی تو بنشست
تکه ای نورهم به تو پیوست
–
اول او را علی خطابش کرد
به وزیریت انتخابش کرد
–
چه وزیری..یگانه ی دوران
مثل خورشید بر فلک تابان
اسدالله غالب است..ای جان
هر دو عالم ز کار او حیران
–
کام او را پر از عسل کرده
مرتضی را خدا بغل کرده
-
نطق هایش همیشه ناطق بود
در نگاهش پر از شقایق بود
آن کسی که همیشه عاشق بود
در حقیقت امامِ صادق بود
–
مستِ مستیم ما ز الحانش
جان عالم فدای ایمانش
–
کودکان را سلام می فرمود
پیش پاشان قیام می فرمود
بهشان احترام می فرمود
خوبی اش را تمام می فرمود
–
به سلامی همه گرفتارش
همه مدیون لطف بسیارش-
–
مجلس روضه را به پا می کرد
عقده از دل به گریه وا می کرد
گریه بر دشت کربلا می کرد
یاد ارباب و بوریا می کرد
–
تن ارباب نامرتب شد
چه حسینی نصیب زینب شد
–
تا که دیدند حسین تنها شد
بین خولی و شمر دعوا شد
سر پیراهنش که بلوا شد
بهر غارت کسی مهیا شد
–
مادرش آمده به گودالش
آه از حال و روز بد حالش
شاعر:آرمان صائمی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
شب رفت و رفت بر تن عالم لباس صبح
روشن شد آسمان شب از انعکاس صبح
خیل ملک به حالت تعظیم دور اوست
اما به سوی هوست تمام هواس صبح
نامش همینکه معجزِ پروردگار شد
ایمن شد از وساوس خناس ناس صبح
از باغ ساوه بوی انار آمد و سپس
دریاچه اش به خاک نشست از هراس صبح
داردطلایِ بتکده ها زنگ می زند
از خواب می پرند همه با تماس صبح
دارد دوباره کار خدا سکه می شود
خورشید قلب ها پسر مکه می شود
تو آمدی و رحمت للعالمین شدی
خورشید اولین و مه آخرین شدی
در پیچ وتاب زلف تو یک خلق واله اند
با گیسوان ریخته حبل المتین شدی
از آن طرف تو را همه ساحر صدا زدند
از این طرف برای همانها امین شدی
تنها به خاطر پدر فاطمه شدن
در اعتکاف رفتی و چله نشین شدی
با خنده های فاطمه لبخند می زدی
باغصه های فاطمه زار و حزین شدی
گفتی حسین از من و من هستم از حسین
اول نفر تویی ولی از پنجمین شدی
لنگ است بی نگاه شماها کمیت من
قربان اهل بیت شما اهل بیت من
کعبه همینکه از بت عزّی زلال شد
بر روی گونهء تو مبدل به خال شد
اینگونه بود روی سیاه آبرو گرفت
اینگونه کعبه منبر بانگ بلال شد
بوی تو را اویس به شهر قرن کشید
گرچه براش دیدن رویت محال شد
شبهای وحی هم خود جبریل در حرا
بالش برای اشک شما دستمال شد
یادت که هست آن شب معراج هم علی
مشغول باغبانیِ آن سیب کال شد
دیدید خواستگار شده دختر از شما
گفتید در جواب که کی بهتر شما؟!
لب وا نمی کنند حکیمان بدون تو
مفهوم نیست یک خط قرآن بدون تو
وقتی بهشت خلق،همان خانهء شماست
سردرگمی است زندگی یک آن بدون تو
فردوس با تمام درختان و میوه هاش
می شد شبیه خاک بیابان بدون تو
یوسف اگر اسیر جمال شما نبود
دل را نکنده بود ز کنعان بدون تو
در بارگاه قدس علی هم که می رویم
مزه نمی دهد شب ایوان بدون تو
وقتی که مصحف تو همان مصحف علیست
اصلا” مزار تو نجف اشرف علیست
دینت علی،مرامت علی، دلبرت علی
روحت علی، توانت علی، پیکرت علی
فکرت علی، خیالت علی، باورت علی
جنت علی،قیامت علی، کوثرت علی
یارت علی، ولایت علی، یاورت علی
سرباز علی، مبارز علی ، لشگرت علی
شمشیر علی، تهمتن علی،ممتحن علی
حیدر علی، قلندر علی، صفدرت علی
باده علی، پیاله علی، میکده علی
ساقی علی، خُمِ مِی علی، ساغرت علی
مکه،مدینه،سامره و کربلا علی
صلِ علی محمد و صل علی علی
ناقابلند محضرتان احترام ها
ای مقصد تمام علیه السلام ها
ای میوهء رسیدهء خلقت رسول عشق
پخته شدند از جلوات تو خام ها
از جمع بیشمار هزاران پیامبر
بیرون زده ز صلب تو نسل امام ها
آنروز اگر علی سر دوشت نرفته بود
کس پی نبرده بود به اوج مقام ها
بوی شرارهء در و دیوار می دهد
خاکستری که می رسد از پشتِ بام ها
مزد رسالت تو مودّت به فاطمه است
لعنت به بی حیاییِ آن غاصبین پست
شاعر:حسین قربانچه
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
دلم مست و گرفتار محمد
سرم سرگرم بازار محمد
ندارم سایه ای بر سر به غیر از
صفای مهر سرشار محمد
تمام هستی عالم خدا گفت
بود رهن و بدهکار محمد
به محشر میرود با توشه ای پر
کسی که شد خریدار محمد
امیرالمومنین مشکل گشا شد
ز سوداهای بازار محمد
یداللهی به حیدر داد الله
که شد دست علی یار محمد
اگر چه گشت زهرا کوثر ناب
شد از احسان سرشار محمد
نشد سلمان مسلمان تا زمانی
که از جان شد خریدار محمد
علی فرمود منّا را به سلمان
که باشد گنج اسرار محمد
نه هر میثم که اشهد گفت بر لب
رود با سر سرِ دار محمد
محمد گفت از فرمایش رب
علی گفتا ز گفتار محمد
سلامت بگذرد از راه محشر
هر آنکس گشت بیمار محمد
صراط مستقیم اهل تقوی
نباشد غیر افکار محمد
خدا قرآن شریعت دین و مذهب
همه پندار و کردار محمد
به روز حشر خالی نیست دستی
که زد دستی به دستار محمد
شاعر:داریوش جعفری
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
بر منکران حیدر کرار لعنت
بر هر که با مولا ندارد کار لعنت
بر هر کسی که با فلانی و فلانی
در طول این تاریخ گشته یار لعنت
بر هر که با قتل و دروغ و زور و تزویر
شد جانشین احمد مختار لعنت
بر آن مسلمان که نباشد با دل و جان
از دشمنان مرتضی بیزار لعنت
تا که خدا باشد خدا بر هر که دارد
با شیعه حیدر سر ِ آزار لعنت
ما بچه های حضرت دلدل سواریم
چشم انتظار انتقام دوالفقاریم
شاعر:محمد حسین رحیمیان
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
باید تو را بالاتر از بالا صدا کرد
باید تو را والایِ بی همتا صدا کرد
ای رحمة للعالمینِ ما محمد
ای بی کران! باید تو را دریا صدا کرد
ثبت است بر طاق فلک نام بلندت
مثل خدا باید تو را یکتا صدا کرد
ما حلقه بر گوشیم، پس یعنی همیشه
مولای من! باید تو را مولا صدا کرد
نام تو نقش خاتم پیغمبران بود
باید تو را یس، تو را طه صدا کرد
از بین لبهایت هزاران ماه بارید
هر بار که زهرا تو را بابا صدا کرد
بر موج غم نوح نبی، موسی به دریا
نام تو را وقت عروج عیسی صدا کرد
نام تو حَلّال تمام مشکلات است
راه نجات مؤمنین و مؤمنات است
از جملهی پیغمبران سر میشوی تو
یعنی که از خلقت فراتر میشوی تو
تو خاتم پیغمبرانی یا محمد
با حاصل آنها برابر میشوی تو
وقتی خدا زهرا به تو بخشید یعنی
سر رشتهی آیات کوثر میشوی تو
«معراج، تازه ابتدای راهتان است»
بین حرا وقتی پیمبر میشوی تو
در کوچههای قلب ما با خندههایت
پرواز تا خورشید را پر میشوی تو
آقا هنوز عطرت میان شهر جاری است
با سیب زهرایی معطر میشوی تو
جان تو و جان علی نفسیاست واحد
وقتی که با حیدر برادر میشوی تو
نام علی وقتی که از نامت جدا نیست
گاهی محمد را علی گفتن خطا نیست
همتایت ای والای بی همتا، علی بود
مولای مولا تو، به ما مولا علی بود
بالاتر از بالاتر از بالا تو بودی
بالاتر از بالاتر از بالا علی بود
زیباتر از زیباتر از زیبا تو بودی
زیباتر از زیباتر از زیبا علی بود
ما از لب حقگوی تو این را شنیدیم
چرخیده حق دور علی، هر جا علی بود
این نور را بعد از تو حتی کور هم دید
حق با علی، حق با علی، حق با علی بود
وقت جدایی در شب معراج حتی
ذکر خدا هم با رسولش یا علی بود
در چین پیشانیت غم پیدا نمیشد
در لشکر تو یا محمد! تا علی بود
شکر خدا نام علی ذکر لب ماست
عشق علی و فاطمه نان شب ماست
عشق تو در جان علی، در جان زهراست
عشق تو ایمان علی، ایمان زهراست
ای سِرِّ لولا بین لبخند تو مستور
مستور لبخند تو در رضوان زهراست
نور خدا جاریست در پیشانی تو
روی تو بدر کامل تابان زهراست
یک قطره از آب وضویت را گرفتیم
دیدیم آری، کوثر قرآن زهراست
خیلی گرفتارم ولی این بار را هم
آقا قبولم کن، بگو مهمان زهراست
وقتی شما مهمان زهرایید یعنی
امید عالم سفرهی احسان زهراست
قبر شهید بی پلاک خفته در رمل
پائین پای تربت پنهان زهراست
باید که بر بالای هر منبر بگوئیم
تو یادمان دادی به او مادر بگوئیم
شاعر:وحید محمدی
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد
سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد
گمانم این صدای بر زمین افتادن بت هاست
یکی الله اکبر گفت و اینَک در جهان غوغاست
خدایا کیست بتهای جهان را واژگون کرده؟!
شکوهِ چیست تاج سروران را سرنگون کرده؟!
خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی
سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی
مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت
که این بی طاقتی در طاق کسری نیست بی علت
کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را
کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را
رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش
رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش
گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او
سخن گفتند در تورات، انجیل و زبور از او
نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را
رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را
پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله
چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه
رسید از چشمهی آفاق، جان تازهای آورد
برای مردم دنیا جهان تازهای آورد
به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا بُرد
مقام دختران را با کلام خویش بالا برد
نصیب او به غیر از ناسپاسیها نشد، آری
لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد، آری
نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند
نه…، قدرش را بهجز زهرا و جز مولا، ندانستند
علی در یاریِ تنهاییِ احمد مصمم ماند
ولیُ اللهِ اعظم، با رسول اللهِ اکرم ماند….
شاعر:مجید تال
_____________________________________________________________
متن شعر مدح رسول اکرم (ص) و امام صادق (ع)
به ظالم خم نخواهد گشت قطعاً قد و بالایش
کسی که روز و شب با یاعلی برخیزد از جایش
اگر که ذوالفقارش سر برون آرد به قهر خود
منافق را به آنی میکند از جمع منهایش
من و امثال من در این حرم آیا چه میخواهیم!؟
اگر جبریل میسوزد در این درگاه پرهایش
اگر در کربلا نام علی را میبری قطعاً؛
برات کربلایت در نجف خوردهست امضایش
کسی که دست رد برسینهی عالم نزد هرگز
یقیناً فرق خواهد کرد معنای بفرمایش
کجایی عدل پی در پی که در مُلکت یهودی،نه؛
مسلمانی درآمد بارها خلخال از پایش
اگر آقاییام داده در عالم علّتش این است
کسی را غیر مولایم نخواندم هرگز آقایش
اگر نوکر بسوزد هم در آتش، مطمئن هستم
نخواهد سوخت دستش لااقل در بین اعضایش
چه شبهایی که این تن شد کبود از داغ فرزندت
خودت در روز محشر یاعلی نگذار تنهایش
شاعر:مهدی رحیمی
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.