آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

اشعار وداع با محرم و صفر – سال ۱۳۹۹

2
اشعار وداع محرم و صفر - سال 1399

شعر وداع محرم و صفر

اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان

لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟

بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان

برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان

دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان

هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان

بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان

چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان

شاعر: مهدی نظری

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

عجیب نیست که در سینه غصّه مهمان است
شب فراق شده؛ حرف حرف هجران است

به چشم‌هم‌زدنی این دو ماه هم رفت و
بهار گریه هم امروز رو به پایان است

از این لباس جدا گشتن آنقدر سخت است
که در برابر این هجر، مرگ آسان است

مرا حلال کن آقا که باز زنده‌ام و
هنوز در تن من بین روضه‌ها جان است

محرم و صفر ما تمام می‌شود و
همیشه ابر نگاه تو غرق باران است

تو فاطمیه‌ات این روزها شروع شده
دلت شبیه دل مادرت پریشان است

همیشه کرب و بلاییم ما ولی امشب
کبوتر دلمان مقصدش خراسان است

شاعر: محمدعلی بیابانی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم به شام قربت و غم تیره تر شده

آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده

تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده

از شام هجر یار بسی توشه می برد
آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده

بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده

رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده

بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده

یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است
یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده

باید که بعد از این به غم مادرت گریست
فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده

از شعله های پشتِ در خانه ی علی است
گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده

آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند
لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند

شاعر: جواد پرچمی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم

در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟

با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم

امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم

رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم

یادش به خیر در اوّلین روز محرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم

یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم

یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان
کرب و بلایی می شد این حال و هوایم

وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را
گفتم دگر وقف شهید سر جدایم

پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟

دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم

هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم

آقا به حق مادر پهلو شکسته
امضا نما دیگر برات کربلایم

شاعر: محمد فردوسی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

اندازه دوماه عزا غم گرفته ام
چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام

پیراهن سیاه تنم را شب فراق
بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام

صاحب عزا بیا که سراغ تورا دوماه
با قطره های جاری اشکم گرفته ام

یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند
این دیده های ابری شبنم گرفته ام

هرروز پا به پای تو در بین روضه ها
با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام

تا فاطمیه دست دلم را رها مکن
من با غم تو انس دمادم گرفته ام

امشب بیا و کرب و بلای مرا بده
دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام

این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست
امشب دوباره شور محرم گرفته ام

شاعر: محمدعلی بیابانی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

پايان ماه روضه شده ، غم گرفته ام
هيئت تمام گشته و ماتم گرفته ام

بعد از دو ماه گرفت صدا هاي ذاكران
تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام

بعد از دو ماه كه در مطبت هستم اي طبيب
از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام

مرهم براي درد دلم اشك روضه بود
اينگونه بوده اشك دمادم گرفته ام

شبها چقدر گم شده ام بين كوچه ها
وقتي سراغ هيئت و پرچم گرفته ام

از مادرت بپرس ، نوكريم را قبول كرد ؟
آيا برات كرببلا هم گرفته ام ؟

افسوس مي خورم كه زخيرات سفره ات
از دست مهر مادرتان كم گرفته ام

دلتنگ مي شوم به خدا بر محرمت
خرده مگيريم زچه ماتم گرفته ام

اي روضه خوان ادامه بده اشك و آه را
شعر وداع نه ….. شور محرم گرفته ام

شاعر: یاسر مسافر

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

دو ماه زندگی ام خرج روضه های تو بود
سلامِ روز و شبم سمت کربلای تو بود

دلیل سجده ی ما تربت تو بود فقط
دلیل گریه ی ما مجلس عزای تو بود

نگاه کن به دلی که تپیده با غم تو
دلی که در همه حالات مبتلای تو بود

شبی برای گدایان خود دعا کردی
خدا هر آنچه به ما داد از دعای تو بود

نوشته اند که جبریل هم دلش می خواست
به جای این همه منصب، فقط گدای تو بود

تویی که نور خداوند در تو جلوه نمود
تویی همان که خداوند خونبهای تو بود

چگونه سمت خداوند پر زدی که زمین
سه روز بعدِ تو، دنبال رد پای تو بود

میان گودیِ گودال سجده می کردی
زمین کرببلا محو ربنای تو بود

شاعر: احسان نرگسی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

بوی فراق می دهد این گریه های من
ماتم گرفته شال سیاه عزای من

شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام
آقا ببخش در گذر از این خطای من

با زعفران شهر خراسان نمی شود؟
رنگی دهی امام زمان بر حنای من؟

از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام
چیزی نمانده مثل شما از صدای من

با نوحه های این دهه ی آخر صفر
شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من

ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده
بعد از دو ماه چه شد کربلای من؟

سر زنده ام به عشق حسن، خضر گریه ام
این چشم خیس،چشمه ی آب بقای من

من غصه ی بهشت خدا را نمی خورم
جایی گرفته حضرت زهرا برای من

شاعر: وحید قاسمی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

من با لباس مشکی تان خو گرفته ام
از طینت پلید خودم رو گرفته ام

با قایق شکسته ی اشک دو دیده ام
بر ساحل عزای تو پهلو گرفته ام

بهر غبار روبی فرش عزایتان
در این دو ماه از مژه جارو گرفته ام

از صحن روضه های پر از عطر سیب تان
شکر خدا حسین کمی بو گرفته ام

هر سال مزد نوکریم آخر صفر
از دست سبز ضامن آهو گرفته ام

شاعر: وحید قاسمی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

هر آن چه گریه بریزم به قلب شعله ورم
دوباره سر شود آتش از آتش جگرم

غم فراق تو و هجر این دو ماه عزا
دو غصه می شود و بیشتر زند شررم

نمی کند دل من باور ای حبیب دلم
تمام می شود امشب محرم و صفرم

بیا ببخش مرا قول می دهم دیگر
که جان سالم از این روضه ها به در نبرم

کبوترانه ببین جلد بام گریه شدم
از این به بعد کجا سر کنم کجا بپرم؟!

تو چشمه چشمه خروشی منم که خاموشم
تو گریه می کنی و این منم که بی خبرم

مرا جدا نکن از جامه عزا آقا
اگر جدا شوم از روح خویش محتضرم

مقیم روز و شب کوی روضه بودم من
بدون روضه درین روزگار در به درم

خدا کند که زمان زودتر گذر کند و
برای فاطمیه جامه عزا بخرم

بیا و امشبی از مشهد الرضا آقا
به کربلا برسانم مرا ببر به حرم

شاعر: محمدعلی بیابانی

____________________________

شعر وداع محرم و صفر

از بس که از فراق تو دل نوحه گر شده
روزم ز شام غربت و غم تیره تر شده

آزرده گشت خاطرت از کرده های من
آقا ببخش نوکرتان دَردِسَر شده

تنها خودت برای ظهورت دعا کنی
وقتی دعای من ز گنه بی اثر شده

از شام هجر یار بسی توشه می برد
آنکس که اهل ذکر و دعای سحر شده

بودم مریض و روضه ی تو شد دوای من
حالم به لطفتان چقدر خوب تر شده

رفت از نظر محرّم و آقا نیامدی
حالا بیا که آخرِ ماه صفر شده

بعد از دو ماه گریه به غم های کربلا
حالا زمان ندبه به داغی دِگر شده

یَثرب برای فاطمه نقشه کشیده است
یَثرب چقدر بعدِ نبی خیره سر شده

باید که بعد از این به غم مادرت گریست
فصل شروع ماتم خیرُالبشر شده

از شعله های پشتِ در خانه ی علی است
گر آتشی به کرب و بلا شعله ور شده

آن روز اگر به صورت مادر نمی زدند
لطمه دگر به چهره ی دختر نمی زدند

شاعر: جواد پرچمی

 

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.