آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

اشعار ناب آئینی استقبال از محرم – سال ۱۳۹۹

0
اشعار ناب آئینی استقبال از محرم - سال 1399

شعر استقبال از محرم – امام حسین

این روزها دلشوره دارم بیش از پیش
کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش

این روزها قلب مرا ماتم گرفته
باز این لبم نام شمارا دم گرفته

این روزها دلشوره دارم مثل هرسال
هر شب گریزی میزنم تنها به گودال

اما همه ترسم جدایی از تو شد ، آه
اینکه نباشد دستم از ماه تو کوتاه

ای کاش با عشق تو در روضه بمیرم
من ، این منه بی ننگ و بی عرزه بمیرم

ای کاش با گریه توانم را بگیری
امسال بین روضه جانم را بگیری

ای کاش این ماه محرم با تو باشم
ای کاش در این روضه مَحرم با تو باشم

تا اینکه مارا مادرت درهم ببیند
مارا سیه پوش غم و ماتم ببیند

کاری بکن غیر از غمت ، غم را نبینم
ماهی بجز ماه محرم را نبینم

زهراست مارا راهی این جاده کرده
مارا برای نوکری آماده کرده

فهم محرم را به ما امشب عطا کن
راه حسین ابن علی را راه ما کن

هر چند که صحرایی از غم تشنه اوست
او تشنه بود اما دوعالم تشنه اوست

شاعر: امیر فرخنده

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

در صحن دل وزیده هوای مُحَرَمَت
بر گوش جان رسیده صدای مُحَرَمَت

ما بیقرار منتظر روضه مانده ایم
اصلا تمام سال، فدای مُحَرَمَت

همپای نوکران تو راهی هیئتیم
پوشیده ایم رخت عزای مُحَرَمَت

قطعا کسی به سفره حاتم نمی دهد
یک لقمه از طعام و غذای مُحَرَمَت

هرگز نصیب آتش دورخ نمی شود
چشمی که گریه کرده برای مُحَرَمَت

شاعر:محسن زعفرانیه

______________________________

شعر استقبال از محرم

دوباره می رسداز ره محرمت آقا
وبوی روضه و شبهای ماتمت آقا
کتیبه ها و علم نقش پرچمت آقا
همیشه در دل مابوده این غمت آقا

فدای نام تو و بچه هایتان آقا
که روضه ام شده کرب وبلایتان آقا

سلام ماه غریبی،سلام ماه عزا
دوباره برکت یکسال مابه دست شما
چه عزتی که عطا کرده ای به نوکرها
نشسته اندسر سفره ی تو خون خدا

به پا شود نوحه ها در عزایتان آقا
که روضه ام شده کرب وبلایتان آقا

دوباره روضه ی مشک وصدای طفل رباب
دوباره یک حرمی مانده بی عمو بی آب
دوباره غارت و سیلی دوباره رد طناب
دوباره کوچه و بازار، ازدحام و عذاب

شروع میشود این روضه هایتان آقا
که روضه ام شده کرب و بلایتان آقا

شروع میکنم اینبار از لب گودال
و عصرروز دهم پیکری شده پامال
وخواهری که ز بالای تل شده بیحال
خدا به خیر کندگوش و معجر اطفال

همیشه لطمه زدم من برایتان آقا
که روضه ام شده کرب و بلایتان آقا

شاعر: محمد حسین بناریان

______________________________

شعر استقبال از محرم – محرم

کم کَمَکْ دارد مُحرم می رسد
ماه حزن و گریه و غم می رسد

حضرت زهرا که صاحب روضه هست
وقت روضه با قدی خَم می رسد

هر مُحرم بر مشامِ نوکرت
بوی ناله بوی ماتم می رسد

وقت روضه که رسید از چشم ها
اشک هایی مثل زمزم می رسد

روضه ی سقا بخوانی العجل
مهدی صاحب زمان”عج” هم می رسد

روضه ی گودال و تیغ و نیزه ها
آخرش دارد به یادم می رسد

ظهر عاشورا به دقت گوش کن
ناله های واحسینم می رسد

لحظه ی مردن که اربابم حسین
حتم دارم که به دادم می رسد

شاعر: سید امیر میثم مرتضوی

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی

عمری‌است دل‌خوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی

بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی
این بیت سُست را نفروشم به عالمی

گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی

دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش
آشفته‌ام میان صفوف منظّمی

می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی
می‌خواهمت مطابق آیات محکمی

ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد
تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی…

شاعر: سعید بیابانکی

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

شکر خدا دوباره شدم مبتلای تو
ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو

شکر خدا نسیم محرم وزیده است
هرشب شده عبادت من روضه های تو

((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است))
شکر خدا شکسته دلم در عزای تو

باور نمی کنم که دوباره نشسته ام
با چشم خیس بین حسینیه های تو

با اذن مادرت به سر و سینه می زنم
ممنونم از ترحم و لطف و عطای تو

من با غذای روضه تان رشد کرده ام
وقف شماست بود و نبود گدای تو

بیمار عشقم و دهه ای بسته ام دخیل
کاسه بدست گوشۀ دارالشفای تو

این عطر سرخ می وزد از سمت قتلگاه
حالا دلم رسیده به پایینِ پای تو

شاعر: محمد رضا رضایی

______________________________

شعر استقبال از محرم

دارد صدای ماه تو نزدیک می‌شود
گوش دلم به اسم تو تحریک می‌شود

شهر م شبیه شام ده سال شصت و یک
یکسر برای داغ تو تاریک می‌شود

اینجا کتیبه‌ها محک سنگ عاشقند
دارد مسیر عشق تو باریک می‌شود

اسفند و طبل و سینه زنی خیمه و علم
باز این چه شورش است که افتاده در دلم

ای محتشم دوباره دلم شور میزند
شعرم رسیده بر سر آتش،زنان ،حرم…

وقتی که بغض روضه گلوی مرا گرفت
نای نوشتن از تو ندارد دگر قلم

من را به شهر گریه شب های غم ببر
شبهای اشک و نیزه و گودال و تیغ و سر

اسفند روی آتش این روضه ها منم
من را ببر به نقطه اوج غم و شرر

این روسیاه دائمی ات را کتیبه کن
بین کتیبه های سیاه غمت بخر

شاعر: محمد کابلی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

عاشق که باشی وضع من را تازه می فهمی
اینگونه‌ سرگردان شدن را تازه می فهمی

پروانه را از نیمه شب زیرنظر داری
وقتی سحر شد،سوختن را تازه می فهمی

وقتی گناهان تو را با گریه می بخشند
آن‌لحظه لطف پنج تن را تازه می فهمی

زهرا برای روضه ها ما را سوا کرده است
ماه محرم حرف من را تازه می فهمی

شور حسین از شَرِّ عصیان‌ها خلاصت کرد
پس قدر این سینه زدن را تازه می فهمی

محشر لباس مشکی ات وقتی شفیع ات شد
خاصیّت این پیرهن را تازه می فهمی

در کفن و دفن یک مسلمان خوب دقت کن
فرق حصیری با کفن را تازه می فهمی

گفتم “مُرَمَّل بِالدِّما”..،داد تو در آمد…
چون بعد از آن وضع بدن را تازه می فهمی

آنجا که در تشخیص او زینب به مشکل خورد
تاثیر سم ها روی تن را تازه می فهمی

یک مشت نامحرم که وقتی دوره ات کردند
آنگاه حال چند زن را تازه می فهمی

شاعر:بردیا محمدی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

بلا نازل شد و هیئت نشد برپا، ببخش آقا
ندانستیم عمری قدر نعمت را، ببخش آقا

کنار هم چه راحت گریه میکردیم در روضه
چه راحت برد ما را با خودش دنیا، ببخش آقا

تمام کوچه مشکی پوش میشد! سخت دلتنگیم
برای تکیه ها و آن سیاهی ها، ببخش آقا-

خرابش کرده ایم و تو بزرگی کن درستش کن
درستش کن! به جان مادرت زهرا(س)، ببخش آقا

تمام ِ آنچه را داریم در یک آن! بگیر از ما
فقط بزم عزایت را نگیر از ما، ببخش آقا

محرّم پیش ِ رو داریم و برگ نوکریمان را
بیا و رد نکن لطفا بزن امضا، ببخش آقا

به غیر از هیئتت جایی نداریم و نگاهی کن
به غیر از روضه ات رفتیم اگر هر جا، ببخش آقا!

شاعر:مرضیه عاطفی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

شکر خدا دیدم دوباره پرچمت را
شکر خدا دیدم سیاهی غمت را
دیدم دوباره روضه های ماتمت را
دیدم دوباره نوحه و شور و دمت را

باور نمی کردم محرم را ببینم
بر سر در این خانه پرچم را ببینم

ما را همین شور عزایت زنده کرده
ما را نوای نینوایت زنده کرده
ما را هوای روضه هایت زنده کرده
ما را نسیم کربلایت زنده کرده

ما در میان روضه ی تو قد کشیدیم
از لطف تو امروز به اینجا رسیدیم

امسال اگر که باز هم این روضه بر پاست
ما که یقین داریم از الطاف زهراست
بی بی دعایش تا ابد پشت سر ماست
زهرا نگه دار تمام سینه زن هاست

دست شکسته اسم ما را هم نوشته
خوب و بد ما را همه با هم نوشته

یادم نخواهد رفت لطف مادرت را
او لطف کرده راه داده نوکرت را
او جمع کرده خادمان محضرت را
پس گرم کرده او تنور منبرت را

از سوزِ آهش قلب این عالم گرفته
ذکر بنی یا بنی دم گرفته

هم ماهی دریا برایت گریه کرده
هم مادرت زهرا برایت گریه کرده
هم زینب کبری برایت گریه کرده
دنیا و ما فیها برایت گریه کرده

جان عزیزت اشک را از ما نگیری
این اشک را از چشم نوکرها نگیری

اسمت دلیل گریه های بی امانم
ای که مرا خواندی بده راهی نشانم
در روضه ات دنبال یک خط امانم
ای کاش قدر روضه هایت را بدانم

با روضه ات آرام می گیرم همیشه
شکر خدا با روضه درگیرم همیشه

من آمدم امشب بسوزم پا به پایت
تا چند خطی روضه بنْویسم برایت
روضه بخوانم از تن در خون رهایت
یادی کنم از ماجرای بوریایت

خورشید بودی بر نوک نی ها نشستی
ای جان زینب، پشت زینب را شکستی

شاعر: وحید محمدی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر
گریه خواهد کرد بین روضه هایت بیشتر

گرچه عمری سائل لطف و عطایت مانده ام
می شوم ماه محرم من گدایت بیشتر

آرزوی مکه رفتن هم به جای خود ولی
آرزو دارم بـیـایم کـربـلایت بیشتر

حسرت کرب و بلایت می کُشد آخر مرا
حسرت شش گوشه و صحن و سرایت بیشتر

کاش باشی وقت جان دادن تو بر بالین من
می شوم آن روز محتاج دعایت بیشتر

شاعر:محسن زعفرانیه

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

از تو ممنونم مرا دعوت به ماتم کرده ای
پای این سفره ..دلم را کشورِ غم کرده ای

از تو ممنونم که مابینِ شلوغی های شهر
این گدا را واردِ شهرِ مُحرّم کرده ای

چشمِ من خشکیده بود از معصیت های زیاد
این تو بودی با نگاهی ..دیده زمزم کرده ای

خارج از انسانیت بودم که با یک یاحسین
هر دو دستانم گرفتی و تو آدم کرده ای

روضه برپا می کنی تنها میانِ خیمه ات
قلبِ من را با دمت از دور توام کرده ای

روضه ای بنما تلاوت تا که بر صورت زنم
با نوای خود ..مسخّر کُلّ ِ عالم کرده ای

برده ای دل را به سمتِ کربلا و بعد از آن
روضه های سختِ جدّت را مجسّم کرده ای

قتلگاهش را نشانم داده با سوزِ جگر..
جاری از چشمانِ من دریای نم نم کرده ای

شاعر:محسن راحت حق

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

آمد دوباره لحظه هایِ بی قراری
عطرِ محرم در جهان گردیده جاری
در خون شکوفا گشته گلهای بهاری
شد رنگ و روی آسمان چون گُل ، اناری

از چشمهای عاشقان باریده باران
اینجا چراغی روشن است ای بیقراران!

اینجا چراغی روشن است از مشرقِ دل
نورِ حضورش می رود منزل به منزل
گاهی چو خورشید است در آن سوی ساحل
گاهی شکوفا می شود از چوبِ مَحمل

از چشمهای عاشقان باریده باران
اینجا چراغی روشن است ای بیقراران!

اینجا زمین ِ کربلا، روزِ عظیم است
شورِ حسینی هر کجا چونان نسیم است
باید بداند هرکسی اهلِ نعیم است
ردِ عبورِ خون ، صراطِ مستقیم است

از چشمهای عاشقان باریده باران
اینجا چراغی روشن است ای بیقراران!

شاعر : یدالله گودرزی

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

حالم بهشت میطلبد ، غم بیاورید
ماه حسین آمده ، ماتم بیاورید

اذن دخول روضه ز زهرا گرفته ایم
وقت طهارت است ، زمزم بیاورید

یک اربعین معتکف روضه ایم ما
شال و لباسِ مشکی و پرچم بیاورید

گلهای فاطمه همه خشکیده میشوند
از چشم ، عاشقان گل شبنم بیاورید

وقتی حدیث اشکِ ولی را شنیده اید
حیف است تا سپردن جان کم بیاورید

ما ریزه خوارِ سفرهء احسان حیدریم
نان را برای ما ز محرم بیاورید

همراه قدسیان دگر امشب ، کتیبهء
باز این چه شورش است به عالم بیاورید

شاعر:داریوش جعفری

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

باران معرفت ز سحاب محرم است
آباد آن دلی که خراب محرم است

بوی گل و گلاب دهد روضۀ حسین
گل دیدگان و اشک گلاب محرم است

از هر دری گذر نتوان کرد بر بهشت
باب الحسین ادامۀ باب محرم است

جان یا علی بگو مَهَراس از یزیدیان
شور ولایت ارزش تاب محرم است

راس بریده بر سر نی داد این پیام
قرآن کلام نور، کتاب محرم است

در قاب، عکسی از همه ماند به یادگار
تصویر ما همیشه به قاب محرم است

تنها نه این مباحثه سر لوح زندگی است
در قبر هم سوال جواب محرم است

پرسند اگر کویه، بگو کربلایی ام
قلبم هنوز در تب و تاب محرم است

بوید ملک ز سینۀ زوار و گوید آه
این بوی تربت است و تراب محرم است

بینی چو ازدحام جماعت عجب مدار
جبریل هم به فکر صواب محرم است

هشدار، زیر هر علمی سینه زن نباش
مخلوط چهره زیر نقاب محرم است

یک قوم کبریایی و قومی ریا یی اند
مشکل ، تمیز حب، ز حباب محرم است

اخلاص ماندنی است ریاکار رفتنی است
ایمان چو آب و کفر سراب محرم است

گفتم ولی مباد شوی غافل از کرم
روشن دل از فروغ شهاب محرم است

نامحرمان و اجنبیان کور خوانده اند
عباس ارزیاب حساب محرم است

شاعر:استاد کلامی زنجانی

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

بار دگر دل را غبار غم گرفته
چون قلب ختم الانبیا ماتم گرفته

گویی که رنگ از چهرة گردون پریده
مه سینه و خورشید پیراهن دریده

ختم رسل در هاله ماتم نشسته
بر چهرة زهرا غبار غم نشسته

گر شعله جوشد از دل هامون عجب نیست
گر خون بریزد از هلال خون عجب نیست

ای اهل ماتم جامة ماتم بپوشید
ای اشک ها از دیدة عالم بجوشید

ای اختران از دامن افلاک ریزید
ای مهر و مه خون گشته و بر خاک ریزید

در سوز دل دارم پیام کربلا را
انگار می بینم تمام کربلا را

انگار می بینم زمین دریای خون است
رخسار وجه الله اعظم لاله گون است

انگار می بینم که هفتاد و دو سرباز
دل هایشان بهر شهادت کرده پرواز

انگار می بینم که طفل شیرخواره
بر دوش بابا پر زند از گاهواره

انگار می بینم حبیب افتاده بر خاک
در مقدم محبوب خود با جسم صدچاک

انگار می بینم که حر “العفو” گوید
نزد حسین از اشک خجلت چهره شوید

انگار می بینم که مُحرم گشته عباس
دور حرم دائم حرم را می دهد پاس

انگار می بینم به گل های مدینه
در تشنگی سقا شده چشم سکینه

انگار می بینم که جسم گلعذاران
با تیر و تیغ و نیزه گشته لاله باران

انگار می بینم که گرگانی هم آهنگ
بر جسم اکبر می زنند از هر طرف چنگ

انگار می بینم زنان داغ دیده
دارند شیون دور سرهای بریده

ای ماه خون برگرد، خون کردی دلم را
آتش زدی هم ریشه و هم حاصلم را

ای ماه خون سیلاب خونم در دو عین است
یک دشت دشمن تشنة خون حسین است

ماه حرام است و دلم غرق ملال است
بر خصم، خون یوسف زهرا حلال است

ماهی که گل های خدا با جسم صدچاک
ریزند چون آیات قرآن بر روی خاک

ماهی که دل ها هم چنان صهبای خون است
ماهی که در هر دیده صد دریای خون است

ماهی که شادی هم به ماتم رشک دارد
قربان آن چشمی که دائم اشک دارد

ماهی که طفل از نوک پیکان شیر نوشد
حتی جوان آب از دم شمشیر نوشد

ماهی که این امت ز پیغمبر بریدند
هجده جوان هاشمی را سر بریدند

تنها نه این ماه امام عالمین است
بالله تمام ماه ها، ماه حسین است

هر سال، سال یوسف زهراست، آری!
هر روز، روز سرخ عاشوراست، آری!

“میثم” رخ اسلام گلگون حسین است
آب درخت نور از خون حسین است

شاعر: استاد غلامرضا سازگار

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

حس مي كني زمين و زمان گريه مي كنند
وقتي كه جمع سينه زنان گريه مي كنند

باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
در ماتم تو پير و جوان گريه مي كنند

اين سيل، سيل اشك عزادارهاي توست
چون ابر با تمام توان گريه مي كنند

تو كيستي كه در غم از دست دادنت
مردان ما شبيه زنان گريه مي كنند…

شاعر: امیر تیموری

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است

دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور
حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود، غرق شور

می گفت: نذر خون خدا جان مادرم
دم از حسین می زنم و اشک می خرم

با روی خوش رساند به مجلس غریبه ای
با هم زدند سر در هیئت کتیبه ای

دیدم کسی عجیب پی کار دلبر است
بی تاب و عاشقانه گرفتار دلبر است

هر کارِ سخت بود، خودش گفت: می کند
کفش هر آن که آمده را جفت می کند

رندی کنار در به همه چای تازه داد
چایش به قلب سنگی من هم گدازه داد

با ذکر یا حسین و وضو طبق عادتش
قاطی چای، ریخت کمی خاک تربتش

با گریه فاطمه به تماشا نشسته بود
یک بچه، باز قلک خود را شکسته بود

می گفت زیر لب: کم من را قبول کن
از من دوباره سینه زدن را قبول کن

رحمت به مادری که ارادت می آورد
فرزند خویش را سوی هیئت می آورد

از عشق و شور فاطمه جانش لبالب است
با چادرش مدافع فرهنگ زینب است

دیدم کنار دیگ نشسته است با ادب
لات محله بود ولی گفت زیر لب:

زهرا مرا به پای حسینش مرید کرد
دیگِ سیاه روضه مرا رو سپید کرد

آمد به سوی من پدری پیر و محترم
می گفت: گوش کن به من و این نصیحتم

این جا هر آن چه خرج کنی سود می کنی
خود را عزیز خانه ی معبود می کنی

جانم فدای نوکر و دربان هیئتش
جانم فدای پیرغلامان هیئتش

هر کس به قدر معرفتش کار می کند
با اشتیاق صحبتِ از یار می کند

در اوج کار که پُر از اخلاص می شدند
گریان برای حضرت عباس می شدند

مجلس شروع شد، همه با آه و زمزمه
هر یک گرفته اند اجازه ز فاطمه

خدام درگهش همه بی ادعا شدند
با این که خسته اند ولی یک صدا شدند

دیدم دم از رفاقت دیرینه می زنند
محکم تر از همه به سر و سینه می زنند

چون شیرِ پاک خورده همه گریه می کنند
مانند بچه مرده همه گریه می کنند

گفتند: بی پناه به یک نیزه تکیه داد
در بند یک سپاه به یک نیزه تکیه داد

گفتند: عاقبت به لبش هم نخورد آب
گفتند: مانده بود تنش زیر آفتاب

گفتند: تشنه کام سرش را بریده اند
گفتند: روی سینه ی آقا دویده اند

گفتند: این غریب، میان وطن نبود
جز یک حصیر پاره برایش کفن نبود

شاعر:محمد جواد شیرازی

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

شادی برای تو غم عالم برای من
از ماه های سال، محرم برای من

آوای آسمانی داوود مال تو
خاموشی مقدس مریم برای من

از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست
این بود ارث حضرت آدم برای من

بی مهری است رسم محبت برای تو
تنهایی است مونس و همدم برای من

این زخم ها معلم خندیدن من اند
حیرانم از ترحم مرهم برای من

یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ
نگذاشته ست صاحب من کم برای من

بگذار عمر در گذر عشق طی شود
حتی اگر نشد که تو یک دم برای من…

شاعر:میلاد عرفان پور

______________________________

شعر استقبال از محرم – امام حسین

شکر خدا که بوي محرم گرفته ام
در کوچه هاي سينه زني دم گرفته ام

شکر خدا عبادت من روضه هاي توست
در دل دوباره هيئت ماتم گرفته ام

گاهي کنار روضه ات از دست مي روم
با چشمهاي پر شفق و غم گرفته ام

اين آبروي نوکري هيئت تو را
از دستمال مشکي اشکم گرفته ام

ديگر هراس روز قيامت نمي برم
وقتي دخيلي از پر پرچم گرفته ام

با تربت تو کام دلم را گشوده اند
عمري اگر که بوي محرم گرفته ام

گفتم ميان روضه از اعجاز چشمهات
ديدم رسيده ام به حوالي کربلات

شاعر:یوسف رحیمی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام زمان

صدای گریه تان پیر کرده عالم را
بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را

هزار شکر نمردم که باز میبینم
کتیبه های عزا ؛ مشکی محرّم را

برای عمه خود تا که روضه میخوانی
به گریه شعله زنی دودمان آدم را

دخیل بسته ام امسال قبل جان دادن
ببینم اشک تو را روضه مجسّم را

به نور خویش عزاداری مرا پُر کن
به سایه ات بپذیر از گدات این کم را

مرا شبیه شهیدان شهید عشقت کن
به بال شوق و بصیرت بگیر دستم را

بیا ؛به رفیقان رفته ام سوگند
که با تو بگریم تمام این غم را

شاعر:محمد فردوسی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام زمان

مه اشک است بیایید محرم آمد
ماه ذریه ی پیغمبر اکرم آمد
خواستم ، آیه بخوانم کمی آرام شوم
از قضا بر لب من سوره ی مریم آمد

“کاف” و “حا” خواندم و دل بوی بلا را حس کرد
یاد از شال عزای تو گل نرجس کرد

گل نرجس بخدا یک دل پر غم داری
بیشتر از همه، تو شوق محرم داری
کربلا ، مکه ، نجف ، کوی منا یا عرفات
آه…. امسال کجا خیمه ی ماتم داری

بخدا من به تو و گریه ی تو حساسم
نوکرم ، عبد توام، گرچه نمک نشناسم

خیمه ای سبز به پا کردی و تنها تنها
می کنی گریه و ای کاش کنی یاد از ما
جای اشک از سر مژگان تو خون می ریزد
ذکر لبهای من غمزده هم “ای آقا”
جان من آه نکش، گریه نکن مولا جان
مثل یعقوب نشین گوشه ی بیت الاحزان

اینقدر یاد رقیه نکن و داد نزن
از غم شام بلا اینهمه فریاد نزن
هی به سر می زنی و روضه ی سر می خوانی
مثل ویرانه شدی خانه ات آباد ، نزن

ای فدای سر تو جان من و اجدادم
یاد گودال و تن و نیزه و سر افتادم

شمر تا رفت، تنش زیر لگدها افتاد
خواهرش در وسط دسته ی بدها افتاد
تازه از دست سنان و همه راحت شده بود
روی آن پیکر سم دیده چه ردها افتاد

تا که افتاد حسین، حضرت زهرا غش کرد
آنقدر خورد زمین زینب کبری، غش کرد

شاعر : جعفر ابوالفتحی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

عمری‌ست عبد این درم الحمدلله
در خیمه‌هایت نوکرم الحمدلله

مادر مرا باشیر روضه پرورش داد
رحمت به شیر مادرم الحمدلله

از کودکی تا سن پیری سقف هیئت
شد سایه‌ی بالاسرم الحمدلله

حال‌دلم با یاحسین روضه خوب است
با تو همیشه بهترم الحمدلله

این روضه‌رفتن سجده‌های شکر دارد
ای رازق چشم‌ترم الحمدلله

من شادی‌ام را می‌فروشم هر محرم
با آن غمت را می‌خرم الحمدلله

بالی‌شکسته دارم و با بال‌روضه
تا عرش‌اعلی می‌پرم الحمدلله

با سینه‌زن‌های شما یک عمر گفتم
وااکبرم، وااصغرم الحمدالله

شاعر : امیر عظیمی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

چشمم به پرچم خیره مانده بیقراری میکنم
دارم برای نوکری لحظه شماری میکنم

یا سینه زن، یا گریه کن، یا چای ریزِ هیئتم
در روضه ات هر سال با إذن تو کاری میکنم

یا سیدالمظلوم؛ آقاجان! محرّم لازمم
هر شب اگر از چشم هایم اشک، جاری میکنم

با معصیت های جدیدی آمدم! امّا ببین-
با نیّت توبه برایت سوگواری میکنم

اربابِ خوبم! بیشتر از پیش تحویلم بگیر
چون بیشتر از پیش احساس ِ «نداری» میکنم

شال عزایت را به شعرم میکشم با یک سلام
جان میدهم با بغض، مرثیه نگاری میکنم

پای لهوفِ تو؛ چه بیتابانه میگویم حسین(ع)
گریه برای تکّه تکّه زخم ِ کاری میکنم

مقتل از آنجا که به نصبِ نعل تازه میرسد
بر صورت و سر میزنم! بد بیقراری میکنم!

شاعر: مرضیه عاطفی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

باز افراشته اند بیرق و پرچم ها را
شهر برداشته است شورِ مُحَرَّم ها را

دَم به دَم، دَم بزنیم از تو فقط آقاجان
ما غنیمت بشماریم همین دَم ها را

میخرد حضرت زهرا به بهایی بالا
روز محشر همه ی ناله و ماتم ها را

گریه هرگز سبب حُزن و پریشانی نیست
اشکِ روضه بزداید همه ی غم ها را

چایی روضه ی ارباب چه طعمی دارد!
ما نخواهیم دگر سفره ی حاتم ها را

از ازل ذکر حسین عامل بخشایش شد
چون پذیرفت خدا توبه ی آدم ها را

شاعر:محسن زعفرانیه

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

صدای تپش های قلبم حسین
همیشه تمنّای قلبم حسین

تو شیرینی روزگار منی
مسیح دل بی قرار منی

خدا در دلم بود گفتم حسین
فراتر ز هر اسم اعظم حسین

به یاد تو دست از هوس می کشم
به شوق تو تنها نفس می کشم

همه می روند و غمت ماندنی ست
حسینیه ی ماتمت ماندنی ست

در این روضه ها عشق باران شدیم
از این اشک ها ما مسلمان شدیم

بزرگی کن و عشق یادم بده
بیا زاد راه معادم بده

سرم خم نشد جز تو بر هیچ کس
دلم زیر دین حسین است و بس

تویی اصل این زندگانی حسین
گذشته به پایت جوانی حسین

از این شهر پر های و هو خسته ام
به احسان چشم تو دل بسته ام

شاعر:حسن کردی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

اگه سرده اگه تاریکه دنیا
نمی ترسیم آخه مهتاب داریم

خدارو شکر بی صاحب نموندیم
خدارو شکر که ارباب داریم

درسته نوکر خوبی نبودیم
ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!

صدامون می زده ارباب هرروز
یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!

یه ساله از سر دلتنگی و درد
شبامون توی بزم روضه سر شد

خدارو شکر امسالم نمردیم
محرم شد چشامون باز، تر شد

بهار عاشقیمونه محرم
بهار اشک و فصل روضه خونی

با این سینه زدن دل پاک میشه
بهاره، موقع خونه تکونی

دوباره پرچم مشکی خریدیم
دلامون روشنه با این سیاهی

با این پیراهن و این شال مشکی
سیاهی لشکرت باشیم الهی

رفیقا قدر امشب رو بدونید
شاید فردا شبو دیگه نبینیم

شاید این آخرین ساله که داریم
کنار هم توی روضه میشینیم

رفیقامونو حتما یادتونه
رفیقایی که باهم گریه کردیم

کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا
ما سال دیگه زیر خاک سردیم

میون این همه غوغای دنیا
قرار ما توو های و هوی روضه س

شهیدا اینو فهموندن به ما که
توو عالم هرچی خیره توی روضه س

دلی که توی روضه سوخت، پاکه
دلی که پاک شد جای حسینه

چی میشه وقت جون دادن ببینیم
سر ماهم روی پای حسینه …

شاعر:داوود رحیمی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد
در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد

موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر
خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر

دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد
گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد

از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی
از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی

کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله
نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله

حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد
مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد

دختری ماتم زده بی گوشواره میرود
خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود

اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید
آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید

شاعر :محمد جهان زاد

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

تا محرم آمد و دل پَر کشید
جرعه جرعه جامِ غم را سر کشید

رفت تا بیند در آن دشتِ بلا
چه مصیبت زینبِ مضطر کشید

تا شود شاهد تمامِ صحنه را
هر عذابی آلِ پیغمبر کشید

آن یزیدِ پستِ بی شرم و حیا
آتشی بر خرمنِ حیدر کشید

ظالمی با تیغِ کینِ اشقیا
خیمه ها را آتشِ صرصر کشید

لاله های گلشنِ ریحانه را
در میانِ خاک و خون پرپر کشید

کافری با خنجرِ بیداد خویش
دشنه فرقِ ساقیِ لشکر کشید

فاسقی جلاد از روی زنان
با جسارت چادر و معجر کشید

لاله ها بی سر همه نقشِ زمین
سرمه ی خون دیده ی خواهر کشید

آتشی افتاده باغِ فاطمه
هر کجا را گرد و خاکستر کشید

گو عدو شرمش نبود از مادرش؟
آن زمان روی حسین خنجر کشید

بی کس و تنها میانِ قتلگه
ناله ی ای وای یا مادر کشید

تا که شد وقتِ وداعِ اکبرش
دستِ حسرت قامتِ اکبر کشید

دستِ خون آلودِ خود بر سر نهاد
تیر از کامِ علی اصغر کشید

این زمان عرشِ خدا در ناله بود
ظالمی تا گیسوی دختر کشید

بر درِ هر خیمه جلادی چنان
از سر و دستِ زنان زیور کشید

خواهرش با ناله های سینه سوز
آهِ سردی از دلِ خود بَر کشید

شعله ی تیرِ ستم اسباب شد
آتشی بر جانِ خشک و تر کشید

ای حسین جان خواهرت در کربلا
گو همه جامِ بلا را سر کشید

تا که جلادی سرا پا آتشین
پرده را از چهره ی محشر کشید

ذوقِ دستی که فقط با اشکِ خون
غربتِ این نظم را دفتر کشید

شاعر:هستی محرابی

______________________________

شعر استقبال از محرم – مناجات امام حسین

ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم

قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم

ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم

این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم

تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم

خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم

عمریست دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم

یک اربعین زیارت مارا ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم

شاعر:احمد ایرانی نسب

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.