اشعار ایام اربعین سیدالشهداء (ع) سال ۱۴۰۲

متن شعر اربعین حسینی
ای کربلایی دلبرم، جا ماندم آقا
یابن الحسن تنها و رسوا ماندم آقا
دیدی چه شد؟! آخر گناهانم سبب شد…
محروم از الطاف زهرا ماندم آقا
خوبان درگاهت سر و سامان گرفتند
دور از حرم… من، بی سر و پا ماندم آقا
سستی ایمانم مرا از چشمت انداخت
بس که اسیر اهل دنیا ماندم آقا
چله گرفتم، چله ام کامل نشد، حیف
بی کربلا، بی طور سینا ماندم آقا
یاد من جامانده هم در کربلا باش
دلتنگ یک لحظه تماشا ماندم آقا
گفتم چه سازم تا که تحویلم بگیری
گریان برای مشک سقا ماندم آقا
بیچاره ی سقای عطشانی که آخر
حتی نخورد آب گوارا، ماندم آقا
می گفت با گریه حلالم کن برادر
شرمنده ی اطفال و زن ها ماندم آقا
شاعر:محمد جواد شیرازی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین..
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد
سود کردم پیش تو گرچه زیان بودم حسین
از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست
شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین
راه افتادم برایت پیشوازم آمدی
هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین
بین خوبانت من بی آبرو را هم بخر
چون سگی در انتهای کاروان بودم حسین
من که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی
کاش یارت میشدم کاش آن زمان بودم حسین
عفو کن هروقت راحت آب خوردم در مسیر
عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین
تاول پایم فدای پای دخترهای تو
بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین
خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد..
بی تو بین مجلس نامحرمان بودم حسین
شاعر:سید پوریا هاشمی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
پای خِلقَت در مسیرِ شاهراه زینب است
نه فقط شیعه که دنیا در پناه زینب است
هر زمان در اوج روضه رزق گریه شد زیاد
بی برو برگرد از تاثیر آه زینب است
اشکِ بانو ریشه ی اسلام را محکم نمود
نخل توحید خداوندی،گیاه زینب است
دور کعبهگشتن ما علتش این است که
پرده اش همرنگ با چادرسیاهِ زینب است
گفت بی بی: “ما رَأَیْتُ…”،عالمی دیوانه شد
افتخار مذهب ما این نگاه زینب است
سرشکستن پایِ این غم را خودِ او باب کرد
خون رویِ چوبهی محمل گواه زینب است
با کمال میل رنج کوفه را گردن گرفت
در حقیقت این اسارت دلبخواه زینب است
خطبه ها سربازهای ارتش این خانماَند
کاخ ها ویرانه ی دستِ سپاه زینب است
شام تار از برکت صحن رقیّه روشن است
دست ما تا حشر بر دامان ماه زینب است
عشق یک روح است..،نیمی کربلا نیمی دمشق
گوشه ی شش گوشه،کُنج بارگاه زینب است
بعد چل روز آمده با خاطراتی که مپرس…
نیزهها یادآورِ حلقومِ شاه زینب است
بی رقیه آمدن خیلی برایش سخت بود
در حقیقت آن خرابه قتلگاه زینب است
شاعر:بردیا محمدی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
گرچه برگشتم ولی پیر و کهنسالم حسین
پرشکسته نیستم، من بی پر و بالم حسین
پای زخم و روی زخم و چشم زخم آورده ام
اربعین خود را رساندم با تو می نالم حسین
ای تن صد پاره که رفتی به غارت السلام
خواهرت را کن بغل، خسته ز جنجالم حسین
کار غسلت بر زمین ماند و تنت را اسب بُرد
تند می رفتی ز پیش اشک غسّالم حسین
چند تا تکه حصیر آورده بودند از دهات؟
کربلای قطعه قطعه بین گودالم حسین!
روبروی من سرت را بین خورجین برده اند
آن زمان که لشکری افتاد دنبالم حسین
آتش خیمه پس از تو دامن ما را گرفت
در تنور ای کاش می پرسیدی از حالم حسین
بالش زیر سرم سنگ و کلوخ تیز بود
خرد شد زیر لگدها خشت و سفّالم حسین
خواهرت از جنگ خولی و سنان برگشته است
معجرم را پس گرفتم بعد خلخالم حسین
دخترت جامانده در ویرانه های شهر شام
جان تو شرمنده ی چشمان اطفالم حسین
شاعر:رضا دین پرور
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند
بریده باد زبانی که حرف غم نزند
شب زیارتیات زار میشود حالم
اگر دوباره هوای تو بر سرم نزند
کسی که نذر تورا با خلوص هم بزند
بساط زندگیاش را غمی به هم نزند
تمام حاجتم این بود در شب احیاء
خدا بدون تو سال مرا رقم نزند
عجیب نیست اگر مرده جان تازه گرفت
بیار قلب کسی را که در حرم نزند
قرار ماست پیاده نجف به کرببلا
اگر که وعدهی ما را اجل بهم نزند
شاعر:محمد حسن بیات لو
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است
شاعر:حسن لطفی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
باز هم جامانده ام از قافله، ای وایِ من
می کُشد من را غم این فاصله، ای وایِ من
زائرانت یک به یک راهی شدند و باز هم
از تو دورم کرده آقا مشغله، ای وایِ من
چندسالی می شود که از فراق کربلا
آه حسرت می کشم دارم گله، ای وای من
مثل آن طفل سه ساله که نیامد اربعین
چون رقیه خسته و بی حوصله، ای وای من
با سر بر روی نیزه گفت و گو ها می کند
از دویدن روی خار و آبله، ای وای من
گفت بابا جای من روی سر عباس بود
نه که در بین سنان و حرمله، ای وای من
من النگو از حجاز و از مدینه داشتم
دست من بسته شده با سلسله، ای وای من
بین بازار و میان مجلس خَمّار ها
دختر تو رفت بین هلهله، ای وای من
شاعر:علی میر حیدری
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد
کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد
کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین
شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین
شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب
شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب
هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده
پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده
گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است
روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است
زینبِ امروز ، با روزِ دهم، … تغییر کرد
این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد
بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد
بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد
سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست
چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست
چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند
هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!!
هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده
بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده
بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان
گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان
نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست
روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست
بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد
در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد
بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد
تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد
هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد
کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد
شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد
حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد
مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد
برسیاهی های چادر جای پا افتاده است
از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است
درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است
نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است
چادری که روی آن روح الامین حساس بود
با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود
بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد
کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد
باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد
با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد
شاعر:قاسم نعمتی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
خوش باد حالِ هر کسی اهل عراق است
این همجواری با تو حُسنِ اتفاق است
گفتی می آیم اربعین ، عیبی ندارد
سهم من از کرببلا دائم فِراق است
.
سهم من از این اربعین یک قاب عکس است
از کربلا که روی دیوارِ اتاق است
.
راه نفس را بسته گریه آنچنان که
از بُغض حال نوکرت در اختناق است
تنها به شوق تو دل از دنیا بریدم
این ترکِ دنیا بهترین نوع طلاق است
این روزها دائم به خود می گویم این را
الان کدام عاشق بجای من عراق است
شاعر:سید حسین میرعمادی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
هرشب برایت زیر نور ماه خواندم
با چشم تر مرثیه ای جانکاه خواندم
اذن دخول خویش را در راه خواندم
“أأدخل یابن رسول الله ؟”خواندم
خواهر نگاه روشنی دارد عزیزم !
هر رفتنی برگشتنی دارد عزیزم !
از داغ تو حیران شد و سرگشته زینب
دور سرت هرشب مکرر گشته زینب
رویش شبیه روی مادر گشته زینب
باید ببینی ! پیرتر برگشته زینب
ای صاحب شش گوشه مهمان داری امروز
یک قافله مهمان گریان داری امروز
برگشته ام تا جزء زوار تو باشم
من هرکجا باشم هوادار تو باشم
در عمر خود تنها گرفتار تو باشم
ای یوسف زهرا خریدار تو باشم
از زینب خود مشتری بهتر نداری
خواهر بمیرد ای برادر سر نداری
باید برایت گفتنی ها را بگویم
از اقتدار دختر زهرا بگویم
از خطبه ی کوبنده و غرا بگویم
ازانچه کردم با حرامی ها بگویم
با ” اسکتوا” یم شهر کوفه زیر و رو شد
ابن زیاد از خطبه ام بی آبرو شد
دل را که با یاد خدا آرام کردم
من چادرم را پرچم اسلام کردم
با تیغ نطق آتشین اقدام کردم
جای تو خالی بود فتح شام کردم
جز ذکر حق ازخواهرت آیا شنیدی ؟
آن مارایت الا جمیلا را شنیدی ؟
در هر لباسی بنده ی شیطان غلط کرد
هرکس که زد بر نیزه ها قران غلط کرد
هرکس که شد همبازی حیوان غلط کرد
از ابتدا نسل ابوسفیان غلط کرد
اُف بر یزید و سفره ی نحس قمارش
شخصا در آوردم دمار از روزگارش
من پای اهداف تو از آغاز بودم
جان بر کف دین عاشقی جانباز بودم
با دست بسته صاحب اعجاز بودم
در بند شمر اما حماسه ساز بودم
هر منزلی محشر به پا کردم حسینم
من کربلا را کربلا کردم حسینم
جان داده ام تا روح مکتب جان بگیرد
تا کار و بار صاحب قران بگیرد
از بچه هایت دشمنت تاوان بگیرد
ای کاش دیگر این سفر پایان بگیرد
لبخندهای شمر جانی خسته ام کرد
زخم زبان و بددهانی خسته ام کرد
بعد از تو خیلی دشمنت رفتار بد کرد
هر خواهشی از حرمله کردیم رد کرد
راه مرا خولی بی انصاف سد کرد
دیدی چگونه شمر پایم را لگد کرد ؟
رفتی و درد و غصه ام کامل شد ای وای
نامحرمی در خیمه ام داخل شد ای وای
هم شعله ی غم می کشید از دل زبانه
هم میرسید آب دهان از بام خانه
خورد و خوراکم سنگ بود و تازیانه
دارم نشانی از کبودی روی شانه
چشمی به سوی دخترت چشمی به من داشت
بیش از بقیه حرمله دست بزن داشت
ناموس حق آواره و بی خانمان بود
هر ناقه ای لنگ و بدون سایه بان بود
خلخال دخترها به دست این و آن بود
اطراف ناموست پر از نامحرمان بود
” اصلا خبر داری مرا بازار بردند ؟
نامحرمان در مجلس اغیار بردند؟”
با رفتنت من ماندم و حال خرابم
بی سرپناهی میدهد هرشب عذابم
شد آستین پاره ام تنها حجابم
باغیرت من ! زخمی بزم شرابم
از برکت لطف خدا من دق نکردم
حتما خودت کردی دعا من دق نکردم
وقتی نباشی زندگی هم زندگی نیست
طاعت که منهای ولایت بندگی نیست
نانی به ما دادند اگر ؛ بخشندگی نیست
سوغات ما از شام جز شرمندگی نیست
ماییم و تصویر خیالی رقیه
می سوختیم از جای خالی رقیه
از پا در اورده مرا مرثیه هایت
دیگر به گوش من نمی اید صدایت
مشغول ذکر فاتحه هستم برایت
ای کاش میشد جان دهم پایین پایت
ای کاش قربان تنی صدچاک گردم
بعد از سه روز آخر کنارت خاک گردم
شاعر:علیرضا خاکساری
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
امسال دوریم از تو… لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری
این قسمت ما بود… هر کس قسمتی دارد
جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه…
گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد
نذر زیارت داشتم از جانب «سردار»
اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد
این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست
هر گوشهای یک دلشکسته حاجتی دارد
شاعر:محمد مهدی سیار
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین…
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد
سود کردم پیش تو، گرچه زیان بودم حسین
از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست
شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین
راه افتادم برایت، پیشوازم آمدی
هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین
من که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی
کاش یارت میشدم، کاش آن زمان بودم حسین
عفو کن هروقت راحت آب خوردم در مسیر
عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین
تاول پایم فدای پای دخترهای تو
بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین
**
خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد…
بی تو بینِ مجلسِ نامحرمان بودم حسین
شاعر:سید پوریا هاشمی
________________________________________________
متن شعر اربعین حسینی
این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد
هر که آمد غم من دید، مرا زد، بد زد
شد چهل روز نه، انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد، بد زد
نرود از نظرم صحنهی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربهی پا زد، بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد، بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد، بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد: بد زد
سر بازار به ناموس تو میخندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد
که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد
شاعر:محمود اسدی
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.