آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

اشعار امام حسین (ع) – سال ۱۴۰۰

1
اشعار امام حسین (ع) - سال 1400

شعر امام حسین (ع)

نوکرِ درباری‌ام ؛ دربار ، مأوای من است
زیر سقف عرشی هیئت فقط جای من است

نان خورِ ارباب ، با ارباب همسفره شده
این هم از رعیت نوازی‌های آقای من است

نسبتم با شاه ؟! ؛ او آقاتر از این حرف‌هاست
بچه‌ی این خانه‌ام ؛ ارباب ، بابای من است

هر چه آقایم بگوید ؛ هر چه که باشد قبول
«چشمِ» بی چون و چرا تفسیر تقوای من است

«مَن مَنم» را در حریم نوکری «مِن مِن» بخوان
اصلا اینجا «هیچ بودن» اوج معنای «من» است

بی سوادم ؛ می‌نویسم عشق، می‌خوانم حسین
«حا و سین و یا و نون» کل الفبای من است

غیرِ جمعِ نوکرانِ او نرفتم هیچ جا
روز محشر سربلندم ؛ شاهدم پای من است

ابر رحمت قطره قطره می‌خرد اشک مرا
بارشش در خشکسالی‌های فردای من است

آرزوهایم فقط یک جا خلاصه می‌شوند
«کربلا» رویای قصر آرزوهای من است

هر کسی حاجات خود را گفت و از آقا گرفت
«نوکر ارباب ماندن» هم تقاضای من است

شاعر: رضا قاسمی

____________________________________

شعر امام حسین (ع)

انيس خاطر عاشق نگاه معشوق است
اسير دام بلا در پناه معشوق است

اگر وصال ميسر نشد يقين دارم
مزار سوخته دل بين راه معشوق است

دمي که شهپر پروانه سوخت دانستم
که اين نشانه يک سوز آه معشوق است

به وقت گريه فقط لرزشي به شانه مبين
که شانه لحظه ي غم تکيه گاه معشوق است

به تاري از سر گيسو هزار دل ! چه عجب؟
که اين ستون کمي از سپاه معشوق است

حسين کعبه ي عشق است و من به طوف حسين
به دين عشق خدايم اله معشوق است

اگر که تربت ما کربلا شود چه شود؟
که خاک کرببلا قتلگاه معشوق است

به سينه هاي محبان سلام بايد داد
که قلب گريه کنان بارگاه معشوق است

شاعر: قاسم نعمتی

____________________________________

شعر امام حسین (ع)

به درگه احدی خم نمی کنم سر را
مگر به جز تو که داری هوای نوکر را

رسد به هرچه که خیراست بی برو برگرد
هرآنکه بر کرم تو سپرد باور را

تو دست خیر خدایی برای جملهٔ خلق
کشانده تا به حرم رحمت تو کافر را

معرفم به همه ، پای ثابت روضه
نوشته اند کنار حرم ، کبوتر را

هوای صحن دلم حال روضه می گیرد
رسید پنجه گرفت از سه ساله زیور را

برای آنکه نگاهش همیشه بود ،حسین
چه مشکل است ببیند حسین بی سر را

نوشتن از عطشت صفحه مرا سوزاند
حرارت لب تو خشک کرده جوهر را

شاعر: حامد آقایی

____________________________________

شعر امام حسین (ع)

در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا
زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا

زندگی تکرار دیروز است و امروزی که‌نیست
چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا

گر که معیار طبابت تُربت کرب و بلاست
هرچه می گردم طبیبی نیست بعد از کربلا

دوستی ها دشمنی های به ظاهر دوستی ست
واقعا دیگر «حبیبی» نیست بعد از کربلا

«بر مشامم می رسد…هر هفته در هیأت ولی»
در حقیقت بوی سیبی نیست بعد از کربلا

از گلوی کوچک شش ماهه وقتی که گذشت
ظلم هم چیز عجیبی نیست بعد از کربلا

روضهٔ گودال هم تنها همین یک جمله است
«اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا»

شاعر : مهدی رحیمی

____________________________________

شعر امام حسین (ع)

بگذار کـه رو بر روی خاک تـو گذارم
با هر دمم از چشمه خورشید دمد گل

یک آه اگر در غمت از سینه برآرم
هر کس هدفی داشته از آمدن خویش

مـن آمده ام درغم تـو اشک ببارم
رضوان مـن و خلد مـن و حور مـن این اسـت

تـو دل ببری از مـن ومن جان بسپارم
مـن زاده فریادم و ذریه اشکم

بی گریه مبادا گذرد لیل و نهارم
هرگز نزنم سینه بـه زیرعلم کس

در سینه فقط عشق علمدار تـو دارم
نه کار بـه شهرم بودو نی بـه دیاری

هر جا کـه غم توست بود شهر و دیارم
با آنکه بود خانه قلبم حرم تـو

شوق حرمت برده زدل صبر و قرارم
بشکن بربا شعله برافروز بسوزان

زیرا کـه تعلق بـه تـو دارد دل زارم
مـن میثمم و وصف شـما میوه نخلم

در حشر همین اسـت همین اسـت شعارم

 

____________________________________

شعر امام حسین (ع)

انگار کسی در نظرت غیر خدا نیست
این مرحله را غیر امام الشّهدا نیست

آئینه تر از روی تو خورشید ندیده
این روی برافروخته جز رنگ خدا نیست

آرامِ دلم، خیمه به هم ریخته بی تو
برگرد که بعد از تو مرا غیر بلا نیست

با این همه لشگر چه کنی ای گل زهرا
این دشت به جز نیزه و شمشیر بلا نیست

ای یوسفم از غارت این گرگ صفت ها
جز پیرهن کهنه تو را چاره گشا نیست

دستی به دلم گر بنهی زنده بمانم
ورنه پس از این چاره به جز مرگ مرا نیست

هرچند که دل داده ای ای ماه به رفتن
والله که جز ماندن تو حاجت ما نیست

تا بر سر معجر ننهم دست اسیری
کار تو برایم به جز از دست دعا نیست

از غارت خیمه به دلم شور عجیبی است
سجّاد اگر هست علمدار وفا نیست

ای کاش که انگشتر تو زود درآید
در سنّت غارتگر انگشت حیا نیست

 

____________________________________

شعر امام حسین (ع)

سگی از صاحبش روزی جدا شد
گرفتار هوس ها و هوی شد

براه افتاد در هر کوی و برزن
گمان می کرد آزاد و رها شد

خوشی زیر دلش را زد ولی زود
به درد بی نوایی مبتلا شد

کنار صاحبش در ناز و نعمت
ولی آخر قرین دردها شد

سگ ارباب وقتی شد گرسنه
برای خوردن نانی گدا شد

سگ بیچاره از هر کس که نان خواست
لگد خورد و نصیبش ناسزا شد

به رویش خار و خس انداخت طفلی
دچار ریشخند بچه ها شد

فراری شد، فراری از جماعت
دلش آشفته ی هول و ولا شد

در این هول و ولا ناگاه چشمش
به درب صاحب خود آشنا شد

کنار خانه ی ارباب خود رفت
کشید آن قدر زوزه، درب وا شد

سگ سرکش، سرافکنده که برگشت
دوباره در بر ارباب جا شد

خوشا آن کس که اربابش حسین است
غلام پادشاه کربلا شد

چقدر ارباب جورم را کشیده
چقدر از من به او جور و جفا شد

چقدر این نفس گردنکش حسین جان
سگ ولگرد شد، سر به هوا شد

به درد غفلتم هر بار آقا
نگاه مهربان تو دوا شد

نگاهی کن ببینم کربلا را
دلم مشتاق آن صحن و سرا شد

شب جمعه – حرم- زهرا می آید
شب جمعه حرم غرق عزا شد

«اگر کشتند چرا خاکت نکردند»
تنت پامال سم اسب ها شد

«اگر کشتند چرا آبت ندادند»
چرا بر سینه ی تو شمر جا شد

چرا در گودی گودال اصلان
حسین من ذبیحً باالقفا شد

شاعر: امیر عظیمی

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.