اشعار استاد زارع شیرازی – شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) ۱۳۹۸

متن شعر استاد زارع شیرازی – فاطمیه دوم
تو چرا از بر حیدر رفتی
بی علی دخت پیمبر رفتی
کارم از بعد تو اشکست ببین
شدم از غصه تو زار و غمین
پهلوانبودم و بشکست دلم
سر خاک تو که بنشست دلم
گفتم همراه تو جان دادعلی
باغمت روح و روان دادعلی
پهلوی تو بخدا پیرمکرد
بر غم وداغ تو زنجیرمکرد
من گرفتارشدم بی زهرا
بی کس و یار شدم بی زهرا
فاطمه بعدتو تنهایم من
از سرِ درد.چه غوغایم من
ویتیمان تو گریان تو اند
فاطمه.زار و پریشان تو اند
حسن از کوچه ی غم هیچ نگفت
هرشب از گریه وناله ست که خفت
زینبت مادر خانه شده است
سوی در .گاه . روانه شده است
وحسین .اشک به چشمان دارد
چادرت بوسد وبس میبارد
ای شهیده تو بگو از مسمار
تو بخوانبهر دلم از دیوار
لگد پست حرامی زاده
داغ محسن به دل من داده
بازویت وای… چه گریان شده ام
غربتت دیده پریشان شده ام
صورت نیلی و پهلوی تو را
منشکایت ببرم نزد خدا
داخل قبر نهادم بدنت
یادگاری شده آن پیرهنت
که نفس میزدی وخونینست
دلم از داغ وغمت سنگینست
ای خدا با غم زهرا چه کنم
با دلم این دل تنها چه کنم
تاابد گریه کنم بر غم تو
آتشم زد بخدا ماتم تو
تاابد نوکر حیدرهستم
من عزادار به کوثرهستم
گریه زارع شیراز ببین
بنویس عبد امیرمومنین
___________________________________
متن شعر استاد زارع شیرازی – فاطمیه اول
رفتی و داغ عزیزت به دلم بنشسته
فاطمه.پشت علی از غم تو بشکسته
سیلی کین به رُخت.. دشمن نامردم زد
آتش افروخت و زهرا ز علی .بس.دم زد
اثرمیخ در خانه و سینه بشکست
محسن از فاطمه ام فاصله بگرفت وگسست
داغ عمر کم تو قاتل حیدرشده است
سوگوار غم تو خالق داورشده است
پسرم سقط شد و همسر پاکم افتاد
گو علی ناله زنان .بر سر خاکم افتاد
چه شده پشت در خانه به زهرای علی
روضه ام این شده.رفته همه دنیای علی
او ولایت ز علی بر دل وجانش دارد
داغ تنهایی مولا ست به دل بگذارد
گفت مرگم نبُوَد از اثر ضرب لگد
اثر غربت حیدر به دلم آتش زد
جان دهم لیک بجز نام علی بر لب نیست
بجز از حیدر من. روح در این مکتب نیست
اوست از جانب الله امامست امام
بس امام ازطرف حق که بُوَد حرف تمام
میروم زینب بی مادرمن تنهاشد
حیدر ازداغ وغم.. آواره این صحراشد
گرکه مخفیست مزارم ز غم حیدر هست
آنکه جان داده به حق.کوثرپیغمبرهست
من واولادمن از عشق. فدایت حیدر
در دو دنیا بشوم صوت و نوایت حیدر
لیک مخفیست مزارم که نشانی بدهم
بر عزادار غمم. داغ نهانی بدهم
تاجهان. درس بگیرد که اگر خانه نشین
گشته مولای زمان سرور و آقای زمین
هربلاهست به دنیا ز همین غصب شده
ز همین غصب خلافت به جهان نصب شده
نصبِ ظلمی شده تامهدی من برگردد
خانه ظلم کَنَد دور پیمبر گردد
عدل حق را فقط آنکس بتواند بزند
که بوَد منتخب از جانب حق تابکَند
بکَند ریشه ظلم آنکه ز حق منتخبست
چشم خلقی که از آن هیبت او درعجبست
خون بریزد زنفاق و بزند سر ز ستم
ز خداوند فقط دم بزند بر همه دم
من فقط از علی وآل علی دم بزنم
دم فقط از دل مهدیست چه محکم بزنم
من گدایی علی را به جهان نفروشم
پرچم نوکری ی مهدی او بر دوشم
نروم تابه ابد بر در دیگر ای دل
تاابدهست دلم نوکر حیدر ای دل
تا علی نامه اخلاص به نوکر ندهد
حق ندارد که کسی بس نفسی را بدمد
سینه زارع شیراز.نوایش گرمست
برغم حیدر و مهدیست صدایش گرمست
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.