اشعار استاد زارع شیرازی – شهادت حضرت معصومه (س) ۱۳۹۸

متن شعر استاد زارع شیرازی روز شهادت حضرت معصومه (س)
ازمدینه آمدم باسینه ای مملو ز درد
روزگارم بی وفا بود و ز غم. دل .خوش نکرد
روز و شب .هجران روی یار در این سینه است
داغ دوریت رضاجان غصه ای دیرینه است
آمدم ایران که شاید جلوه ی رخسار تو
بار دیگر دیده بیند.چهره ی گلزارتو
راه طولانی به عشقت من سفرکردم رضا
این غم عشقست که قصدخطر کردم رضا
در میان راه .سم دادند برمعصومه ات
در دم مرگست آن معصومه مظلومه ات
گربیایی در دم آخر به بالینم اخا
زنده گردم از سرشوق تو بنشینم اخا
دسته گل هابهر من این شیعیان اورده اند
درورودم شهرقم را نُقل. باران کرده اند
ای برادر جان زهرا درهمین شهرقیام
گریه کردم بارها بر عمه جان زینب به شام
روضه اش بشنیده ام که سنگ بر زینب زدند
آتش وخاکستری برعمه ی مکتب زدند
روضه اش بشنیدم آندم میان شهرکین
ناسزا گفتند بر دخت امیرالمومنین
قلب من میسوزد از یاد مصیبتهای او
بر دل عشاق حیدر هست بس جا پای او
تاابد گریند برغمهای دخت مرتضی
میروم درنزدمادر ای علی موسی الرضا
زارع شیراز .می گرید به ذکر ماتمت
این دلم چاکست ای معصومه جانم ازغمت
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.