اشعار استاد زارع شیرازی – شهادت امام باقر (ع) ۱۳۹۹

شعر سروده استاد زارع شیرازی مدح امام محمد باقر (ع)
ابن سجادم و غربت بنشسته به تنم
دروطن هستم و لیکن به مثال حسنم
من غریب بن غریبی به دیار علی ام
تاابد باغم جانسوزِ علی منجلی ام
پاک.فرزند حسین هستم و مسموم جفا
جد من حضرت شاهست شه کرببلا
بعد از آن دیده من شاهد راس شهداست
دیده ام دست بریده که ز عباس جداست
بعد از آن راهِ اسارت چو گُلی غمگینم
هرشب از دیده.. دو صد اشکِ محبت چینم
کردم احساس …غریبی ی علی را اینجا
کردم احساس به دل… ماتم زهرا اینجا
بوی داغ علی و فاطمه ها می اید
از مدینه بخدا بوی خدا می آید
دیده ام غربت شاهنشه دین .کرببلا
دیدم عباس چطور خورد زمین .کرببلا
دیدم عمه چقَدَر بر غم عباس گریست
و سه ساله به دل و ماتم عباس گریست
دیده ام یک تنِ پُر خون که به گودی افتاد
گوییا عرش ز حرکت ز برایش اِستاد
ناگهان عمه ز تل. ناله و فریاد کشید
و رباب از غم شاهنشه دین…داد کشید
دامنی سوخت و یک دختر پاکش .جان داد
فلک از جور وستم بر غم ما ویران داد
نه خرابه که چه گویم که چه دیدم در شام
ضرب شلاق و ستمهای فزون در ایام
دیده ام عمه ز صد ضربت شلاق افتاد
دختر کوچکی از نفرت شلاق افتاد
دلِ دلسوخته ای از غم حیدر دارم
چشم خیسی ز غم و ماتم کوثر دارم
روز و شب یاد شهیدان بکنم گریه کنم
گریه از غربت دوران بکنم گریه کنم
اخر الامر .من از زهر ستم جان دادم
جان برای ره دین . از برِ قرآن دادم
نوکری .زارع شیراز به مکتب دارد
طبع شعری که سماویست ز زینب دارد
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.