اشعار استاد زارع شیرازی – روز عرفه سال ۱۳۹۹

شعر سروده استاد زارع شیرازی در روز عرفه
من غریبم گوشه ای افتاده ام
دل به شاه کربلا بس داده ام
بس .مجسم گشته ی این غربتم
بویِ شاه آید ز روحِ تربتم
بر عزیز فاطمه …یاور منم
خادم فرزند پیغمبر منم
ابن عمّ و شاهِ شاهانم حسین
تا قیامت روح و ریحانم حسین
من سفیرِ پادشاهِ تشنه ام
ازصفا بی سِیفَم و بی دِشنِه ام
راه. بر من بسته اید ای کوفیان
قلبِ من بشکسته اید ای کوفیان
پس کجا رفته هزاران نامه ها
دعوت از شاهنشه کرببلا
حضرتِ شاهم شنو این درد من
بینِ کوفه با صدای سرد من
بینِ دلها بس نفاقست و ریا
ای حسین جانم نیا کوفه نیا
گریه ها دارم دمِ آخر به تو
پیشکش شد این تن و این سر به تو
اشک میریزم برای اکبرت
بهرِ خونی . گاهوارِ اصغرت
بهرِ داغِ اربااربایت حسین
یا رباب و سوزِ آوایت حسین
اشک میبارم برای زینبین
تا دم آخربگویم یا حسین
آبِ کاسه .قبلِ مرگم. خون شده
چشمِ من از ماتمت. جیحون شده
ای امیرم. شاهِ عطشانم حسین
از غریبی. سوخت ارکانم حسین
زارع شیراز… دل. بشکسته شد
از نفاقِ این زمانه… خسته شد
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.