آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

اشعار اربعین حسینی ویژه صفر ۱۴۰۰

0
اشعار اربعین حسینی ویژه صفر 1400

متن شعر اربعین حسینی

پر از تلاطم پنهان پر از هراس نهانم
شبیه راه نرفته شبیه برگ خزانم

گذشت سالی و چشمم ندید کرب و بلا را
بگو چه می شود امسال؟ واقعا نگرانم

سپرده ام به خدا پای روضه تو بمیرم
سپرده ام به خدا بی غم تو زنده نمانم

خوشا به حال کسی که شده ست پیرغلامت
خداکند که فدایت شود سر و تن و جانم

خداکند که نگویند آرزو به دلش ماند
مرا ببر به حریمت ببر هنوز جوانم

دلم گرفته و درد فراق درد کمی نیست
خلاصه اینکه دوباره به کربلا برسانم

شاعر: محمود یوسفی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

بوی بهشت دارد اگر سرزمین تو
خیل ملائکند کنون همنشین تو

گل کرده است باز در این فصل عاشقی
جا پای جابرت، قدم زائرین تو

بعد از قیام سرخ تو دیگر عجیب نیست
این محشر به پا شده در سرزمین تو

پیوند خورده تاول پاهای زائرت
با زخم پای دخترک نازنین تو

موکب به موکب آمده تا در عمود عشق
بوسه زند به تربت پاک جبین تو

با واژه های مرثیه اش زائرت شده
این شاعر شکسته ی با غم عجین تو

با پای دل قدم به قدم می روم،اگر
جا مانده ام ز قافله ی اربعین تو

بارانی ام، به شوق تسلایت آمدم
این گونه های خیس من و آستین تو

شاعر: حسین عرشی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

تسکینْ ،دوا ،مُسَکِّنِ قلبم، دوای توست
داروی قلب مضطَرِ من کربلای توست

این دردِ لاعلاجْ، فَلج کرده عضو، عضو
این ناشی از مُفارِقَتِ نینوای توست…

کاری نما طبیب تویی، پر ز درد، من
جانا اُمیدِ اَوَّل و آخر، شفای توست

آقا… دوباره اذن حرم بر عجم بده…
ما را سوا مکن، دِلِ ما هم گدای توست

از ما بگیر هر چه تو را دور میکند،
در نزد ما هر آنچه که هست از برای توست

نزدیک اربعین شده و مضطرم حسین (ع)
دل چشم به راه جود و سخا و عطای توست

در کوی عاشقان که صبوری مُقَدَّم است
شکوه نمیکنم که رضایم رضای توست…

شاعر: عرفان معتمد

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

از کرامت های ربُّ ٱلعالمین قسمت شود
با دعای مؤمنات و مؤمنین قسمت شود

آن شرورِ پُر گناهم؛ این حرم دل می برد
آن بگیر از من بزودی تا که این قسمت شود

شش جهت قران به سر دارم شبِ قدرِ من است
تا حریم طا و ها و یا و سین قسمت شود

در حساب آورده ما را مادرت پای ضریح
قبل دعوت شک نکن باید یقین قسمت شود

تکّه ای محض تبرّک جستن ذکر قنوت
میشود از گنبدت سنگ نگین قسمت شود؟!

زائران بار سفر بستند و اشکم شد روان
کاش روزی گریه در آن سرزمین قسمت شود

آرزو دارم بزودی پا به پای خواهرت
از حرم تا قتلگاهت اربعین قسمت شود!

شاعر: مرضیه عاطفی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

دیگه دارم از تو خیلی دور میشم
دســـــــت بی پناهمو رهــــــا نکن
هرکاری میخوای بکن ولی حسین
منـــو از خودت فقـــــط جدا نکن

مگه کربلا فقط جای خوباس….؟
یکــــــی مثه من حرم جـا نداره؟
بیخیال کربلا دوســــــــــت دارم
عشـــق من که شرط و اما نداره

اربــــــــعین سال قبلــــــی به دلم
قــــــول اربعین امــــــــسالو دادم
امسالم که بستــه شد راه حــــرم
دل من تنگــــه چه گیری افتادم…

کی میفهمه حال جامونده هارو؟
موکب امام رضـــــا یادش بخیر
داره میکُشه منو فـــــــــــراق تو
“اربعیـــن و کربـــلا یادش بخیر”

واسه اون لحظـــه دلم پر میزنه
که یه بچه آب تـــــعارُف میکنه
یا همون صــحنه که میری موکبا
پیرمــــــرده کفـشارو جُف میکنه

با چـه عشقـــی نوکری تو میکنه
اون پسر بچه که روی ویلچــره!
سینی خرمــــا میذاره رو سرش
غصه ی مسافرارو میخوره…

اونی که رفته میدونه چی میگم
شب جمعه کربــــــــلا چه حالیه!
ولی معصیــت یه کاری کرده که
توی خوابــــــم میبینـم دوسالیه

شاعر: رضا حسن زاده

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

عالم اگر قطره است، دریا میشود زینب
اشک علی و اشک زهرا میشود زینب
صبرحسن در اوج، معنا میشود زینب
هرچه حسین گفتیم فردا میشود زینب

عشق علی حتماً بهایش میشود زهرا
حیدر، تمام شب دعایش میشود زهرا
ذکر قنوت و ربّنایش میشود زهرا
سر ریزِ این اوقات، حالا میشود زینب

تا کربلا با پای زخم و پر ورم رفتن…
بین عراقی ها، شریف و محترم رفتن…
شبهای موکب، خواب و رویای حرم رفتن…
تا اربعین پیوسته دنیا میشود زینب

اشکی به پایش ریختیم و زود نافع شد
فوراً نگاهی کرد و سینه زن مدافع شد
راه شهادت بازشد، دعوا مرافع سد
دشمن نخواهد دید تنها میشود زینب

زینب امامت داشته من دیر فهمیدم
در روضه های او که گشتم پیر فهمیدم
قرآن کلام اوست، از تفسیر فهمیدم
اصلاً حسینِ رویِ نی ها میشود زینب

وقتی سری در دست جمعی تیره بخت افتاد
وقتی مسیرش بر کلیسا و درخت افتاد
وقتی که راهش بر تنور و تشت و تخت افتاد
در کاروان انّا هدینا میشود زینب

با خطبه هایش کوفه را زیر و زبر کرده
آنقدر که دشمن هم احساس خطر کرده
چون مادرش در کوچه ها شق القمر کرده
پس ذوالفقار دست مولا میشود زینب

دروازه ء ساعات و ساعت های طولانی
بازار شهر و آن اقامت های طولانی
زخم زبانها و جسارت های طولانی
آنجا دخیل چشم سقا میشود زینب

زیر هجوم سنگ، محور میشود فوراً
در ازدحام شام، حیدر میشود فوراً
پیش یهودی ها پیمبر میشود فوراً
هرجا که دین محو است پیدا میشود زینب

دیدند خیلی دلخُورش، اما نیفتاده
رد می شدند از چادرش، اما نیفتاده
خورده زمین خانه پُرش، اما نیفتاده
با یاحسینی از زمین پا میشود زینب

در دست هاشان روسری بود و نمی دادند
عمّامه و انگشتری بود و نمی دادند
خلخال پای دختری بود و نمی دادند
وای آن وسط پایین وبالا میشود زینب

آنکه رقیه را به روی ماسه ها دیده
قاری خود را مجلس هم کاسه ها دیده
دور و بر خود جمعی از رقاصه ها دیده
با این مصیبتها قدش تا میشود زینب

شاعر: رضا دین پرور

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

امسال دوریم از تو… لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کم‌طاقتی دارد

مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری
این قسمت ما بود… هر کس قسمتی دارد

جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه…
گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد

نذر زیارت داشتم از جانب «سردار»
اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد

این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست
هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجتی دارد

شاعر: محمد مهدی سیار

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

من خسته بودم بر لبم اما تبسم بود
یک دست پرچم بود یک دست استکانِ چای
یک سو صدای روضه ی عباس می آمد
یک سو صدای گرم یک کودک که : بارِد مای!

بر ابری از اشک و شعف مشتاق می رفتم
هم آبله هم درد، پایم را بغل می کرد
هر بار کامم تلخ می شد از غم دنیا
چای عراقی بود کامم را عسل می کرد

باور نخواهی کرد چیزی را که می گویم
چشمان من بیدار بود آن دم که می دیدند
ما را کسی در خانه مهمان کرد و با اهلش
بر خاک و سرما در حیاط خانه خوابیدند

مشّایه یعنی پیرزن یک کیسه ی کوچک
پر کرده بود از نان و با پای علیل خود
خود را به زائرها رساند و نان تعارف کرد
می ساخت درد و پیری و غم را ذلیل خود

مرد کهنسال رشیدی بین یک موکب
گویا زعیم و شیخ قومی از عشایر بود
گفتند نذری دارد و هر سال می آید
کارش در این جا شستن جوراب زائر بود

مشایه یعنی رنگ هفتاد و دو ملت را
هرجا که حرف عشق شد یکرنگ می سازد
مشایه یعنی هرکه هستی باش عاشق باش
هر چیز غیر از عشق اینجا رنگ می بازد

حیرت گناه ماست مایی که نفهمیدیم
این چیزها در کربلا بسیار عادی بود
ما آنچه می دیدیم را باور نمی کردیم
این ماجرا اصلا برای ما زیادی بود

باید که برگردیم راه کربلا باز است
در کربلا هستیم هر جای زمین هستیم
در خانه ی دل جز حسین ابن علی کس نیست
در خانه ی خود زائران اربعین هستیم

شاعر: سعید تاج محمدی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

بر شاهراه آسمان پا می‌گذارم
این کفش‌ها دیگر نمی‌آید به کارم

آورده‌ام آهِ دلِ جامانده‌ها را
سنگینی آن بغض‌ها شد کوله‌بارم

آواره‌تر از رودها، صحرا به صحرا
خود را به امواج خروشان می‌سپارم

پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست
شکر خدا این گونه طی شد روزگارم

لبخند شوقی نان و خرما دست من داد
از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم

این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است
من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم

ذکر مصیبت می‌کند لب‌های خشکت
بر زخم‌های تو چگونه خون نبارم؟

در کربلای غربت تو، تاب ماندن…
از کربلایت پای برگشتن ندارم

من آمدم، بی‌شک تو هم می‌آیی آخر
ای مهربان! ای روشنی‌بخشِ مزارم!

از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز…

شاعر: عباس همتی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست

دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
” از حرم جا مانده ای ” هم صحبت جامانده هاست

یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست

کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست

در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست

شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست

گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست

من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست

بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست

دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست

تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست

مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست

حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست

” صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری ”
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست

طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند

شاعر: علیرضا خاکساری

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

از راه آمد خواهرت ای سر بریده
اما بدون دخترت ای سر بریده

دارد رباب از راه مي آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده

از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است
آید صدای مادرت ای سر بریده

از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت … ای سر بریده

من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش
خولی چه کرده با سرت ای سر بریده

بالای نیزه ماه من بودی برادر
در کوچه ها همراه من بودی برادر

حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند
حتما خودت دیدی غرورم را شکستند

حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم
حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم

حتما خودت دیدی بساط کوفیان را
حتما خودت دیدی مرام شامیان را

قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد
عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد

حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده
هم جای سالم در تن زینب نمانده

این آخر عمری مرا بازار بردند
من را میان مجلس اغیار بردند

رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد
تو خیزران خوردی و قد من کمان شد

شاعر: وحید محمدی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

ای مسیحا نفس عشق، دمت را بفرست
به مداوای دلم، اشک غمت را بفرست

من مجازات شدم، این همه دوری بس نیست؟
رحم کن زود، جواز حرمت را بفرست

غم شبیخون زده از چار طرف بر قلبم
به پرستاری قلبم کرمت را بفرست

به نفس تنگی ما رحم کن ای حضرت عشق
بر سر شهر غبار قدمت را بفرست

به کمک حالی این شانه ی زخمی صبور
تکیه گاهی، پرِ شالی، علمت را بفرست

شاعر: حسن کردی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

یک اربعین برای شماگریه کرده ایم
همراه وپابه پای شماگریه کرده ایم

محروم مانده ایم زفیض حرم اگر
باسوزروضه های شماگریه کرده ایم

پروانه وارگردهمین خیمه ی عزا
درسوگ غنچه های شما گریه کرده ایم

چون شمع گرگرفته زطوفان دردها
بی پرده دررثای شما گریه کرده ایم

فرقی نمی کندکه کجاییم ودرچه حال
درخواب هم برای شماگریه کرده ایم

خشکیده گرچه چشمه ی چشمانمان چه غم
بالطف وباعطای شماگریه کرده ایم

شب‌های جمعه رأس قرارهمیشگی
بایادکربلای شماگریه کرده ایم

شاعر: لیلا چگینی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحن یل ام البنین

از مرور خاطراتش نیز لذت می برم
می نشستم رو به ایوان امیر المومنین

خوب یادم هست هر موکب که رفتم ،پهن بود
زیر پای زائرانت بالِ جبریل امین

با چه شوقی تاول پاهای خود را می شمرد
زائری که بود گویا با ملائک هم نشین

دسته دسته وارد کرب و بلایت می شدیم
گوئیا بودیم دستان خدا در آستین

این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت
هاتفی می گفت با ما :فادخلوها خالدین

من تمام سال را با اربعینت زنده ام
ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین

با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد
در میان راه هر جایی که میخوردم زمین

شاعر: احسان نرگسی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

بعد یک سال دویدن نرسیدن سخت است
گر پر و بال شود بسته پریدن سخت است

بعد یک سال صبوری ز فراق حرمت
اربعین آید و صحن تو ندیدن سخت است

ما به شیرینی رنج سفر عادت داریم
پای بی تاول و دل از تو بریدن سخت است

ما که یک سال ز نانِ سر سفره زده ایم
جز به راه غم تو توشه خریدن سخت است

حرف ویزا و گذرنامه و “مهران” نزدن
‌نغمه های هَلَبیکُم نشنیدن سخت است

گر حرم روزی ما نیست ولی روضه که هست
روضه ی طفل تو هر چند شدیدا سخت است

گفت بابا حرمت سوخت دویدم اما
پا برهنه به روی خار دویدن سخت است

سر من رفت ز بس بر سر من داد زدند
بر سر دختر تو نعره کشیدن سخت است

دوست دارم بزنم بوسه سرت خوب شود
بر رگ حنجر تو بوسه ولیکن سخت است

شاعر: مهدی جلالی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید
به هوش باش، صدای حسین می‌آید..

یکی به پای ترک خورده و پر از تاول
به شوق بوسه به پای حسین می‌آید

یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش
به سوی واعطشای حسین می‌آید

یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر
به نیّت اُسرای حسین می‌آید

یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان
مگر به سعی و صفای حسین می‌آید

توان آمدن کربلا نداشت یکی
به دست کارگشای حسین، می‌آید

یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد
می‌آید و به دعای حسین می‌آید

مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید
هرآن‌که هست، برای حسین می‌آید

خوشا زیارت آن‌کس که بعد برگشتن
به پرسشِ فقرای حسین می‌آید..

شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست
به دیدن شهدای حسین می‌آید..

دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی‌ست
نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید

عمود آخر جاده‌ست و روضه‌خوان می‌گفت
جواب أدرک أخای حسین می‌آید

حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش
به پیشواز، به جای حسین می‌آید..

به گوش باش، عزیز حسین در راه است
به هوش باش، صدای حسین می‌آید

شاعر: مهدی جهاندار

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

با پای سر به سِیْر سماوات می‌رویم
احرام بسته‌ایم و به میقات می‌رویم
تا بارگاه قبلهٔ حاجات می‌رویم
قسمت اگر شود به ملاقات می‌رویم

میقات ما حسین، ملاقات ما حسین

زانو زدیم پیر و جوان بر زمین تو
ما حلقه بسته‌ایم به دور نگین تو
ما را کشانده است کجاها طنین تو
افتاده‌ایم در گذر اربعین تو

ای واژه واژه نام تو صد ماجرا حسین

ما چون کبوتران حرم پر شکسته‌ایم
از آشیان گذشته و از خود گسسته‌ایم
چون صیدهای زخمی در خون نشسته‌ایم
یعنی که دل به لذت دیدار بسته‌ایم

مرهم حسین، صبر حسین و شفا حسین

ای جان شرحه شرحه بگو ماجرا چه بود
راز به خون تپیدن خون خدا چه بود
آن جوشش صدای تو در کربلا چه بود
دادی بها به خون خودت، خون‌بها چه بود

ای خون پاک تو، همه‌دم خون‌بها حسین

با بادها بگو که هوایم هوای توست
با نای‌ها بگو که نوایم نوای توست
بغضی که در تلاوت در خون رهای توست
سودای آتشی‌ست که بر خیمه‌های توست

ای تا ابد، نوای من بی‌نوا حسین

گل‌زخم‌ها شکفته شده روی پیکرت
چون کعبه فوجِ تیغ گرفته‌ست در برت
بعد از تو دشت، یکسر«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت»
بالا سرت، بلند سرت، تا خدا، سرت

بر ما چه رفته است به شوق تو «یا حسین»

شاعر: ابراهیم قبله آرباطان

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

جابر! این خاکی که عطرش، از تو زائر ساخته
آسمان‌ها را در این ایوان، مجاور ساخته

از قدم‌هایت بپرس: این راه پایانش کجاست؟
کاین‌چنین از عالم و آدم، مسافر ساخته

نه فقط قلب تو، قلب عالمی را سوخته
نه فقط از من که از هر سنگ، شاعر ساخته

خاک راهش مُحییَ الاموات، عطرش زندگی
از قلوب مرده هم این خاک، عابر ساخته

آن که می‌خوانی برایش: «یا حبیبی یا حسین»
هر نگاهش، یک حبیب‌ابن‌مظاهر ساخته

هر کسی، هر جا، دم از آزادگی زد، خویش را
با امام عصر عاشورا، معاصر ساخته..

کارش از اول همین بود، آن مسیحایی که از،
فُطرس پرسوخته، مرغ مهاجر ساخته

کاش می‌دید، آن که رگ‌های گلویش را برید،
خون جوشانش، چه دل‌ها را که طاهر ساخته

آه! دیدن‌ها چه کرده با دل زینب؟ اگر
این شنیدن‌ها، تو را آشفته‌خاطر ساخته..

شاعر: قاسم صرافان

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده می‌خواهد
حریفی پاک‌باز و امتحان پس‌داده می‌خواهد

مسافر را پیاده، داغ‌دیده، صاحب دردی،
ورای درد‌های پیش پا افتاده می‌خواهد

سفر، موکب به موکب، کوله‌پشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده می‌خواهد

دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده‌ می‌خواهد

مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده می‌خواهد..

هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوق‌العاده می‌خواهد؟

حسین‌بن‌علی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده می‌خواهد..

شاعر: فاطمه عارف نژاد

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

“ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
این تاول است در کف پا یا جواهر است

راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است

دل های شست و شو شده و پاک بی شمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است

سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفره ی افطار حاضر است

وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده می شود آن دل که عابر است

با آب و تاب سینه زنان گرم قل قل است
کتری آب جوش که در اصل شاعر است

فنجان لب طلا پر و خالی که می شود
هر بار گفته ام نکند چای آخر است”

شاعر: میثم داودی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست

بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست

غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست

میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید
تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست

همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است
همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست…

خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست

شاعر: مریم کرباسی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

این صحن که بین‌الحرمین عتبات است
در اصل، همان عرشۀ کشتی نجات است

دریاب مرا نور چراغ سر گنبد!
تو نورٌ علی نوری و عالم ظلمات است

آن‌قدر که جان‌بخشی‌و آن‌قدر که جان‌سوز
پابوسی هر سال تو محیا و ممات است

هر نوحۀ زوار، مضامین لهوف است
هر نالۀ زوار، دعای عرفات است

هر آبله در راه تو یک پلۀ عرش است
هر قطرۀ پر شور عرق، آب حیات است…

سوغات من اشک است برای تو و افسوس
نام تو در این شهر قتیل‌العبرات است

گفتم غزلی تازه بخوانم، چه بخوانم
دل‌چسب‌ترین زمزمه این جا صلوات است

شاعر: محمد حسین ملکیان

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
می‌روم وادی به وادی رو به سوی کربلا

می‌روم افتان و خیزان، از دل بن‌بست‌ها
جاده‌ای پیدا کنم تا جست‎‌وجوی کربلا

تشنگی می‌بارد از ابرِ سترون، می‌روم
تا بنوشم جرعه آبی از سبوی کربلا

ترسم این بیراهه‌ها با خویش مشغولم کنند
«بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

من نمی‌دانم کی‌ام یا از کجایم، هر چه هست
آب‌رو می‌آورم از خاک کوی کربلا

مانده در گوشم صدای پای «هل من ناصر»ی
خواهم اکنون تا شوم لبیک‌گوی کربلا

بغض تاریخم، نباید در خودم ویران شوم
باید آوازی بخوانم با گلوی کربلا

در سرم شوری دگر برپاست، شمشیرم کجاست؟
«بر مشامم می‎رسد هر لحظه بوی کربلا»

شاعر:امید مهدی نژاد

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

سترده سایه‌ی شک را فقط یقین حسین
که مومنیم همه بی گمان به دین حسین

نبرده ایم به دامان خلق دست نیاز
که رزق دهر رسیده است از آستین حسین

چه حاجت است به تایید دیگران ما را
که زنده ایم به امید آفرین حسین

خوشا به حال شما که گذشته اید از مرز
نشسته بر تنتان خاک سرزمین حسین

چه لحظه های ملولی‌است روزگار فراق
خوشا به حال دل شاد زائرین حسین

رسیده موسم شوریدگی و آشوبیم
که دستمان نرسیده به اربعین حسین

شاعر: ریحان ابراهیم زادگان

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

یک سال در هوایِ زیارت گریستم
از راهِ دور ، گوشه ی هیئت گریستم

امّا گناه مانعِ قرب و وصال بود
بی آبرو شدم ، ز خجالت گریستم

با التماس هم نشد آخر حرم روم
دیگر نبود فرصت صحبت ، گریستم

یاد تو بوده ام به نماز و دعا ، حسین
حتی اگر میان عبادت گریستم

گفتند : “زائرش نشدی قسمتت نبود”
عاصی ز شوربختیِ قسمت گریستم

شاعر: عاصی خراسانی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

بین شاعر های دربار از قلم افتاده ام
شاید از چشم خدایان کرم افتاده ام

چشمهایم را نمی‌خنداند اشک روضه ها
چند وقتی می‌شود در قاب غم افتاده ام

آه گشته همدم تنهایی ام این روزها
آدمی هستم که بین آه و دم افتاده ام

نیستم در کربلا جای مرا خالی کنید
نیستم، شاید که در چنگ عدم افتاده ام

کاش اشک ابرهای کربلایش میشدم
کاش میدیدم که بر بام حرم افتاده ام

یا حسین! این روزها امید من این گریه هاست
باز در روضه به آغوش علم افتاده ام

شاعری هستم که دور از کربلای اربعین
بین تکیه پای شعر محتشم افتاده ام

شاعر: احمد حیدری

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺣﺮﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪ
ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ

ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺸﻮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺧﻄﺮ ﺭﺍ
ﺻﺪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻣﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺜﻢ ﺻﻔﺘﺎﻧﻨﺪ

ﺗﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺷﻮﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﺩﺭ ﻫﺮﻭﻟﻪ ﯼ ﺳﻌﯽ ﺣﺮﻡ ﺟﺎﻣﻪ ﺩﺭﺍﻧﻨﺪ

ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺮﺳﻨﺪ ﺁﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺷﺪ
ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻘﺐ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ

ﺟﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﮔﺮ ﻓﺨﺮ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ
ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﮔﺪﺍﯾﺎﻥ ﺗﻮ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺟﻬﺎﻧﻨﺪ

ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻗﺪﺡ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍز ﻧﻮﺭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺑﭽﺸﺎﻧﻨﺪ

ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺑﺴﻮﺯﯾﻢ ﻭ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ
ﺗﺎ ﺁﺗﺶ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪ

شاعر: کمیل کاشانی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاه پیاده نظام را…

هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را

از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را…

گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علی‌الدوام ، قوام کلام را

«ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را

پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را

با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را

شاعر: محمد حسین ملکیان

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

مروه زینب صفا امام حسین
کعبه ی بی منا امام حسین

هست ذکر قنوت هر شب من
ربنا آتنا امام حسین

با دوتا 《یا》رسیده ام به خدا
یا اباالفضل یا امام حسین

عشق ما شد پیاده، گریه کنان
اربعین،کربلا،امام حسین

بعد دور ضریح جان دادن
دو قدم مانده تا امام حسین

اول گریه ها اباصالح
آخر گریه ها امام حسین

گریه ی بی صدا امام حسن
گریه ی با صدا امام حسین

می رسد گر سه جا امام رضا
آمده هر سه جا امام حسین

روضه خوان حسین امام رضا
روضه خوان رضا امام حسین

آخر روضه بر امام رضا
گریه کردیم با امام حسین

شاعر: مهدی رحیمی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو
باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو

یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم
یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو

یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق
یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو

یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام
دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو

یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام
یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو

یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند
لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو

مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده
چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو

روز تولدم که زدم خنده بر لبت
باور نداشتم که شوم سوگوار تو

با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند
با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو

یادم نمیرود به لبت آب آب بود
یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو

مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز
وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو

حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟
گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو

من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه
صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو

یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان
شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو

شاعر: حسن لطفی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

برای نوجوان فداکار ایذه ای #علی_لندی

گفتی نخواستم که بسوزانم
بال تورا به شعله این آتش
حتی اگر نخواسته باشی هم
در من گرفته است ببین:آتش-

پرهای خاطرات جوانم را
دیگر نشانده است به خاکستر
دودی غلیظ می بَرَدم تا ماه
می روید از تمام زمین آتش

این شعله از نگاه تو روشن شد
تا در نگاه ساده من افتاد
آتش گرفته ام پس ازین باران
باران گرفته ای پس ازین آتش

از ما چه مانده جز دو دل تنها
دلهای نیمه سوخته،نیمه تر
گاهی بریز بر دل ما آبی
فردای آن بیا و بچین آتش

گفتی: نخواستم که بسوزانم
بال و پر عزیز و جوانت را
می خواستم تو بال و پرم باشی
بال و پرم،عزیزترین!آتش!

می خواستم تو بال و پرم باشی
از هفت شهر عشق که می آیم
می آورم برای تو سوغاتی
انگشتر از حضور، نگین: آتش!

شهید علی لندی

شاعر: نغمه مستشار نظامی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

بهار از چله‌ی داغِ زمستان‌ها خزان برگشت
به باغِ لاله‌های سربریده باغبان برگشت

زمین با گریه دور مقتلِ خورشید می‌گردید
صدای روضه‌ی روزِ دهم آمد؛ زمان برگشت

زمان برگشت، اما رفت رأسِ کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت

زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه‌ دَم می‌داد
به خاکِ استنادِ روضه‌خوانان؛ نوحه‌خوان برگشت

جوان‌تر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت

نمک پاشید، روی زخم‌هایش نوحه‌ی اطفال
امانت‌دار، بی‌شیرین‌زبانِ کاروان برگشت

سفر بی‌همسفر در هر قدم می‌کشت زینب را
ولی هر بار، همراه حسین از آن جهان برگشت

همه گفتند دینِ بی‌حسین از ریشه می‌خشکد
ولی با غیرت این زن؛ ورق‌ها ناگهان برگشت

شاعر: رضا قاسمی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

ما سر نهاده ایم روی زانوی فراق
با روح زخم خورده و قلبی پر اشتیاق

بغضی که مانده بین گلو اشک کال ماست
ابر شکست خورده‌ی در حسرت عراق

این طفل ناخلف که دم در نشسته را
من مطمئن شدم پدرش کرده بود عاق

اما همینکه ما در این خانه آمدیم
از لطف فاطمه ست، نه از روی اتفاق

هرگز نمانده تابش خورشید پشت ابر
هرگز نمانده روشنیِ ماه در مُحاق

پرواز میکنیم که مارا بغل کنی
تکثیر می شویم در آیینه‌ی رواق

با فطرسیم در همه ی شهر هم مسیر
در موکبیم با خودِ جبریل هم اتاق

هرکس رفیق توست ، یقیناً رفیق ماست
با هرکه غیر توست نداریم انطباق

فتوای عالمان دروغین به قتل توست
علامه‌ های صاحب عمامه‌ی نفاق

آه از هزار و نهصد و پنجاه رد خون
نازل شده به جسم تو آیات انشقاق

شاعر: احمد ایرانی نسب

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

◾️بند اول

اربعینت یا حسین، محشر بیاید کربلا
عالمِ اکبر بیاید کربلا

با دلِ خون آه پیغمبر بیاید کربلا
شالِ غم بر سر بیاید کربلا

از جنان ناله کنان حیدر بیاید کربلا
با شکافِ سر بیاید کربلا

مادرت با خاک و خون معجر بیاید کربلا
با دو چشمِ تر بیاید کربلا

شاهِ مذبوح القفا، یا حسین جان یا حسین
کشته ی تیغِ جفا، یا حسین جان یا حسین

◾️بند دوم

مجتبی با سینه ی آذر بیاید کربلا
ساقیِ کوثر بیاید کربلا

سینه کوبان از سفر خواهر بیاید کربلا
بی کس و یاور بیاید کربلا

عابدین با زخمی از پیکر بیاید کربلا
بر سرش خنجر بیاید کربلا

یک جهان شاه و گدا یکسر بیاید کربلا
گریه بر اکبر بیاید کربلا

شاهِ مذبوح القفا، یا حسین جان یا حسین
کشته ی تیغِ جفا، یا حسین جان یا حسین

◾️بند سوم

هر طرف تا این همه لشکر بیاید کربلا
از غمِ اصغر بیاید کربلا

جبرئیل با آن پَرِ شهپر بیاید کربلا
امرِ از داور بیاید کربلا

در عزای آن تنِ بی سر بیاید کربلا
روضه و منبر بیاید کربلا

گریه بر عباسِ نام آور بیاید کربلا
انس و جِن مضطر بیاید کربلا

شاهِ مذبوح القفا، یا حسین جان یا حسین
کشته ی تیغِ جفا، یا حسین جان یا حسین

◾️بند چهارم

عرش و فرش سر در عزا یکسر بیاید کربلا
اَنجُم و اَختر بیاید کربلا

اربعینت یا حسین محشر بیاید کربلا
عالمِ اکبر بیاید کربلا

شاهِ مذبوح القفا، یا حسین جان یا حسین
کشته ی تیغِ جفا، یا حسین جان یا حسین

شاعر: هستی محرابی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

حال دلسوخته ها را چه کسی می فهمد؟
دلِ جامانده ی ما را چه کسی می فهمد؟

در هیاهوی پر از جاذبه ی شهر گناه
هوس کرببلا را چه کسی می فهمد؟

شهر دارد خفه ام می کند از دلتنگی
نوکر سر به هوا را چه کسی می فهمد؟

همه در راه سفر، پای تو در گل مانده
غمِ این بی سر و پا را چه کسی می فهمد؟

تو فراموش شدی از طرف اربابت؟
طعنه و سنگ جفا را چه کسی می فهمد؟

رفقایت بروند و تو بمانی تنها
واژه ی حسرتنا را چه کسی می فهمد؟

غیر چشمان پر از خون امام حاضر
روضه ی شام بلا را چه کسی می فهمد؟

شاعر: حسن کردی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

این روزها چشمِ تری دارم کمک کن
حال و هوای دیگری دارم کمک کن

بی حوصله در گوشه ای مأوا گرفتم
حالِ خراب و مضطری دارم کمک کن

ارباب..من جاماندم از کرببلایت..
من..ناتوان بال و پری دارم کمک کن

بدجور قلبِ خسته ام آتش گرفته..
در دل شرار و آذری دارم کمک کن

دارد مسجّل می شود..بودم اضافه؟
ای شاه..شورِ نوکری دارم کمک کن

تنبیه کردن با نرفتن!!سختِ سخت است
در سینه ی خود محشری دارم کمک کن

از گریه کُن های غمِ صدّیقه هستم
حالا که عِرقِ مادری دارم کمک کن

سوگند بر زهرا دوباره دعوتم کن…
این روزها..چشمِ تری دارم کمک کن

شاعر: محسن راحت حق

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

چشم‌ هایت به همه گفت بیا الّا من
باز شد حاجت یک عدّه روا الّا من

مادرت داده براتِ همه را میدانم
کرده در حقّ همه خلق دعا؛ الّا من

باز هم برگ ‌براتم به کناری افتاد
وعده گاه همه شد کرب و بلا الّا من

دستِ من خالی و از پیش نگاهم رفتند
از نجف تا به حرم٬ خیلِ گدا الّا من

دردم این بود که زائر شوم و خیلی ها
با دعای تو گرفتند شفا الّا من

بارها گریه کنان از کرمت پرسیدم؛
حرمت داشت برای همه جا… الّا من؟!

من به جا ماندن از این قافله عادت دارم
بطلب! عیب ندارد همه را… الّا من!

شاعر: مرضیه عاطفی

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

انگار بین زائرانت جای مانیست
امسال هم‌ گویا نصیبم کربلا نیست

آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد
هجرا ن برای عاشقان کم از بلا نیست

جامانده ها راهی به جز گریه ندارند
جز اشک بر درد فراق ما دوا نیست

رفتندو ما ماندیم با قلبی شکسته
آری شکستن هم یقینا بی صدا نیست

ما از حرم دوریم اما دل که داریم
بُعد مسافت مانع دلداه ها نیست

از دوست هر چه میرسد نیکوست اما
ای دوست مارا طاقت این ابتلا نیست

شاعر: محمد جواد مطیع ها

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

بازهم حال وهوایت به سرم افتاده
قطره اشکی زدوچشمان ترم افتاده
سائلم سائل اولاد بنی فاطمه ام
ومسیرم به سرخوان کرم افتاده

اربعین میرسد ازراه مرایاری کن
بهر این زائر دل خسته خود کاری کن

خواب دیدم که تورادیدم وغرق شعفم
گفتم ای دوست ببین عاشق وهم جان به کفم
قطره بودم تو مرا دست گرفتی مولا
شکر و لله که منم زائرشهرنجفم

بازمن بودم وان سیل خروشان عجیب
باز مشایه و روجانب بستان حبیب

دل من تنگ شده حضرت جانان زفراق
به دل من نگذاری زغم هجر تو داغ
تشنه ام تشنه مدد کن که میان موکب
کام شیرین شود ازتلخی چائی عراق

جان به قربان توکه این همه شیدا داری
انچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

دیدم انگار زداغ غم تو درمحنم
پرکشیدم سوی دلدار زشهرو وطنم
موکبی بود و همه پای برهنه در راه
باهمان جمع برای تو حسین سینه زنم

بعدازان سینه زنی میشنوم زمزمه ای
میهمان کرم مادر ما فاطمه ای

یک دوسالی است حرم برروی ماها بسته است
عاشق سینه زنت زین همه دوری خسته است
اربعین میرسدازراه به لطف توحسین
خادم سینه زنت کرببلا سرمست است

همگی چشم به این درگه احسان داریم
چشم بر لطف توای شاه خراسان داریم

شاعر: سعید نصیری

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی

ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود
نگذشت لحظه‌ای که دل ما غمین نبود

هرچند آسمان به صبوری چو ما ندید
ما را غمی نبود که اندر کمین نبود

راهی اگر نداشت به آزادی و امید
رنج اسارت، این همه شورآفرین نبود

ای آفتابِ محمل زینب! کسی چو من
از خرمن زیارت تو خوشه‌چین نبود

تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود
در این سفر، مقدّر من غیر از این نبود

گر از نگاه گرم تو آتش نمی‌گرفت
در شام و کوفه، خطبهٔ من آتشین نبود

در حیرتم که بی‌تو چرا زنده‌‏ام هنوز
عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود

ده روزهٔ فراق تو عمری به ما گذشت
یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود

شاعر: استاد محمد جواد غفورزاده

______________________________________________

متن شعر اربعین حسینی – مناجات با امام زمان (عج)

هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست

دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
” از حرم جا مانده ای ” هم صحبت جامانده هاست

یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست

کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست

در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست

شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست

گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست

من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست

بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست

دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست

تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست

مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست

حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست

” صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری ”
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست

طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند

شاعر: علیرضا خاکساری

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.