متن و سبک زمزمه دهه اول محرم

زمزمه حضرت مسلم (ع)
یه جوری سوزوندن دلم رو که انگاری درمون نداره
گمونم غمی که رو این سینه افتاده پایون نداره
الهی کسی کار و بارش به کوفه نیفته
الهی که هیشکی گذارش به کوفه نیفته
اینا بیعتاشون کف روی آبه حسین جون
نیا وضع این کوفه خیلی خرابه حسین جون
مگه یادمون میره اینها اون آخر چه کردن
مگه یادمون میره اینها با حیدر چه کردن
همونان که عمری براشون علی آب و نون برد
همونا که حیدر غم بچه هاشون و میخورد
دارم خوب می فهمم غم کربلات و حسین جون
به کوفه نیا و نیار بچه هات و حسین جون
من و توی کوفه غریب و اسیر گیر آوردن، مهم نیس
منِ بی پناه و به شمشیر کینه سپردن، مهم نیس
دلم خونه اینها برای سرت نقشه دارن
دلم خونه این نیزه ها رو برا تو میارن
یکی قول گهواره داده به اهل و عیالش
شده کشتنت فکر روز و شب و ماه و سالش
یکی گفته از اصغرت چشماش و برنداره
یکی گفته داغ علی رو به سینه ت میذاره
یکی توی خونه ش تنورش رو روشن گذاشته
بمیرم یکی چشم از انگشترت بر نداشته
برا کشتنت میرسه هرکی با هرچی داره
یکی پیره اما عصای خودش رو میاره
______________________________________________
زمزمه ورود به کربلای معلی
از اول توو عالم گِل شیعه ی ما رو با غم سرشتند
حسین جون برادر قرار ما رو با جدایی نوشتند
بگو روضه خونا از احوال زینب بخونن
بگو که بیان مَحرَما دور محمل بمونن
داره خواهرت پاشو توو این بیابون میذاره
بگو که ابالفضل از این خیمه چش برنداره
هنوزم کسی قامتم رو ندیده برادر
نیفتاده چشم حرومی به من جون خواهر
بنامون نبود این که تنها بذاری منو بین اطفال
بنامون نبود این که از من جدا شی بمونی تو گودال
مگه میشه باور کنم روز آخر نباشی
الهی بمیرم ولی زیر خنجر نباشی
الهی نبینم که دشمن رو سینه ت نشسته
نبینم که اسب استخون تنت رو شکسته
اسیری و غربت برا خواهرت خیلی زوده
که زینب یه لحظه م بدون حسینش نبوده
از اول توو عالم گِل شیعه ی ما رو با غم سرشتند
حسین جون برادر قرار ما رو با جدایی نوشتند
بگو روضه خونا از احوال زینب بخونن
بگو که بیان مَحرَما دور محمل بمونن
داره خواهرت پاشو توو این بیابون میذاره
بگو که ابالفضل از این خیمه چش برنداره
هنوزم کسی قامتم رو ندیده برادر
نیفتاده چشم حرومی به من جون خواهر
بنامون نبود این که تنها بذاری منو بین اطفال
بنامون نبود این که از من جدا شی بمونی تو گودال
مگه میشه باور کنم روز آخر نباشی
الهی بمیرم ولی زیر خنجر نباشی
الهی نبینم که دشمن رو سینه ت نشسته
نبینم که اسب استخون تنت رو شکسته
اسیری و غربت برا خواهرت خیلی زوده
که زینب یه لحظه م بدون حسینش نبوده
______________________________________________
زمزمه ورودیه به کربلای معلی
یاحسین(۲) داداش دلم میون سینه بی قراره
این سرزمین اینقدر چرا دلهره داره
یاحسین(۲)خیمه زدی برای چی تو این بیابون
پاشو بریم اینقدر دل منو نلرزون
آه-بگو با ما چیکار دارن اینهمه لشکر
آه-آیه بخون بازی نکن با دل خواهر
آه-بیا کنار گهواره علی رو دریاب
آه-از صدای طبل اینا می پره از خواب
چه فکری دارند توی سر
بیامنو مدینه ببر
میدونی بیتو دق میکنم
نده تو از جدایی خبر
(حسین من)
نکنه(۲)این بی حیاها که دارند بلند میخندند
میخوان که دست خواهر تورو ببندند
نکنه(۲)این طایفه که خیلی ناپاکه نگاشون
پر بشه از گوشگواره ی ما خورجیناشون
آه-بی تو صدای ناله هام میره به افلاک
آه-اگه ببینم با شکم افتادی رو خاک
آه-چقدر بیام بالاسرت آشفته احوال
آه-غارت زده چطور ببینمت تو گودال
پیش پاهامیه راهی بزار
توشلوغی و دادوهوار
چیکارکنم اگه با لگد
پرتم کنند یه گوشه کنار
(حسین من)
______________________________________________
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
بابائی(۲)قرار نبود با پا بری با سر بیایی
ولی بازم خوبه که باز کنار مایی
بابائی(۲)امشب نمیدونی باتو چه حالی دارم
میرم به خواب و سرمو زمین میزارم
آه-بابا نبودی خندمو ازم گرفتند
آه-گیسوهای بلندمو ازم گرفتند
آه-نامردای شامی غریب گیرم آوردند
آه-گوشواره هامو واسه ی سوغاتی بردند
روساقه هام نشونه زدند
نامردای زمونه زدند
دیدند یتیمیّ منو و باز
منو به این بهونه زدند
بابا حسین
بابائی(۲)شبیبیاد موندنیرو امشب میسازم
بخون تو فاتحه برام بالا جنازم
بابائی(۲)با گریه هام دمارشونو درمیارم
لبامو مثل عمو رو گلوت میزارم
آه-سوزش پا امونمو بابا بریده
آه-تاولهای پام توی صحرا ترکیده
آه-چی بگم از سیلی محکم اسیریم
آه-توی گلوم افتاد دوتا دندون شیریم
دیدن نبودن عمومو
بردند تو کوچه آبرومو
تاگریههامو بندبیارن
بادستفشار دادند گلومو
(باباحسین)
______________________________________________
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
رسیدم به جایی که حس می کنم آخر ماجرامه
کی گفته یتیمم سری که برا من آوردن بابامه
سلام ای مسافر قدم روی چشمام میزاری
چطور اومدی مهربونم تو که پا نداری
به من از توو کوچه یه شامی دو روزه میخنده
چرا از رو موهات عزیزم بوی نون بلنده
بزار شونه هام و نشونت بدم از کبودی
منو میزدن بین صحرا کجا رفته بودی
همینجا برام راز زهرا شدن برملا شد
که خاستم سرت رو ببینم برام کوچه وا شد
من از تو نوازش میخام ای عزیزم ولی دس نداری
خجالت نداره همین خوبه سر روی پاهام میذاری
عزیز دلم بعد از این با دوتا گوش پاره
به گوشواره هاش دخترت احتیاجی نداره
یه شب گم شدم بین صحرا و کاش مونده بودم
نموندم همونجا که حالا سیاه و کبودم
برام سخته اما میخاستم بدونی یه چیزی
اینا خواهرم رو میخاستن برای کنیزی
______________________________________________
زمزمه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
اجازه نمیده مگه داییمون از ما دوتّا چی دیده
الهی بزاره که وقت رهایی برا ما رسیده
به ما گفته مادر که این غصه هم چاره داره
قسم دادنش با غم فاطمه راه کاره
حسین مادری بوده از بچگی تا همیشه
حسین از غم و غصه ی فاطمه رد نمیشه
قراره ما هم مثل زهرا نشونی بگیریم
قراره که ما هم با زخمای پهلو بمیریم
قراره که زینب از این لحظه دیگه بدون پسر شه
الهی سرامون جلو سنگا رو نیزه واسش سپر شه
الهی که ما عمرمون رو توو پیری نبینیم
بمیریم و زینب رو توی اسیری نبینیم
حالا زینبم مثل لیلا یه مادر شهیده
ایشا.. که مادر پیش داییمون روسفیده
الهی رو نیزه دو تا چشممون بسته باشه
نبینیم که زینب گرفتار نامحرما شه
______________________________________________
زمزمه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
یاحسین(۲)بازی نکن توروخدا با جون خواهر
نزار خجالت زده شم به پیش لشکر
یاحسین(۲)میون چنته هرچی که داشتم آوردم
بچه هامو نزن کنار تا که نمردم
آه-به دست و پات میوفتم ای غریب مادر
آه-من اومدم منت کشی پیشت برادر
آه-بعد علی اکبر موی سیاه نداری
آه-بزار اینا برن نگن سپاه نداری
کبوترام فدات یاحسین
فدایکربلات یا حسین
تاکهقبولکنیاینارو
سرمیذارمرو پات یاحسین
(حسین من)
یاحسین(۲)دلت میاد باشن و به غمت بشینند
بردن گوشواره های منو ببینند
یاحسین(۲)دلت میاد فقط همین حرفی ندارم
بازار برده فروشا باشن کنارم
آه-سخته واسه پسر ببینه با پا لشکر
آه-پرت میکنند مادرشو اینور و اونور
آه-چطور ببینند بی حیایی های دشمن
آه-خاکسترو آب دهان میوفته رومن
درسته بچه هام عزیزن
غلام تو ازاین کنیزن
ولی نزار باشن ببینند رویسرتشراببریزن
حسین من
______________________________________________
زمزمه حضرت عبدالله (ع)
رهام کن رها شم عموجونم از تشنگی رفته از حال
هنوزم یه سرباز عموی من اونجا داره توی گودال
یه دسته حرومی عموی منو دوره کردن
نمیزارم ایندفعه بابام و از من بگیرن
نمیخام تداعی بشه خاطرات قدیمی
دوباره رو موهام بشینه غار یتیمی
یتیم حسن مثل بابا شجاع و غیوره
مث عنه هرچی مصیبت ببینه صبوره
یه چکمه داره زیر و رو می کنه پیکرش رو
یه نامرد تو دستش گرفته موهای سرش رو
میخام که با دستم جلو ضربه هاش و بگیرم
قراره تو آغوش گرم عموجون بمیرم
با خنجر نشسته رو سینه ش بمیرم الهی
عموم و رها کن که زهرا رسیده با آهی
سلاحی ندارم می ترسم بیام و برات دردسر شم
ولی نه، میام تا با دستی که دارم برا تو سپر شم
محاله بزارم گلوت و با خنجر ببرّه
نمیزارم این نانجیب از تنت سر ببرّه
مگه مُرده باشم بزارم که دستش بلند شه
مگه مُرده باشم که دورت بگو و بخند شه
یتیم حسن ترسی از خشم قاتل نداره
عموجون فدای سرت، سر که قابل نداره
_______________________________________________
زبانحال حضرت عبدالله و قاسم ابن الحسن المجتبی (ع)
عموجون(۲)صداتو تا از تو شلوغی ها شنیدم
مثه یه آهو بالای سرت رسیدم
عموجون(۲)از دور دیدم بالاسرت غریب کشونه
دیدم یکی رو خاک سرت رو میکوبونه
آه،ازدوردیدم بدجوری دارن بغض و کینت
آه،باپاشنه ی پا میکوبن به روی سینت
آه،ازدور دیدم خون از تنت فواره میزد
آه،توناله میزدی و باز دوباره میزد
لاله شدی و خون چمنت
هی زیرورو میشه بدنت
قفل شده بود لبات از عطش
با نیزه وا میشد دهنت
(عموحسین)
عموجون(۲)دشمن نمیدونه که ما بچه ی شیریم
کوچیک بزرگمون برای تو میریم
عموجون(۲)دستای کوچیکم که قابلی نداره
حرمله کو؟بگو سه شعبه شو بیاره
آه،من مگه مرده باشم و تو این بیابون
آه،صیقل بدن با دندون تو نیزه هاشون
آه،من مگه مرده باشم و یه بدقواره
آه،بیاد کف چکمه رو صورتت بذاره
منو صوا بزن پسرم
یه کم خنک بشه جگرم
دلم میخواد باتو زیرنعل
خرد بشه ای عمو کمرم
(عموحسین)
______________________________________________
زمزمه حضرت قاسم بن الحسن(ع)
تا اومد به خیمه مث نوجوونیّ باباش حسن بود
دلم ریخت تا دیدم به جای زره بر تن او کفن بود
چجوری بزارم بره این جوون سمت میدون
چجوری ببینم تن قاسمم رو پر از خون
اینا از حسن کینه دارند و تشنه ن به خونش
با بغض حسن آه میریزن سر نوجوونش
یکی گفته پهلوش و میشکافه از بغض زهرا
به فرق سرش فکر کرده این از کین مولا
تا افتاد تو میدون برا کشتنش از همه سو دویدن
یه لشگر گذشتن با اسباشون از پیکر قاسم من
چه سخته برا روزای شادی تو عموجون
که سنگا بشن نُقل دامادی تو عموجون
برا من خود مجتبی بودی ای قاسم من
تو رو کشتن از من دوباره حسن رو گرفتن
چه زود ای عزیزم به این قدّ و بالا رسیدی
سر تو چی اومد تو صحرا یهو قد کشیدی
______________________________________________
حضرت قاسم بن الحسن(ع)
عموجون(۲)بیا ببین به آرزوم رسیدم
یه معجزه شد مثه عباس قد کشیدم
عموجون(۲)بیا ببین که جشن دومادیم عزا شد
جناق سینه م زیر دست و پاها وا شد
آه،عسل داره میچکه از گوشه ی لبهام
آه،پاره شده با ضرب نعلا پلک چشمام
آه،تنم فرو رفته میون خاک صحرا
آه،بگو برام کل بکشن تو خیمه زنها
شد خاک و خون عمو کفنم
سوراخ سوراخ شده بدنم
ازبس لگد زدن به سرم
چشمم رسیده به دهنم
(عموحسین)
عموجون(۲)شد استخونام آسیاب برس به دادم
پهلوی زهرا مادرت اومد به یادم
عموجون(۲)ببین داره میکشه مومو قاتل من
جدا شده ازهم دیگه مفاصل من
آه،این قربونیت موندنی نیست داره میمیره
آه،نرمی پیکرم عمو مثله خمیره
آه،به جای نقل،سنگ رو سرم بارون زد ای وای
آه،از تو گوشام خون سرم بیرون زد ای وای
خیلی کریم شدم براشون
تا دیگه درنیاد صداشون
پوست تنم رو برد با خودش
نعلهای پای مرکبهاشون
(عموحسین)
______________________________________________
زمزمه حضرت علی اصغر(ع)
سه روزه که آبی تو خیمه نداریم بخاب ای علی جون
سه روزه برا من نمونده نه شیر و نه آب ای علی جون
قراره بزرگتر بشی سر رو پاهام بذاری
قراره یه چن روز دیگه تو دندون درآری
بازم حرمله با کمونش رسیده، دلم ریخت
گمونم برات نقشه هایی کشیده دلم ریخت
بهم قول بده تو عبای باباجون بمونی
بهم قول بده که گلوت و نگیره نشونی
لالایی لالایی منو بی خبر این حوالی نذاری
لالایی لالایی منو با یه گهوار خالی نذاری
بخاب شاید امشب عمو واسمون آب بیاره
عمو هم که رفته دعا کن که بارون بباره
چقد سخته از گوش تا گوشت و خون بگیره
چه سخته یه بچه تو آغوش باباش بمیره
چه سخته حسین مضطر از طعنه و خنده ها شه
مسیر حرم رو چقد سخته گم کرده باشه
______________________________________________
زبانحال مولانا باب الحوائج علی اصغر(ع)
لالایی(۲)خالی جات دیگه رو دستام ای علی جون
کنار گهوارت شدم گیسو پریشون
لالایی(۲)من به حرم بابا به دشمن رو زد اما
آخر شدیم شرمنده ی من و تو بابا
آه،چقدر با چشمام التماس کردم به ابرها
آه،شاید که بارون بباره از اون بالاها
آه،دشمنا بهتر دست خالیمو ببندند
آه،دستای خالیمو تکون میدم میخندند
تو دیگه نیستی خوب میدونم
جات خالیه به روی شونم
هو میکنند منو ولی من
هی لالایی برات میخونم
(لالالالا لالا پسرم)
لالایی(۲)وقتی تکون میخوری روی نیزه اصغر
فکرکن خوابیدی میون گهواره مادر
لالایی(۲)یه دونه، مادر عاقبت به من نگفتی
رو نیزه ها محکم بمون رو خاک نیفتی
آه،انگار که تیر اومد درست به قلب من خورد
آه،تیر سه شاخه زبون کوچیکتو برد
آه،تو دست و پا زدی و دل ازتو بریدم
آه،سرم رو به چوبه ی گهواره کوبیدم
خوب شد نبود ببینه عموت
تیر خوردی خندیدن روبروت
حرمله خیر نبینه که بد
گره ی کوری زد به گلوت
لالا….
______________________________________________
زمزمه حضرت علی اکبر(ع)
بمون تا دوباره عزیزم قد و قامتت رو ببینم
میدونم که ناچار کنار تن پاره پاره ت می شینم
دل من شبیه تن تو شده اربا اربا
زمین خوردنم رو ندیده کسی تا به حالا
میترسم که اسب اشباهی بره بین دشمن
تو اسمت علیّه، اینا از علی کینه دارن
میریزن سرت هرکی با هرچی داره علی جون
یکی نیزه شو توو تنت جا میذاره علی جو
شبیهِ پیمبر تویی وارث پهلوونیه حیدر
بفهمن کی هستی میترسم بریزن سر تو یه لشگر
به گوشم دیگه بانگ الله اکبر نمیاد
اذانم! شدی قطعه قطعه صدات در نمیاد
سرت رو میگیرم تنت روی خاکا میمونه
تنت رو میگیرم سر تو چرا جا میمونه
اگه عمه زینب نبود ای علی مرده بودم
عبام و برا بردن تو نیاورده بودم
______________________________________________
زمزمه حضرت علی اکبر(ع)
پسرم(۲)کمتر پیش من دست و پا بزن عزیزم
خودت بگو چه خاکی رو سرم بریزم
پسرم(۲)چطور بلند کنم تنت رو از رو خاکا
از لای دستام میریزی به روی صحرا
آه،قاتلاتو خدا الهی که نبخشه
آه،شبیه برگ گل تنت تو صحرا پخشه
آه،از لای جوشنت میاد خونای تازه
آه،موندم چجوری بگیرم تشییع جنازه
نفس بکش قرار ندارم
سرروی صورتت میزارم
برای بردن تو باید
هرچی عبا که هست بیارم
(علی علی علی پسرم)
پسرم(۲)مثه بابام فرق سرت واشد تا ابروت
شبیه مادرم دهن واکرده پهلوت
پسرم(۲)باور نداشتم که یه روز اینو ببینم
تنت رو تیکه تیکه تو عبا بچینم
آه،بالاسرت جون بابا به مویی بنده
آه،تو خون بالا میاری و دشمن میخنده
آه،غیرتتو نشون بده پاشو دلاور
آه،پاشو تا خیره نشدن به عمه ،اکبر
عمه رسیده پیش بابا
زبون درازن این ناکسا
برای تسلیت رو بروم
میرقصن این حروم زاده ها
______________________________________________
زمزمه مولانا قمربنی هاشم اباالفضل العباس(ع)
برادر ابالفضل بنامون نبود اینکه تنهام بزاری
بنابود نجنگی بنا شد برا بچه ها آب بیاری
رباب اصغرش رو بغل کرده چشم انتظاره
رباب از کنار حرم چشم به مشک تو داره
چجوری بگم با رقیه غمت بام چه کرده
مگه باورش میشه اصلا عمو برنگرده
دارن بچه ها وعده میدن بهم دیدنت رو
بهم حق بده که نتونم بگم رفتنت رو
یه دست تو این سو یه دست تو افتاده اون سوی صحرا
سرت رو شکستن شدی مثل اون فرق خونین مولا
شکستی منو قامتم خم شد از رفتن تو
بمیرم یه لشکر چه کردن با جسم و تن تو
نشسته کنار تو زهرا بهت میگه مادر
دیگه وقتشه ای برادر، صدام کن برادر
پاشو از رو خاکا که بی تو حرم در امون نیست
پاشو تا بفهمن حرم باتو بی پاسبون نیست
______________________________________________
زمزمه مولانا قمربنی هاشم اباالفضل العباس(ع)
یااخا(۲)پاشو چرا افتادی روی خاک برادر
بلند بلند داره میخنده به ما لشکر
یااخا(۲)چقدر کوچیک شده تنت دارم میمیرم
میشه مثه اصغر تورو بغل بگیرم
آه،پاشو توتنها منجی طفل ربابی
آه،کنار مشک پاره واسه چی میخوابی
آه،دستاتو آوردم پاشو دوباره بپر
آه،از طرفت سکینه قول داد به اصغر
حال و روز داداشو ببین
بی تو شدم شکسته ترین
عمود چه کرده با سر تو
افتاده دندونات رو،زمین
(عباس من)
یااخا(۲)اینا که از چشمای تو حساب میبردن
زدند با تیر چشمتو از سردرآوردن
یااخا(۲)ترسم اینه اگه برم بمونی تنها
بدتر از اکبرم بشی تو اربا اربا
آه، پاشو ببین دارن میرن به سوی خیمه
آه، پاشو وگرنه میره آبروی خیمه
آه، پاشو که جز تو نداره دردم علاجی
آه میزنه دشمن به حرم چوب حراجی
بی تو حرم امون نداره
سنگ بلا همش میباره
میرم بگم که دخترکم
گوشواره هاشو دربیاره
______________________________________________
زمزمه عاشورا
رسیدی به جایی که تنهای تنهای تنها بمونی
رسیدی به ظهری که لب تشنه در بین صحرا بمونی
یه لشکر پر از شمر و زحر و سنان روبه روته
یکشون به فکر سرت اون به فکر گلوته
رسیده سر پیکرت هرکی با هرچی داره
یکی نیزه آورده و اون عصاشو میاره
بمیرم همین که لبِ تشنه رفتی تو از حال
غریب گیر آوردن یه لشکر تو رو بین گودال
داره از روی تل صدایی می پیچه که میگه اُخَیَّ
پیچیده تو گودال صدای غریبی که میگه بُنیَّ
بمیره برات مادر تو بُنیَ بُنیَ
چی آوردن اینها سر تو بُنیَ بُنیَ
عزیزم نذاشتن که تو جرعه آبی بنوشی
چی شد پیرهنی که برات دوخته بودم بپوشی
زیر تیغ و خنجر شکسته نبینم تنت رو
نبینم که زینب میبوسه رگ گردنت رو
______________________________________________
زمزمه وداع
یاحسین(۲)کجا داری میری مارو تنها میزاری
یه مشت زن و بچه رو میری جا میزاری
یاحسین(۲)آهسته تر برو ببین پشت سرت رو
پیاده شو خودت آروم کن دخترت رو
آه،نمیذارم همین جوری بری برادر
آه،همین جوری راحت بری به زیر خنجر
آه،بمون با دستام بزنم یه شونه موتو
آه،به جای مادر ببوسم زیر گلوتو
بمون و قلبمو نسوزون
دخترتو روپات بنشون
از مادر و مدینه داداش
خودت برام یه روضه بخون
(حسین من)
یاحسین(۲)برو با حسرت برو با یه آه سردی
برو میدونم که دیگه برنمیگردی
یاحسین(۲)برو برو مسافرم برو عزیزم
یه ظرف آب نیست تا که پشت سرت بریزم
آه،برو الهی واژگون نشی برادر
آه،پاخور پای این و اون نشی برادر
آه،برو الهی نشی از خونریزی بی حال
آه،غلطت ندن با نیزه ها تا ته گودال
رو میزنه به مرکب تو
دلواپس تو زینب تو
تا که آروم نیوفتی زمین
له نشه چونه و لب تو
حسین من
______________________________________________
زمزمه گودال شریف قتلگاه
یاحسین(۲)همینکه افتادی روخاک یه لحظه مردم
انگاری که منم باتو نیزه میخورم
یاحسین(۲)باد سیاه و سرخ اومد طوفان به پا شد
تو اون شلوغی ها یهو سرت جدا شد
آه،کشتن تو داشت برای اینا چه اجری
آه،آروم آروم میزدنت بردی چه زجری
آه،چند بار دیدم نیم خیز شدی که پاشی ازجا
آه،ولی زدن با نیزه رو پیشونیت اینا
دیدم که داری جون میکنی
ولی همش به فکر منی
جیغ میزدم به خاطر این
خوردم یه چندتا تو دهنی
(حسین من)
یاحسین(۲)تو تشنه بودی و پیش تو آب میخوردن
سر بریدت و واسه جایزه بردن
یاحسین(۲)تو اون مصیبت بزرگ و بی شعاعی
تو اولین بی سری که قطع نخاعی
آه،روضه ی تو مکشوفه و روضه ی بازه
آه،چیزی ازت نموند بهش بگن جنازه
آه،تورو به نامردی ترین طریقه کشتن
آه،پای یزید به نیت عقیقه کشتن
کوبیدنت با سم ستور
باید بره سرت راه دور
واسه همین باید که موها
خاکستری بشه تو تنور
(حسین من)
______________________________________________
زبانحال و زمزمه دروازه کوفه و بی بی زینب(س)
یاحسین(۲)بالای نیزه ها شدی هلال زینب
ببین طناب پیچ شده دست و بال زینب
یاحسین(۲)سرت رو نیزه توی صحرا پیکرتو
پشت سرت روخاک میوفته خواهر تو
آه،مجلس ترحیمت تو کوفه برگزاره
آه،بارون سنگ داره روی سرم می باره
آه،سوزوند دلم رو دست و دلبازی اینها
آه،پرت میکنند جلوی ما،هی نون و خرما
گشواره ای نمونده تو گوش
دشمن گرفته جوش و خروش
دعایی کن نشیم روبرو
با دلال های برده فروش
(حسین من)
یاحسین(۲)شاگردای کلاس قرآنم رسیدند
جا تسلیت ناخن به صورتم کشیدند
یاحسین(۲)اینا هنوز از علی خیلی عقده دارند
زباله هاشونو روی سرم میبارند
آه،راست راستی که اینا تو بی حیایی خوبن
آه،پیاله ی شراب و رو سرت میکوبند
آه،تو مجلس ابن زیاد میشه قیامت
آه،سرت مرتب میشه با تیغ حجامت
گرفته بوی نون سر تو
دق مرگ شه کاشکی خواهر تو
پیش چشام با تیغ میگیرند
اضافی های خنجرتو
(حسین من)
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.