شعر شهادت امام موسی کاظم (ع) سروده استاد زارع شیرازی ۷ بهمن ۱۴۰۳

متن شعر شهادت امام کاظم (ع)
زهر کاری شد و از پای درآورد مرا
تازیان . ضربت شلاق چه ها کرد مرا
سندی شاهک و این جسم ضعیفم . زندان
ضربت دشمن دون . من که نحیفم زندان
زخمی از ظلم و جفایم بهمین حبس شدید
قلبم از دوری ی اولاد چه غمها نکشید
غل و زنجیر عدو . بسته بر این پاهایم
موسی جعفرم و خسته و بس تنهایم
قلب معصومه شکسته . چه کنم یاالله
تار و پودم که گسسته . چه کنم یا الله
پل بغداد به فردا چه قیامت باشد
جسدم با غل و زنجیر . علامت باشد
دلم از بهر رضا تنگ شده تنگ شده
سینه ام با غم این دهر چه همرنگ شده
گوشه حبس بیاد غم آن کوفه و شام
عمه ام زینب و آن سنگ یهودی . لب بام
جای او حبس به کوفه شد و بر شام . خراب
گشته ویرانه مکانش ز غمش سینه . کباب
شیعیان روضه من را به زبان نقل کنید
همره روضه ی زینب . چه روان . نقل کنید
روی تابوت من از خیر چه گلباران شد
گریه کن . بهر غمم دیده ی صد یاران شد
کفن خوب برای جسدم آوردند
و عزاداری از غصه برایم کردند
لیک در کرببلا بی کفنست آقایم
چه شد از ظلم به آن جسم و تن مولایم
بدن جد شهیدم که پر از نیزه و تیر
قاتلش آمده بالاسر او با شمشیر
خواهرش جیغ زنان . شاهد این داغ عظیم
ناله زن بهر حسینست فقط عرش کریم
سر ببریده ز تن گشته جدا یا الله
شاهدش زینب و گردیده فدا یاالله
جسم بی سر به روی خاک زمین افتاده
گوییا روی زمین . عرش برین افتاده
بس کن ای زارع شیراز . همین اشعارت
دل چه سوزاند از آن فاطمه ی غمدارت
لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی در تلگرام
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.