زمزمه حضرت مسلم (ع) – محرم ۹۹

زمزمه حضرت مسلم (ع) – محرم ۹۹
سرم رو شکستن فدا سرت
اینا نقشه دارن برا سرت
می ترسن که روو نیزه ها سرت/قرآن بخونه
می ترسم بازم مثل مادرت
یه دستی بلند شه رو دخترت
همه ترسم از اینه خواهرت/ غریب بمونه
فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن
دیدم با این چشام، اینا غریب کشن
گودال می کَنن، بد جور می زنن
حتی زناشونم، از دور می زنن
*****
یه گودال برام کندن و زدن
یه عده می خندیدن و زدن
غریب گیرم آوردن و زدن/ فکر تو بودم
همه دور گودال نشستن و
زدن دندونم رو شکستن و
توی کوچه دستم رو بستن و/ فکر تو بودم
من نایبت بودم، اینجوری می زنن
موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن
سیلی که می زدن، از پا می افتادم
یاد مدینه و، زهرا می افتادم
*****
خودم که گرفتار و بی کسم
ولی من برا تو دلواپسم
می دونم به دیدار نمی رسم/خدانگهدار
تو سینه م پر از حسرت توئه
همه گریه م از غربت توئه
همه جا فقط صحبت توئه/تو کوچه بازار
حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه
فتوا رسیده که، قتل تو جایزه
با نیت ثواب، از کشتنت میگن
از اجر غارت، پیراهنت میگن
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.