آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1404

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1403

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1403

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم مراسم عزاداری شب پنجم محرم 1403/04/20 هیئت الرضا (ع)

  • کربلایی جواد مقدم

    کربلایی جواد مقدم

    نماهنگ رفیق

  • حاج محمد طاهری

    حاج محمد طاهری

    نماهنگ ساعتی بندگی - رمضان 1402

  • کربلایی امیر برومند

    کربلایی امیر برومند

    نماهنگ تصور کن

اشعار استاد زارع شیرازی شهادت حضرت زهرا (س) ۱۳۹۹

1
استاد زارع شیرازی

شعر سروده استاد زارع شیرازی مدح حضرت زهرا (س)

حوریه رفت ز دستان علی. زخمی بود
تو نگو فاطمه که جانِ علی زخمی بود

رویِ نیلی شده… پهلوی شکسته ای وای
قامتِ خم شده و آن تنِ خسته ای وای

دستِ زخمی و قنوتی که نیامد بالا
صورت نیلی زهراست نشان در دلها

ای به قربان تو و دیده ی خونبارت علی
و کسی نیست به جز عشق. شود یارت علی

فاطمه یار علی بود ز غم میمیرد
با غم عشق علی هست که جان میگیرد

قبله ی فاطمه رخسار علی بود علی
با تمامی ی دلش یار علی بود علی

حضرت حیدر کرار چه شد با دل تو
حجت خالق دادار چه شد با دل تو

چه کشیدی ز غم پهلو و آن درد شبش
فاطمه پیر شد از غصه و آن تاب و تبش

سینه . بشکسته و یک آه .پُر از خونابه ست
و لباسی به تنِ ماه . پُر از خونابه ست

میخ در رفت به یک سینه ی پر اسراری
لگدی زد که بشد پشت درش .خون .جاری

فاطمه پشت در افتاد چه خونهایی رفت
محسنش سقط شد و نور ز تنهایی رفت

پهلویش وای ز تنهایی ی حیدر بشکست
باعثش شد که علی بر سرِ قبرش بنشست

چه بگویم ز غم غربت حیدر یارب
چه بگویم ز کبودِ تن مادر یارب

چه گذشته به حسن. پشت در خانه. ولی
غصه ای بود چه غم بود به چشمان علی

صورت فاطمه .نیلی ست ز ضربت ای وای
کشته شد جانِ علی از غم و غربت ای وای

ای فدای رخ نیلی و کبودت زهرا
ای به قربان تو و کل وجودت زهرا

فاطمه بهر علی رفت به دل… یاد علیست
شیعه چون کوثرِ حیدر به لبش ناد علیست

فاطمه لطف نموده …شده ام از سادات
مادر سیده ام گفته به من از عادات

تسلیت گویم از این دل به برت یا مهدی
اشک بر چشمِ تو قربان سرت یا مهدی

اثری . زارع شیراز به این عصر نشاند
که بجز حب علی در دل و این جسم نماند

___________________________________

شعر سروده استاد زارع شیرازی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)

من اگر خاکِ درم از اثرِ لطفِ تو هست
نگهت بود که این دل . درِ این خانه نشست

بویِ ایوانِ طلا در سر و قلبم پیچید
دیده ام چهره ی ارباب شهیدم…میدید

حَرَمت قبله ی جانم شده آقام حسین
روضه ات روح و روانم شده آقام حسین

یاحسین از ثمرِ عشق …شهودی کردم
به مقامِ تو از این دل. چه سجودی کردم

قبرت آغوش شد و وصلِ تو حاجت را داد
و خداوند ازآن عرش. عنایت را داد

من اسیرم به محبت …تو ز غم شادم کن
از هرانچه که بجز توست تو آزادم کن

دردپنهان به همین سینه ی نالان دارم
غمِ عظما به دلم هست فراوان دارم

نگهی ای شه مظلوم …شهِ کرببلا
پاک کن از همه ام درد وغم و رنج و بلا

مُهر کن .روضه ام امشب به سماوات رسید
گریه کن ها بخدا روح مناجات رسید

مجلسِ روضه که بس محضرِ زهرای علیست
هر که گریید بدان شاهد و شیدای علیست

روضه ی قتلگهِ شاهِ شهیدم خواندم
مجلسی بود عظیم آنچه که دیدم خواندم

روضه از راسِ بریده به رویِ نی خواندم
دیده ی زینب کبراست سوی نی…..خواندم

گریه کردم بخدا زائرِ ارباب شدم
روضه قتلگهش بود چه بیتاب شدم😭

روضه ی راسِ جدا از تنِ ارباب شهید
زینبش روبرویش بود فراوان میدید

تنِ بی راس حسینست مقابل …زینب
بین تو با بدنش نی شده حائل …زینب

اینهمه.. نیزه .شکسته ست میانِ بدنش
خون گرفته ست به مقتل به تمامی ی تنش

ای فدایت بشوم دخترِ حیدر…زینب
ای فدایت بشوم‌ نائبِ کوثر زینب

سر و جانم بفدات خواهر آقام حسین
یاد لبهای تو خشکست چه لبهام حسین

زینبش آمد و گریید و بگفت از غمها
ای حسینم بخدا بعدِ تو …اُف بر دنیا

راسِ بی قامت او بر رویِ نیزه میدید
ناگهان دخترش آمد که صدا را بشنید

گفت عمه که بُوَد این بدنِ پُر نیزه
نیزه و چوب …چه خونی به تنِ پُر نیزه

گفت عمه بخدا این تنِ بی سر…باباست
پاره پاره ست بدن.این گلِ پرپر باباست

گوییا زینب کبراست به مجلس .حاضر
کوثرِ حیدر کرار به صوتم ناظر

روضه ای آمد از این حنجرِ نالان .امشب
ز عنایت شده ام پاک به قرآن امشب

روضه ای بود که گویی به کنارَش هستم
گوییا روبروی مقتلِ او… بنشستم

در حرم رفتم‌ و گریان شدم از ایوانش
حاجتِ نور بدیدم به رخِ تابانش

روح . پرواز گرفت از اثرِ ناله ی عشق
روضه. مقبول شد از اشکِ ترِ ناله عشق

همه ام دستِ تو ای عشق .پناهم دادی
لطف کردی بخدا نورِ نگاهم دادی

همه .حاجات. بر این دست و بر آن دستِ کرم
منم و سائلی ی روضه ی شبها و حرم

نور دادی و سپردی تن و جان بر عباس
آسمانِ کَرَم و نائبِ حیدر ..عباس

همه ی زارع شیراز به دستت عباس
من به قربان تن و دیده ی مستت عباس

___________________________________

شعر سروده استاد زارع شیرازی مناسبتی شهادت حضرت فاطمه (س)

فاطمه .هستیِ مولاست خدا میداند
فاطمه. گوهرِ یکتاست خدا میداند

قصه از کوچه ی غربت. چه سرازیر شده
فاطمه از اثرِ ضربتِ کین. پیرشده

ضربتِ دست و سه شلاق و دو صد ضربِ لگد
لعنتِ حق به همانکس که به تو سیلی زد

فاطمه بهرِ علی رفت که سیلی خورده
ضربتی سخت به آن صورتِ نیلی خورده

فاطمه . سقطِ جنین کرد ز ضربتهایی
کم‌ کنم حرف…علی ماند و همان تنهایی

میخِ در. سینه ی بشکسته ی زهرای علی
قدخمیده ست فقط دلبرِ یکتای علی

پهلویش از اثرِ ضربِ غلافی که شکست
شد دلیلی که علی بر سرِ قبرش بنشست

گفت زهرا .من و این غصه ی دوری سختست
اینهمه درد به این قلب و صبوری سختست

فاطمه بر سرِ این قبر.نشستن سختست
دیدنِ اشکِ حسن ….باز شکستن سختست

من و یک زینب و چشمانِ پر از خونِ حسن
و حسینست به صد ضجه ی پُر درد و مِحَن

چه کنم بی تو در این خانه ی خاموش و سکوت
اشکبارم به صلاتم وسطِ ذکر و قنوت

حیدرت مُرد همان وقت که خفتی زهرا
بینِ آن قبر… تو رفتی و نهفتی زهرا

داغت ای عشق .شکسته کمرم را زهرا
کشت دشمن به حسد…تاجِ سرم را زهرا

چادرِ خاکی ی زهراست که تا گریه کنم
با ملائک به سرِ عرش خدا گریه کنم

ناله ی زارع شیراز . رسیده به نجف
ای شهنشاه. رسان قلب و تنم را به هدف

 

لینک کانال اشعار استاد زارع شیرازی

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.