اشعار استاد زارع شیرازی – ماه صفر ۱۳۹۸

متن شعر استاد زارع شیرازی – اربعین حسینی
من آمدم بایک تن خسته حسینم
من آمدم باقلب بشکسته حسینم
درلابلای موی من خاکستروخون
دراین چهل منزل فقط اشک تر و خون
سرهای ببریده مقابل شدبه چشمم
نورتو وخورشید مایل شدبه چشمم
آن دخترت صورت ندارد از عدویت
دخت تو بیشک مُرد در ویران ز بویت
بایک تن نیلی .مثال فاطمه بود
وجه رقیه.بس جمال فاطمه بود
من آمدم.بیکس شدم ازبعد داغت
کشته مرا درد غم عشق و فراقت
ازمن بپرس ازهرچه میخواهی حسین جان
تو بر دل من شمسی وماهی حسین جان
ازدخترت ازقصه ویرانه ی شام
آرام میگویم ز داغش خیلی آرام
آن دختر نازت پر از آلام وصد درد
ازغصه هایش باسر تو گفت و دق کرد
آتش گرفتم ای عزیزمادر من
راس عزیزت بوده سایه برسرمن
درروزعاشورا مراهم سربریدند
جسم بدون روح من را می کشیدند
صدتازیانه خوردم ای جان برادر
ازقبر بنگرگشته نیلی. جسم خواهر
اشعار.جز از آسمان نایدبه سینه
الطاف ریزد از سماوات مدینه
گر قلب زهرا مادرت بذری نکارد
نوکر ز خود هیچ از حریم تو ندارد
این شعرهااز زارع شیراز…سرّی ست
جز تو شهیدکربلا.سلطان به دل کیست
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.