آهنگهای ویژه

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1402

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس استاد زارع شیرازی سال 1402

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس محرم و صفر سال 1401

  • استاد زارع شیرازی

    استاد زارع شیرازی

    آلبوم مجالس سال 1401

  • حاج مهدی رسولی

    حاج مهدی رسولی

    مداحی الحمدلله که نوکرتم الحمدلله که مادرمی

  • حاج عبدالرضا هلالی

    حاج عبدالرضا هلالی

    آلبوم دهه اول محرم 1399

  • حاج محمود کریمی

    آلبوم فاطمیه 99

متن سینه زنی و توسل به حضرت معصومه (س)

0
متن سینه زنی و توسل به حضرت معصومه (س)

سینه زنی و توسل به حضرت معصومه (س)

این مرقد بهشتی، شد اعتبار دنیا
بالا سر ضریحش، پیچیده بوی زهرا

تو بیقراری، قرارمونه
کریمه‌ی قم پناهمونه

ای پناهِ اهل عالم، من به تو پناه آوُردم
رو سیاهم و شرمنده، کوهی از گناه آوردم

من به تو پناه آوُردم…

دلتنگتم رضا جان، بی‌تابتم برادر
کاشکی تورو ببینم، این لحظه‌های آخر

دیگه نمونده، برام تَوُونی
ولی ندارم، اَزَت نشونی

من بدون تو غمگینم، من بدون تو دلگیرم
من بدون تو بی‌تابم، من بدون تو می‌میرم

من بدون تو می‌میرم…

تنها شبیهِ مادر، افتاده کُنجِ بَستر
دل‌خون و بیقراره، از دوریِ برادر

خواهرِ امّا، غمی ندیده
ندیده رو نی، سرِ بریده

یاد عمه جانش زینب، روضه‌ی وداع می‌خونه
این دمای آخر بازم، چشم براهه و گریونه

من بدون تو می‌میرم…

____________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت معصومه (س)

به حق خانوم پهلو شکسته خواهشاً برگرد
به حق رد خون مانده بر تیزیِ مسماری

نه تنها مادر ما سوخت بلکه گیر هم افتاد
نه ول کن بود میخِ در، نه مهلت داد دیواری

*شب رحلتِ شهادت گونه ي حضرت معصومه سلام عليهاست…*

باز هم می‌شوم کبوترتان
زائر این گنبد منوّرتان

من نمک‌گیر سفره‌ات شده‌ام
دست خالی نرفتم از درتان

مادر من کنیزتان بوده
پدرم نیز بوده نوکرتان

جای کرب‌وبلا و طوس و نجف
شده‌ام خاکبوس محضرتان

ما عَجَم‌ها چقدر خوشبختیم
شده ایران مسیرِ آخرتان

اشک‌هایم دخیل می‌بندند
به ضریح فرشته‌پرورتان

از ضریح تو یاس می‌ریزد
مثل چادر نماز مادرتان

چقدر از مدینه دور شدی
پای دلتنگی برادرتان

خسته از راه دور آمده‌ای
خسته‌ای از فراق دلبرتان

مثل مادر خمیده‌ای اما
نگرفته به میخ در پرتان

محملت پرده داشت؛ شُکرِ خدا
سایه‌بان بوده روی سرتان

گرچه شد حمله بر عشیره‌ی تو
شکر؛ غارت نگشته زیورتان

در میان هجومِ در نخورد
دست نامحرمی به معجرتان

شد خزان گرچه نوبهارِ شما
کم نشد لحظه‌ای وقار شما

غصّه‌ی از همه بریدنِ تو
غمِ روی رضا ندیدن تو

گرچه آواره گشته‌ای خانم
گرچه غم دارم از خمیدن تو

ناقه‌ات بین ازدحام نرفت
بی‌خطر بود این پریدن تو

چادرت زير چكمه گیر نکرد
لحظه‌ی تلخِ پر کشیدن تو

بی برادر میان کوچه ندید
پشت مرکب کسی دویدن تو

ثبت شد بر جریده‌ی تاریخ
قصه‌های به قم رسیدن تو

آمدی شهر قم گلستان شد
پیش پایت زمین گل‌افشان شد

شهر قم بر تو احترام گذاشت
پیش رویت فقط سلام گذاشت

*مَردم قم شنيدن خواهرِ امام اومده، همه مي اومدن سلام مي كردن، چرا يه عده هم رفتن روي پشت بام ها گُل مي ريختن… *

پیر قوم و بزرگ مردم قم
سر به پای تو چون غلام گذاشت

بهر تو قم گذاشت سنگ تمام
کی دگر سنگ روی بام گذاشت؟

کِی به قم دخترِ ولیّ خدا
پای در مجلس عوام گذاشت

بهترین جای قم سرایت بود
کِی میان خرابه جایت بود؟

غمِ طفلی عزیز یادت هست؟
روضه‌ی پُر گریز یادت هست؟

دختری با سَرِ پدر می‌گفت
آن همه چشم هیز یادت هست؟

بر سر غارتِ خیام حرم
بین دشمن ستیز یادت هست؟

وسط شعله‌ها مرا دیدی؟
پابرهنه گریز یادت هست؟

ماجرای شراب یادم هست
ماجرای کنیز یادت هست؟

معجر و گوشواره ام به کنار
غارتِ سینه ریز یادت هست؟

*بابا! يكي از اين سنگ هايي كه ميزدن به دهن من خورد…*

بدنم درد میکند بابا
دهنم درد میکند بابا

نوشتن وقتي بي بي حضرت معصومه سلام الله عليها ميخواست جون بده، نامه ي داداشش امام رضا رو توي بغل گرفت، شايد هي نامه رو مي بوسيده به چشم ميذاشته، داداش! به عشق تو اومدم…
يه خواهر ديگه هم من سراغ دارم يه پيراهن خوني لحظه ي آخر تو بغلش گرفته بود، اما هيچي مثل سر بريده نميشه، يه دختر سه ساله سر باباش رو توي بغل گرفته بود… اما نمي دونم روز عاشورا دَم خيمه كسي بود جلوي چشماي رقيه رو بگيره، جلو چشماي بچه هاي حسين رو بگيره؟ تو مجلس يزيد وقتي اون نامرد چوب به لبهاي حسين ميزد، بي بي حضرت زينب سلام الله عليها نذاشت سكينه و رقيه و بقيه بچه ها ببينن، از مادرشون فاطمه ياد گرفتن، آخه مادرشون يه بار نذاشت بچه هاش زخم بازوش رو ببينن، به اميرالمؤمنين هم فرمود: علي جان! من رو از زيرِ پيراهن غسل بده، ميخواد يه وقت بچه هاش زخم هارو نبينن، بچه ي كوچيك اين صحنه ها تو ذهنش مي مونه، بخدا بي بي رقيه تو خرابه ي شام دق كرد، آخه اين سَرِ بريده رو وقتي بغل گرفت، گفت:بابا! كربلا كه عمه نميذاشت ببينم، بابا! چرا لبات اينجوري شده، چرا دهنت اينجوري شده، آخه نيزه تو دهن بخوره، سر به نيزه بره ديگه چيزي ازش باقي نمي مونه، من نميدونم چرا اين سَرِ خوني رو دست اين دختر دادن؟ اي حسين!…*

____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت معصومه (س)

چند وقته دارم، تو آتیش دوری می‌سوزم
چند وقته گریه، شده کار هر شب و روزم

برا دیدن تو، از مدینه میام
الهی که نشه، حج من نا تمام

اونکه قصه ی عشق ماست
حدیثِ مادرم زهراست

هر جایی که امام باشه
اونجا کعبه ی این دنیاست

یا حضرت معصومه…

خیلی غم دیدم، عُمریه چشام شده پُر خون
یادته کُشتن، بابامونو گوشه ی زندون

چطوری ببینم، این فراق تو رو؟
نمی‌خوام ببینم، دیگه داغ تو رو

غرق حسرت و آه مونده
خواهرت توی راه مونده

محرماش و تو راه کشتن
خواهرت بی پناه مونده

یا حضرت معصومه…

اهل قم بودن، خیالِ تو راحت باشه
نگذاشتن سهمِ، خواهرِ تو غربت باشه

توی قم ندیدم، چیزی جز احترام
زنده شد تو دلم، یاد زینب و شام

می‌دونم می‌باره چشمات
اینه روضه ی ما سادات

که به عمه جسارت شد
دَمِ دروازه ی ساعات

یا زینب، یا زینب…

____________________________________________________________________________

سینه زنی و توسل به حضرت معصومه (س)

یه خواهری رو می شناسم
تا وارد قم شده بود
پر از تبسم شده بود
از بس که گل ریختن براش
لای گل ها گم شده بود

یه خواهری رو میشناسم
همش می گفت خدا خدا
همش می گفت رضا رضا
آخه بگو سراغتو
داداش بگیرم از کیا

ببین قیامته قم
رحمتِ به غیرت قم

به من میگفتن دخترِ امامه
برید کنار که خواهرِ امامه

به دستم شاخه نبات می دادن
به دور من هی صلوات می دادن

زنا گرفتن دور محملم رو
کسی نیومد بشکنه دلم رو

با شاخه گل همش دورم حجاب بود
چه بزمی بود دست همه گلاب بود

«وای وای امون ای دل»

یه خواهری هم می شناسم
تا وارد شام شده بود
خارجی اعلام شده بود
گل نیاوردن زخمیه
سنگِ لبِ بام شده بود

یه خواهری هم می شناسم
همش می گفت حسین حسین
غریبِ عالمین حسین
اینجا کجاست توو مَردمش
رفته حیا از بین حسین

ببین جنایتِ شام
لعنت به غیرتِ شام

مگه که زینب دختر امام نیست
عمه ی سادات خواهرِ امام نیست

اونا که سایه اشونو هم ندیدن
حالا کجان؟ تو مجلس یزیدن

مَردا گرفتن دور محملش رو
می کشیدن چادرِ محملش رو

اونجا که حرف از گل بود و گلاب بود
چه بزمی بود؟ دست همه شراب بود

زینب و اسارت باور نکن..باور نکن
زینب و جسارت باور نکن..باور نکن

____________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت معصومه (س)

آیه ی انتظار معصومه
عزت پایدار معصومه
مایه ی افتخار معصومه
همه جا سفره دار معصومه

دختر و خواهر امامت بود
خانه اش معدن کرامت بود
چه قَدَر حامیِ ولایت بود
از پدر یادگار معصومه

در دلش عکس ماه افتاده
از مدینه به راه افتاده
در پیِ سر پناه افتاده
دل بُرید از دیار، معصومه

*رسول خدا صلوات الله علیه به دخترش فرمود:”فداها ابوها ” این جمله رو به یه دختر دیگه ای هم پدرش گفته ..علمایی از قم بلند شدن اومدن سؤالی از محضر موسی ابن جعفر سلام الله علیه داشتن. دق الباب کردن. دم‌ در خادمی اومد گفت بفرمایید. گفتند آمدیم سؤالی داریم از محضر پسر پیغمبر. فرمودن آقا نیستن ،سفرند. مأیوس میخواستند برگردند یهو دیدند خادم‌ صدا میزنه ..آقا صبر کنید. بی بی فرمودن :اگه سؤالی دارید من میتونم جوابش رو بدم‌. دختر موسی ابن جعفر فاطمه میگه من جوابو میدم سؤالاتتون رو بدید. سؤالها رو‌ تحویل دادن بعد مدتی کم جواب رو از پشت پرده گرفتند. راه افتادند اومدن تو مسیر ناخودآگاه وجود نارنین موسی ابن جعفر رو‌ ملاقات کردند و شرح‌ ما وَقع دادند. آقا فرمودن:دخترم جوابتون رو داده؟ گفتند بله آقا جان. فرمودن نامه رو‌ بدید ببینم . تا نگاه کردن به جواب سؤالها فرمودن:” فداها ابوها” خدا رو شاهد میگیرم همین‌ جواب رو از منِ موسی ابن جعفر میشنیدید…*

نیمه شب ناقه را سوار شد و
مثل زینب چه با وقار شد و
به بلا هم کمی دچار شد و
غربتِ بی شمار، معصومه

روضه می خواند با خودش هرشب
این چنین بود روضه اش هرشب
السلام علیکَ یا زینب
عاشق بی قرار معصومه

غربتش داشت بیشتر می شد
لشکر کفر حمله ور می شد
و به زینب شبیه تر می شد
زینب روزگار معصومه

حاجتش دیدن امامش بود
یارضا یارضا کلامش بود
خنده این روزها حرامش بود
خواهر غمگسار معصومه

حیف حاجت روا نشد خانوم
دردهایش دوا نشد خانوم
از روی خاک پا نشد خانوم
به رضا جان نثار، معصومه

بین بستر دلش قرار نداشت
غیر اوضاع سوگوار نداشت
غیر یک نامه یادگار نداشت
هست ابر بهار معصومه

حال که من نیامدم، تو بیا
نصفی از راه آمدمتو بیا
من زمینگیرتر شدم، تو بیا
قلب او گشته زار معصومه

گرچه در غربتی رضاجانم!
من هم از راه دور گریانم!
پس به فکر غریب عطشانم
روضه ی آشکار معصومه

____________________________________________________________________________

روضه و توسل به حضرت معصومه (س)

یك صبح مى ‏شود كه برایم دعا كنى؟
یا نیمه شب به شوق نمازم صدا كنى؟

مرغِ دل از قفسِ تن به دركشى
در آسمانِ صحن و سرایت رها كنى

ما را به پادشاهى عالم در آورى
یعنى كه در حریم بلندت گدا كنى

امروزه كاینچُنین به كرامت زبانزدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت چه ها كنى؟

تو زائر مدینه‏اى و طوس مى ‏روى
ما را ببر كه زائر قبرِ رضا كنى

«قربون‌ کبوترای حرمت امام رضا »

این جا كه آمدى سخن از تازیانه نیست
حرفى زِ بى وفایى و ظلم زمانه نیست

*به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد یادش میاد، اون روزی که برادر میخواد از مدینه‌ حرکت کنه. همه رو‌ گفت آمدن،امام رضا فرمودن: برا من گریه کنید. آقا! پشت سرِ مسافر خوب نیست گریه کنیم. فرمود: گریه کنید، اون‌ مسافری که به وطن بر می گرده نباید پشت سرش گریه کرد…

حضرت معصومه با برادر و خاندان و اهل بیت حرکت کرد. شهر ساوه دشمنای اهل بیت اومدن‌ جلوشون. برادراش و‌خاندانش رو به شهادت رسوندند. بی بی معصومه این صحنه ها رو دید مریض شد. فرمود من رو قم ببرید….بی بی جان خدارو شکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببری… آخه فرمود: از پدرم موسی ابن جعفر شنیدم قم‌ محلِ شعیان ماست … راهی هم از ساوه تا قم‌نبود……..
فدای عمه‌ جانتان زینب ..عصر روز یازدهم‌ جایی نداشت بره .همه رو به زور سوار ناقه ها کرد. کجا میخوان ببرنت زینب؟!
بی بی حضرت معصومه وارد قم‌شد مریضه، مردم قم‌ همه‌ جمع شدن احترام‌کردن،همه دست ادب به سینه گذاشتن، موسی ابن خزرج بزرگ‌ خاندان اشعری آمد. خودش افسار ناقه ی بی بی رو‌گرفت. پیرمرد پیاده راه می رفت دختر موسی ابن جعفر سواره بود….
آی بی بی میدونی شهر شام‌چه خبر بود؟..همه جمع شدن کسی دست ادب به سینه نذاشت. مردای شام دستاشون رو‌مشت کرده بودند، سنگ آماده‌ کرده بودند. کسی ناقه ی دختر علی رو‌ هدایت نکرد. بی بی! همهٔ تازیانه ها آماده بود….*

در دست‏هاى مردم شهر تو سنگ نیست
یعنى سلام مردمِ تو وحشیانه نیست

سیلى نزد كسى به رُخ داغدار تو
اینجا خبر زِ خون دل و دردِ شانه نیست

 

 

لینک کوتاه

اشتراک گذاری

در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید

دیدگاه ها

1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.

2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.

3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.