اشعار شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع) – سال ۱۴۰۰

شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
دست مرا به دست گرفتی همیشه زود
در جانِ من هوایِ تو دارد اگر وجود
جز تو کسی به حال دل من محل نداد
جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود
هرگز به زَرق و برق جهان اعتنا نکرد
آنکس که زیر پرچم تو چشم دل گشود
در کشتی نجات تو صبحِ علی الطلوع
از من سلام و از تو به من میرسد درود
روز جزا مرا بخر و قیمتم بده
طردم نکن به کوری چشم بدِ حسود
نگذار با یزید(لع) و سنان(لع) همنشین شوم
این است حاجتم همۂ عمر در سجود
دورم کن از جهنم و برگ امان بده
با یک نگاهِ ویژه همان لحظۂ ورود
در پیش چشم فاطمه(س) در حشر یاحسین(ع)
دست مرا بگیر و بگو اهل روضه بود
*
در پیش چشم فاطمه(س) بر سینه ات نشست
آن سینه ای که بود پُر از زخم و شد کبود
سرنیزه ها برای سرت ضجه میزنند
خنجر چقدر آمده بر حنجرت فرود!
شاعر: مرضیه عاطفی
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
یاحسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام
هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام
از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا
من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام
آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال
از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام
هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات
یا به یمنِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام
روز و شب داغِ علمدارِ حرم سینه زنم
یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام
تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه
همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام
تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش
من برای ناله های بیصدایت….زنده ام
زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم
گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت…..زنده ام!
شاعر: هستی محرابی
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
ارباب بی کفن کفنت شد حصیرها
کشته شدند پای تو ازبس امیرها
شیران بیشه ی اسد الله غالبند
گشتن فدایی تو همه بچه شیرها
تو کشته ی حقیقت قرآن سرمدی
در پای تو فتاده جوانان و پیرها
شبهای جمعه مادرتان روضه خوان شده
از بس نشسته بر تن پاک تو تیرها
(ای خاک کربلای تو مهر نماز من)
آزاد کرده خاک مزارت اسیرها
سجده کنم به تربت تو در نمازها
آتش گرفته سجده ز سوز و گدازها
حرزه تو را به گردن خود تا نهاده ام
من پای نوکری شما ایستاده ام
هرکس سواره آمده در کربلای تو
در بارگاه قرب تو آقا پیاده ام
آب فرات کرببلا کوثر من است
ساقی بریز جرعه ی آبی به باده ام
من بادیه نشین تو در کربلا شدم
هستم غلام کوی شما گر چه ساده ام
بر روی قبر من بنویسید یا حسین
در این مکان به پای حسینم فتاده ام
تاسینه ام به عشق تو آقا گداختند
مردم مرا بنام حسینم شناختند
هر بند بند من ز نوا نوحه سر دهد
با ناله شبانه خبر بر سحر دهد
اشکم مجال حرف زدن را نمیدهد
اینست سحاب رحمت واشک بصردهد
پای نهال عشق تو اشکم نثار شد
تا روز حشر نخل شود یک ثمر دهد
با این سخاوتی که دهد آب بر زمین
هر شب سماء به صفحه دریا قمر دهد
هرکس شکسته پر شده دربین این حرم
ارباب کائنات به او بال وپر دهد
اخلاص میخرند در این بحر معرفت
هر کس که مخلص است به او چشم تر دهد
ما نوکریم نوکر ارباب تشنه لب
آتش فشان عشق حسینیم روز وشب
زهرا مرا برای حسین انتخاب کرد
بر روضه خوانی پسرش انتصاب کرد
آنقدر ناله کردم وآنقدر گریستم
تا اینکه مادرش بروی من حساب کرد
چون شمع تا سحر به حرم شعله ور شدم
پروانه سوخت در دل من انقلاب کرد
هرکس که زنده نیست دراین مرتبت به عشق
باحال خسته فاطمه او را جواب کرد
دشمن ز بغض حیدر و زهرای مرضیه
دشت بلای کرببلا را سراب کرد
ما میهمان سفره شاه کرم شدیم
سینه زنان شاه کرم در حرم شدیم
شاعر: مرتضی محمودپور
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
اگر بینم تنی عریان به خاک افتاده، می سوزم
وگر دربند نی بینم سر آزاده، می سوزم
برادر! تا سرت بر نیزه هر دم پیش چشمم هست
به آتش نیست حاجت، با نگاهی ساده می سوزم
سر عباس حتی روی نی هم قوّت قلب است
سر اصغر ولی بر نی، نوا سر داده، می سوزم
نمی دانم که سرگرم کدامین داغ دل باشم
چنان پروانه ای در چلچراغ افتاده می سوزم
کدامین داغ را گویم؟ پدر؟ مادر؟ برادرها؟
من آن شمعم، کزآن روزی که مادر زاده می سوزم
به قصد بوسه بر زیر گلویت سجده آوردم
چو رگ های تو مُهرم شد، سر سجّاده می سوزم
گذشت آن روزهایی که زنی پرده نشین بودم
کنون حال مرا بنگر، به بزم باده می سوزم
قرار ما بدون هم سفر رفتن نبود، اینک
به هر گامی که بی تو می نهم بر جاده، می سوزم
شاعر: محمود حبیبی
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
روی جسمَش نیزه وتیر و سِنان افتاده بود
زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود
شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد
در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود
جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد
خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود
یادگار مادر او را به غارت برده اند
جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود
شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد
برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود
نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش
گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود
در نگاه تار او اهل حرم می سوختند
قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود
روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود
از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود
بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد
بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود
شاعر: علی اصغر یزدی
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
ملک دلم همین که به نام حسین شد
عبدی گناهکار غلام حسین شد
آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قند مکرر اسم “حسین” است، والسلام
شیرین ترین کلام، کلام حسین شد
«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »
روزم پر از جواب سلام حسین شد
یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من
قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد
یک شب دوباره نوکری آمد به خواب من
حرفش دوباره حرف مرام حسین شد
نوکر از آب خوردن خود آب می شود
بین دو نهر؛ آب، حرام حسین شد
شاعر: امیر عظیمی
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
شش دانگ قلب من شده وقف شما فقط
از کودکی به نوکری ات مبتلا فقط
با ذره پروری خودت موج می زند
در روضه ها خِیلِ عظیم گدا فقط
باران گرفت دیده ی من کُنجِ هیئتت
این اشک می دهد دل من را جلا فقط
دنیا و آخرت به خدا میخری حسین
از بینِ خَلق، سینه زنت را جدا فقط
با لطف خود دعای دلم مستجاب کن
عمریست گشته مُلتَمِسِ این دعا فقط
شرطِ بقا و رمزِ حیاتم یک آرزو
چشم انتظاریِ حرمِ کربلا فقط
شاعر: محسن زعفرانیه
_______________________________________________________
شعر شب جمعه شب زیارتی امام حسین (ع)
گُل کرده باز طبعِ خوشِ شاعرانه ام
در وصفِ توست هر غزلِ عاشقانه ام
عشقِ حسین حال مرا خوب می کند
در این مسیر تا به ابد جاودانه ام
با یک سلام پَر زده قلبم به کربلا!
از راه دور شد حرمت آشیانه ام
شکر خدا که با کرم خویش می دهی
شب های جمعه سهم دل پُر بهانه ام
دوری کربلا به خدا می کُشد مرا
با لطفِ خود به سوی حرم کن روانه ام
1- تنها دیدگاه هایی که با زبان فارسی نوشته شوند منتشر خواهند شد.
2- دیدگاه هایی که خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشند، تائید نخواهند شد.
3- از نوشتن دیدگاه هایی که ارتباطی با این مطلب ندارند خودداری کنید.